اینجا داستان واقعی پشت نمایش جدید نتفلیکس "غیر متعارف" است

فهرست مطالب:

اینجا داستان واقعی پشت نمایش جدید نتفلیکس "غیر متعارف" است
اینجا داستان واقعی پشت نمایش جدید نتفلیکس "غیر متعارف" است
Anonim

نمایش اصلی جدید نتفلیکس Unorthodox با فرو رفتن عمیق خود در جامعه یهودی فوق ارتدکس ساتمار حسیدی بروکلین، قلب بسیاری را به دست آورده است.

مینی سریال آلمانی-آمریکایی در چهار قسمت - اولین نمایش غول استریم که عمدتاً به زبان ییدیش نوشته شده است - داستان آشفته 19 ساله استر "استی" شاپیرو (شیرا هاس) را روایت می کند. متولد و بزرگ شده در ویلیامزبورگ، نیویورک، به گفته پدربزرگ و مادربزرگ بازمانده هولوکاست، استی چیزی خارج از جامعه خود نمی داند و با خوشحالی با یانکی (آمیت رهاو) ازدواج می کند.

بینندگان به زودی متوجه می شوند که ازدواج ترتیب داده شده استی و یانکی آنقدرها که ممکن است به نظر می رسد خوشحال نیست. در همان سکانس اول، تماشاگر بدون اینکه به پشت سر خود نگاه کند به استی چشم دوخته است که به برلین می رود.

"غیر متعارف" درباره چیست؟

نمایش موضوعات مهمی مانند هویت، عشق، جنسیت، مذهب و جستجوی مسیر زندگی را بررسی می کند. همانطور که استی را در آغاز تازه اش در آلمان دنبال می کنیم، چندین فلش بک نگاهی اجمالی به زندگی او به جا گذاشته است. زندگی که در آن وظیفه فرد نسبت به خدا و جامعه ای که به آن تعلق دارند مهمتر از خوشبختی شخصی است.

با این حال، آنچه بینندگان ممکن است در نگاه اول ندانند این است که داستان استی فقط تخیلی نیست. Unorthodox بر اساس کتاب زندگی‌نامه Deborah Feldman در سال 2012 Unorthodox: The Scandalous Rejection of My Hasidic Roots ساخته شده است.

تصویر
تصویر

مانند استی، فلدمن در یک جامعه یهودی حسیدی در ویلیامزبورگ بزرگ شد و در سال 2006 توانست از آن فرار کند. شش سال بعد، نویسنده داستان خود را در خاطرات قدرتمندی به یاد آورد و آنچه را که در گروه های فوق مذهبی پشت سر آنها اتفاق می افتد روشن کرد. درهای بسته.

زندگی در جامعه یهودی ستمار حسیدی

گروه ساتمار توسط یک خاخام از شهر ساتو ماره در مرز مجارستان و رومانی در جریان هولوکاست تأسیس شد. او توانست از آزار و شکنجه فرار کند و به ایالات متحده مهاجرت کرد و در آنجا نام زادگاهش را به این گروه داد.

یهودیان ستمار به زبان ییدیش صحبت می کنند، زبانی که در اروپای مرکزی و شرقی قبل از هولوکاست صحبت می شد. اگرچه از الفبای عبری استفاده می کند، اما زبان ییدیش برای خودش زبان است. این در اصل یک گویش آلمانی بود که کلمات را از عبری و دیگر زبان‌های مدرن ترکیب می‌کرد.

جوامع حسیدی زندگی سنتی دارند و با ایجاد اسرائیل مخالف هستند و معتقدند همسان سازی با فرهنگ های خارج از خودشان مقصر نسل کشی است.

همانطور که فلدمن در خاطرات خود توضیح داد، بزرگترین وظیفه مردم حسیدی، به ویژه زنان، تولید مثل است. انتظار می‌رود که زنان در جوامع افراطی ارتدوکس چندین فرزند به دنیا بیاورند تا «جایگزین بسیاری از کسانی شوند که برای افزایش رتبه‌ها کشته شده‌اند».

فلدمن، که به عنوان مشاور در نمایشی که توسط آنا وینگر و الکسا کارولینسکی ساخته شده بود، به آنها کمک کرد تا به همراه بازیگر، نویسنده و مترجم الی روزن، فضای درون جامعه را به خوبی به تصویر بکشند. روزن، که نقش خاخام یوسله را بازی می‌کند و همچنین در یک جامعه حسیدی در نیویورک بزرگ شده است، در خلق فیلمنامه‌ای قابل باور و مربیگری بازیگران به زبان ییدیش بسیار مهم بود.

شباهت های داستان فلدمن چیست؟

هشدار: اسپویلرهای بزرگ برای غیرمتعارف در پیش است

داستان استی از بسیاری جهات شبیه داستان فلدمن است. درست مانند نویسنده، استی از وضعیتی به نام واژینیسموس رنج می‌برد که منجر به مقاربت جنسی دردناک می‌شود.

هم استی و هم فلدمن ماه ها نمی توانستند رابطه جنسی داشته باشند و فشار زیادی بر ازدواج های ترتیب داده شده خود وارد می کردند زیرا از نظر جامعه خود نمی توانستند وظیفه اصلی خود را به عنوان یک زن انجام دهند: بچه دار شدن.. پس از چند تلاش دردناک، بالاخره موفق به باردار شدن می شوند.

فلدمن در سال 2012 به ABC News گفت: "این تحقیر آمیزترین سال زندگی من بود." من نمی‌توانستم یک لقمه غذا را نگه دارم.»

او گفت: "من داشتم به هیچ چیز خاتمه می دادم و هیچ پایانی در چشم نبود." "و من روحم را از دست دادم."

Esty در برنامه چیزی مشابه را تجربه می کند و مجبور است با دخالت ها و شایعات همسرش کنار بیاید.

تصویر
تصویر

علاوه بر این، استی توسط پدربزرگ و مادربزرگش مانند فلدمن بزرگ شده است. مادر فلدمن جامعه را ترک کرد و به آلمان رفت و در نهایت حقیقت خود را به عنوان یک لزبین زندگی کرد. این نمایش پدر استی مردخای (گرا سندلر) را در حال مبارزه با اعتیاد به الکل نشان می‌دهد و شخصیت لیا (الکس رید)، مادر استی را به تصویر می‌کشد که با شریک زندگی‌اش در برلین زندگی می‌کند.

چه تفاوتی غیرمتعارف با داستانی که از آن الهام گرفته شده است؟

علی رغم شباهت ها، داستان های فلدمن و استی از برخی جهات متفاوت هستند.

در مصاحبه ای با نیویورک تایمز، فلدمن در مورد چگونگی اقتباس از زندگی خود در یک برنامه صحبت کرد.

"این ترسناک است که داستان خود را برای صفحه نمایش به کسی بدهید زیرا نمی توانید آن را کنترل کنید. از سوی دیگر، می دانستم که نمی خواهم در کنترل آن نقشی داشته باشم."

"ما بحث های زیادی در مورد اینکه چه زمانی می توانید دقت را فدا کنید و چه زمانی نه. ما توافق کردیم که می توانید دقت را فدا کنید تا زمانی که روی روایت تأثیری نداشته باشد."

نمایش نتفلیکس فقط بر اساس داستان فلدمن است. بنابراین، همه نام ها تغییر کرده اند.

فلدمن، در واقع، زمانی که او 17 ساله بود با یک محقق تلمود به نام الی ازدواج کرد. این جفت فقط دو بار به مدت سی دقیقه قبل از عروسی ملاقات کرده بودند. او در 19 سالگی پسرش را به دنیا آورد، در حالی که استی با فهمیدن باردار بودنش تصمیم می گیرد فرار کند.

در حالی که استی مستقیماً به آلمان می رود، فلدمن به تدریج از جامعه خود کناره گیری کرد. او ابتدا از شوهرش خواست که در کلاس های بازرگانی در کالج سارا لارنس شرکت کند، جایی که او در یک دوره فلسفه ثبت نام کرد. او با کمک دوستان جدید دانشگاهش و اعضای هیئت علمی خود را در 23 سالگی ترک کرد. او با پسرش به ایست ساید نقل مکان کرد و پس از انتشار دومین رمانش به برلین نقل مکان کرد.

رویاهای یکی را دنبال کنید

بزرگترین تفاوت با زندگی فلدمن در خط داستانی Esty در برلین نهفته است.

هنگامی که استی به پایتخت آلمان می رسد، فوراً برای بورسیه تحصیلی در یک آکادمی موسیقی معتبر درخواست می دهد. استی همیشه موسیقی را دوست داشته و نوازنده پیانو است، اما عشق فلدمن به نوشتن بود که او را وادار به ترک جامعه سخت‌گیرش کرد.

رمان‌نویس تصمیم گرفت که شغلش به‌عنوان کپی‌نویس برای یک روزنامه Hasidic دیگر کافی نیست و برای بورسیه نویسندگی در کالج سارا لارنس درخواست داد. بقیه تاریخ است.

توصیه شده: