آتش‌های کوچک در همه جا: برداشتی منحصر به فرد از مادری

آتش‌های کوچک در همه جا: برداشتی منحصر به فرد از مادری
آتش‌های کوچک در همه جا: برداشتی منحصر به فرد از مادری
Anonim

آتش‌های کوچک در همه جا: سه کلمه که احساسات را برمی‌انگیزد و لرز را در ستون فقرات فرو می‌برد. اقتباس کتاب سلست نگ با صفحه بزرگ، اینترنت را طوفان کرده و بینندگان را در حیرت و خواهان بیشتر قرار داده است. این نمایش به بینندگان بینشی می دهد که مادر بودن به چه معناست و دیگری چگونه درک می کند. Little Fires Everywhere با آتش‌سوزی در Shaker Heights، OH در اواخر دهه 90 شروع می‌شود و به پایان می‌رسد. خوانندگان در مورد آتش سوزی یاد می گیرند و کتاب یک سال در گذشته که مادر (میا) و دخترش (پرل) آپارتمانی را از خانواده دیگری (ریچاردسون) اجاره می کنند، می آموزند. خانواده کوچک ساکن می شوند و زندگی جدید خود را در حومه شهر شروع می کنند. ریچاردسون با وجود آب‌های تیره و تار پنهان در زیر، رویای آمریکایی را تجسم می‌بخشد.

طبق گزارش NPR، «آتش‌های کوچک همه جا داستان برخورد است. میا (کری واشنگتن) و پرل (لکسی آندروود) با النا ریچاردسون (ریس ویترسپون) ثروتمند برخورد می کنند. آنها با النا و شوهر و چهار فرزندش درگیر می شوند و در نهایت حتی دوستانشان هم نمی توانند از یکدیگر دوری کنند. بیشتر داستان بر زندگی عاطفی فرزندان النا و میا متمرکز است. میا نگران می شود که پرل کمی بیش از حد به خانواده ریچاردسون علاقه داشته باشد و ناراحت است زیرا زمان زیادی را در خانه مجلل آنها سپری کرده است. در نهایت، دوست داشتن النا سخت تر می شود و کاملاً افتضاح می شود.

تصویر
تصویر

تنش‌ها بالا می‌رود و «هفت قسمت اول فشار را در میان همه این شخصیت‌ها و جهان‌هایی که در آنها زندگی می‌کنند، ایجاد و ایجاد می‌کند. پرل و ایزی ریچاردسون احساس می کنند که توسط مادرانشان طرد شده اند. النا و میا احساس می کنند که توسط دخترانشان رانده شده اند.تریپ و مودی ریچاردسون وابستگی‌های متفاوتی به پرل دارند و روش‌های متفاوتی برای رفتار خوب و بد با او دارند. بیشتر سریال بر روی مادری، رحم اجاره ای و دلبستگی تمرکز دارد و از همان قسمت اول شروع می شود. به گزارش هاف پست، «میای اشکبار به پنجره اش می کوبد و فریاد می زند «تو مال منی!» به دخترش، پرل، در حالی که نوجوان در آغوش مادر دیگری اغوا می شود. فقط یک لحظه از کابوس میا فاصله دارد، اما این ترس واقعی است که دخترش به او تعلق ندارد و هر لحظه ممکن است از او گرفته شود.»

اضطراب زیادی وجود دارد که میا در مورد این واقعیت احساس می کند که هر لحظه ممکن است پرل را از دست بدهد. میا به فرزندی که برای زوج دیگری (رایان) حمل می کرد بسیار وابسته شد. او در نهایت با کودک فرار کرد تا او را بزرگ کند و «لایه‌ای از ناامنی به رابطه او با پرل اضافه کرد. دقیقاً به همین دلیل است که این رحم جایگزین سنتی، که در آن از تخمک حامل خود استفاده می شود، از دهه 1980، زمانی که میا باردار بود، بیشتر ممنوع شده است.دکتر جین فردریک، متخصص غدد درون ریز باروری باروری در کالیفرنیا به هاف پست گزارش داد که جایگزین های سنتی مانند میا اغلب بیشتر از جانشین های حاملگی درگیر سرمایه گذاری و عاطفی هستند (تخمک و اسپرم از والدین مورد نظر گرفته شده است.) مطالعات نشان داده اند که این کار سخت تر است. فاصله گرفتن از نظر عاطفی از کودکی که به مدت نه ماه در بدن او رشد کرده است.

سرانجام النا در مورد گذشته میا باخبر می شود و در پاسخگویی او برای اعمالش ثابت قدم است. او حاضر نیست بپذیرد که پرل دختر او است و اینکه چگونه این جنبه رحم جایگزین او را پیچیده کرده است. هنگامی که حقوق ژنتیکی حول محور رحم جایگزین سنتی نیز ممکن است دلیل ارجحیت رحم جایگزین بارداری باشد، خطوط تار می شوند. این روند طولانی است و از نظر جسمی و روحی آسیب می بیند. همانطور که Little Fires Everywhere به تصویر می‌کشد، میا هیچ مشاوره‌ای دریافت نکرد، از نظر مالی تنها بود و برای اولین بار مادر شد. با این حال، شخصی مانند میا، که جوان، تنها و در موقعیتی مخاطره‌آمیز بود - حتی بدون حمایت والدینش - با نوزاد رابطه برقرار کرد که به عشقی فوری تبدیل شد.مانند بسیاری از مادران، او مصمم به محافظت از آن بود، که باعث شد هر چند ماه یکبار حرکت کند تا از قضاوت افرادی مانند الینا که نمی‌توانند او را چیزی جز یک مادر نامناسب ببینند، دوری کند.»

Little Fires Everywhere به این نتیجه می رسد که مادرانی مانند میا، که به عنوان افراد خارجی دیده می شوند، همچنان باید قوانین اجتماعی را رعایت کنند و در دنیایی زندگی کنند که دائماً به عیوب او اشاره می کند. در پایان، سوال بزرگی که این سریال بینندگان را با آن مشغول می‌کند این است که "چه چیزی باعث می‌شود یک مادر، یک مادر باشد؟" آیا این ژنتیک است، آیا عشق است یا در یک منطقه خاکستری و تیره‌تر قرار دارد… شاید یکی. که قابل تفسیر است. آیا کسی به دلیل اینکه فرزندی به دنیا آورده مادر است؟ در مورد زنی که از یک کشور خارجی فرزندی را به فرزندی قبول می کند چطور؟ او هنوز مادر نیست؟ این نمایش بینندگان را ترغیب می کند که دیدگاه های خود را تغییر دهند و مادری را متفاوت ببینند. شاید تنها یک راه وجود نداشته باشد که یک زن بتواند خود را مادر بخواند… شاید راه های زیادی وجود داشته باشد و هدف این سریال افزایش آگاهی در مورد آن است.

توصیه شده: