اقتباس از تلماسه فرانک هربرت چندان شانسی به نظر نمی رسد.
متاسفانه، تاریخچه ای طولانی از شکست در Duninverse وجود دارد که به دهه 70 بازمی گردد. اقتباس دیوید لینچ در سال 1984 شکست خورد، یک مینی سریال شکست خورده بود، و اکنون بازسازی جدید Dune دنیس ویلنوو چندین بار به عقب رانده شده است.
در حالی که مطمئن هستیم که در نهایت فیلم را خواهیم دید، سایر اقتباسها چندان خوش شانس نبودند. کارگردان آلخاندرو جودوروفسکی قرار بود در دهه 70 نسخه شخصی خود را هدایت کند، اما برای دیدن نور روز چندان دیده نشد.
بسیاری از فیلمها خیلی زود در پیشتولید به اوج میرسند و ساخته نمیشوند، اما جودوروفسکی چشماندازی برای Dune خود داشت که تماشاگران را با برخی از روانگردانترین داستانسراییهای سینما همراه میکرد. با یک موسیقی متن عالی نیز.
در حالی که برخی ممکن است فقط برای تماشای فیلم ویلنوو هماهنگ شوند تا بازیگران پر ستاره آن، از جمله دوست پسر اینترنتی، تیموتی شالامه، را ببینند، برخی دیگر مشتاقانه منتظر فیلمی هستند که موفق خواهد شد. به جز لینچ. تماشای یک بازسازی می تواند زخم های قدیمی را باز کند. اما دقیقا چه اتفاقی برای فیلم جودوروفسکی افتاد؟ برای فهمیدن به ادامه مطلب بروید.
به اندازه فیلم های لینچ و ویلنوو پر ستاره بود… اما با مدت زمان نمایش 14 ساعت
Dune نقطه اوج بسیاری از داستان های مختلف است که در یک داستان پیچیده شده اند. این یکی از اولین فیلم های علمی تخیلی پیشگامانه بود که راه را برای فرنچایزهایی مانند جنگ ستارگان هموار کرد، اما ژانر آن آن را تعریف نمی کند.
چیزهای بیشتری از ماشین آلات با فناوری پیشرفته و سفرهای فضایی وجود دارد. این همه چیز است، از ارباب حلقهها تا پیشتازان فضا، و حتی کمی از پدرخوانده در آن پاشیده شده است.
همچنین چیزی روانگردان در مورد منبع اصلی وجود دارد که به اقتباس های گذشته ترجمه شده است.این موضوع ارتباط زیادی با این واقعیت دارد که بزرگترین محصول نقدی Duniverse یک ادویه خوراکی به نام ملانژ است که بر اساس قارچ های روانگردان واقعی ساخته شده است. ملانژ به دلیل قدرتی که در دادن عمر طولانیتر به کاربرانش دارد و توانایی دیدن آینده را دارد بسیار مورد توجه است.
در حالی که فیلم لینچ در نهایت گیج کننده بود، جودوروفسکی قصد داشت نسخه خود را حتی بیشتر جلوه دهد. این کارگردان سوررئالیست در مستند تپه های شنی جودوروفسکی از برنامه های خود برای فیلمش صحبت کرد.
جودوروفسکی گفت: «من میخواستم فیلمی بسازم که به افرادی که در آن زمان الاسدی مصرف میکردند، توهماتی را بدهد که با آن دارو به دست میآورید، اما بدون توهم.»
من نمی خواستم ال اس دی گرفته شود، می خواستم اثرات دارو را بسازم. این تصویر می خواست دیدگاه مردم را تغییر دهد. جاه طلبی من با Dune فوق العاده بود. آنها تمام امکانات اقتصادی را به من دادند تا هر کاری را انجام دهم. من می خواستم.بنابراین آنچه من می خواستم ایجاد یک پیامبر بود. من می خواهم پیامبری بیافرینم تا ذهن جوان همه جهان را تغییر دهد.
برای من تلماسه آمدن یک خدا خواهد بود. خدای هنری و سینمایی. برای من ساختن یک عکس نبود، چیزی عمیق تر بود، می خواستم چیزی بسازم، مقدس، آزاد، با جدید. چشم انداز را باز کن، چون در آن زمان خودم، درون یک زندان احساس می کنم، نفسم، عقلم، می خواهم باز کنم، سپس مبارزه را برای ساختن تپه شروع می کنم.»
Vice نوشت که علیرغم بزرگواری اش، این دیدگاه کمی مبهم به نظر می رسید. این فیلم از نظر وسعت چاق بود و بیش از 1000 صفحه فیلمنامه داشت که نتیجه آن 14 ساعت زمان بود. ماجراجویی روانگردان بسیار طولانی با موسیقی نوازنده پینک فلوید حتی وحشتناک تر بود.
به جز فیلمنامه، تنها کاری که جودوروفسکی در دست داشت، انتخاب بازیگران آزمایشی بود، یعنی هیچ چیزی رسمی نشده بود. او میخواست سالوادور دالی، نقاش به همان اندازه سوررئالیست، نقش امپراتور شادام کورینو چهارم، اورسون ولز را در نقش بارون هارکونن و حتی میک جگر بازی کند.جودوروفسکی همچنین میخواست پسر 12 سالهاش نقش پل را بازی کند.
دالی ظاهراً می خواست پردرآمدترین بازیگر آن زمان شود و به همین دلیل خواستار دستمزد 100000 دلار در ساعت شده بود. برای خروج از این توافق، جودوروفسکی 100000 دلار در دقیقه پیشنهاد داد و صحنه های امپراتور را به 3 تا 5 دقیقه کاهش داد. جودوروفسکی برای بقیه خطوط خود قصد داشت رباتی شبیه به او را جایگزین کند. دالی تا زمانی که ربات را برای موزه خود تهیه کرده بود با این کار موافقت کرد.
در همین حال، جودوروفسکی از هنرمندانش خواست که 3000 اثر هنری برای دیدگاه او نیز تولید کنند و از آنها "جواهرات، حیوانات ماشینی، مکانیزم های روح… رحم-کشتی ها، پیش اتاق ها برای تولد دوباره در ابعاد دیگر…" بخواهند.
همه اینها باعث شد که فیلم بهعنوان یک تجربهی واقعاً پیچیدهی آوانگارد به نظر برسد تا یک تجربهی ماندگار در سینما. او فقط بیش از حد جاه طلب بود. هیچ پولی برای ساخت این فیلم وجود نداشت.
خود هربرت در سال 1976 آن را بررسی کرد و متوجه شد که 2 میلیون دلار از بودجه 9.5 میلیون دلاری قبلاً برای پیش تولید هزینه شده است. بنابراین در نهایت، پروژه پس از آن شروع به توقف کرد.
با این حال،پروژه به هدر نرفت. فیلمنامه، استوریبورد و هنر مفهومی به استودیوهای بزرگ رفت و در آنجا بهعنوان تأثیری برای دیگر بزرگان علمی تخیلی مورد استفاده قرار گرفت و جودوروفسکی از آن بهعنوان الهامبخش برای رمانهای گرافیکی خود استفاده کرد.
"Dune" لینچ بهتر از این کار نکرد
در بین پروژه های جودوروفسکی و لینچ، جنگ ستارگان بر باکس آفیس تسلط داشت. بنابراین آنها روی کتهای آن پریدند. فیلم لینچ یک ستاره راک در میان بازیگران داشت، و همچنین یک موسیقی متن بسیار جالب از هنرمندان مشهوری مانند برایان اینو و توتو وجود داشت.
اما باز هم یک شکست بود. راجر ایبرت این فیلم را یک سفر زشت، بدون ساختار و بیمعنا به قلمروهای تیرهتر یکی از گیجکنندهترین فیلمنامههای تمام دوران خواند.
همچنین کمی طولانی شد که باعث شد او نتواند کات نهایی داشته باشد. لینچ بعداً گفت: «این درس بزرگی است. اگر فیلمی نمیتواند فیلمی باشد که میخواهید بسازید، فیلم نسازید. این یک شوخی بیمارگونه است و شما را خواهد کشت."
بیایید امیدوار باشیم که ویلنوو از اشتباهات لینچ و جودوروفسکی درس گرفته است. ظاهراً در HBO Max نمایش داده میشود که پل اصلی، کایل مکلاکلان را ناامید کرده است، اما ما فکر نمیکنیم زمان طولانیتری داشته باشد و عکسها امیدوارکننده به نظر میرسند. امیدوارم انتخاب بازیگران بهتر از بقیه باشد. اما باز هم هر کسی بهتر از دالی است. خوشبختانه، هیچ کس نمی تواند درخواستی برای انتشار Jodorowsky Cut آغاز کند.