مایکل فاسبندر نقش یک شرور واقعاً خوب را بازی می کند، اما به هر حال ما او را دوست داریم.
او در نقش اریک لنشر، با نام مستعار مگنیتو، در فیلمهای مردان ایکس فوقالعاده است، و ما او را بهعنوان ربات بدجنس دیوید (و کلون دوستترش والتر) در فیلمهای پیش درآمد بیگانه دوست داشتیم. او همچنین می توانست کایلو رن در جنگ ستارگان باشد. اما یک شرور بدتر در کارنامه فاسبندر وجود دارد.
او بدون آمادگی مناسب وارد نقشهایش نمیشود، بنابراین همیشه تضمینی است که هر بار که او در فیلم جدیدی بازی میکند، یک اجرای عالی دیگر از او دریافت میکنیم. اما نقش او در نقش ادوین اپس، بردهدار شرور در فیلم 12 سال بردگی، احتمالاً یکی از طاقتفرساترین نقشهای حرفهای او بود و نیاز به آمادهسازی دقیق داشت. Epps احتمالاً یکی از شیطانی ترین شخصیت های فاسبندر نیز هست. او همچنین به عنوان یکی از شرورترین شخصیتهای سینما حضور دارد.
تن ها از بازیگران و هنرپیشه ها کارهای زیادی برای آماده شدن برای یک نقش انجام داده اند، اما فاسبندر می خواست بازی او بی نقص باشد. در اینجا او این کار را انجام داد.
فاسبندر باید فراتر از شرارت Epps نگاه می کرد
حتی با وجود اینکه فاسبندر قبلاً تجربه بازی با شخصیت های شرور را داشت، مثل این نبود که یک سوئیچ درون او را در حال بازی Epps روشن کند. او فقط نمی توانست آن شخصیت شیطانی را به شکل جادویی تجسم کند. در واقع، بد دانستن یک شخصیت قبل از بازی کردن، کوچکترین کمکی به فاسبندر نمی کند. برای او معنایی ندارد. او ترجیح می دهد بداند چه چیزی آنها را بد کرده است.
دانستن اینکه چه چیزی باعث می شود یک شخصیت به او کمک کند، به او کمک می کند تا برای نقشی بهتر آماده شود تا درک دیگران از آنها. فاسبندر در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو به Yahoo Movies گفت که او حتی کلمه شیطان را نمیفهمد.
"برای اینکه من بروم و یک شخصیت شیطانی را فرموله کنم: نمی دانم چگونه این کار را انجام دهم." "این کلمه هیچ کمکی به من نمی کند. اما کسی که عاشق یک برده سیاه پوست است، او صاحب مزرعه است، کسی که تیزترین ابزار در جعبه نیست، که شاید بالاتر از جایگاه خود در جامعه ازدواج کرده باشد. چیزهایی که می توانم با آنها کار کنم. اینها چیزهایی هستند که می توانند یک شخصیت را باز کنند.
اولین چیزی که او باید بفهمد این بود که اپس برای او چه معنایی داشت. «احساس میکردم که او مظهر زشتی زمانه، بردهداری و آنچه در جنوب میگذرد است.
او جوشی بر پوست جامعه بود، در مقابل مزرعه دار خبیث. قرار نبود اینطور به او نزدیک شوم. می خواستم در آنجا یک انسان پیدا کنم. عاقبت برای من با شخصیت، رابطه او با پتسی، این واقعیت که او عاشق یکی از برده هایش است، نقطه شروع بود.
"هر بازیگر با هر هوشی هرگز نمی رود، "من قرار است نقش یک شخصیت شیطانی را بازی کنم." این کلمه خیلی گل آلود است. چیزی برای کار کردن با آن وجود ندارد."
فاسبندر به دیجیتال ژورنال گفت: "مهم است که به او به عنوان یک شخص نگاه کنیم. من باید آن انسان را در آنجا پیدا می کردم و فقط او را در نقش مالک برده شیطانی بازی نمی کردم." "بسیاری از مردم احتمالاً می گویند "اوه خدای من اپس خیلی بد است" و من این را نمی فهمم. او انسانی است که گرفتار چیزی بسیار پیچیده و بسیار ناعادلانه است، اما قطعاً بد نیست - من نمی دانم. حتی آن کلمه را درک کنید."
کتاب به او کمک کرد تا به شخصیت بپردازد، مانند سفر طولانی به جنوب
چند قدم اولی بود که فاسبندر باید انجام می داد، نه تنها برای به دست آوردن تصویر بهتری از Epps، بلکه برای رسیدن به درون ذهنش. بلافاصله پس از خواندن فیلمنامه، او به زندگی واقعی سال 1853 سولومون نورثاپ روی آورد.
بعد از آن، او "در تلاش برای یافتن صدایش، نحوه حرکتش، معیارهای معمولی که در کنار هم قرار دادن یک شخصیت وجود دارد، کار می کرد، اما احتمالاً با احساس مسئولیت بسیار بیشتر. زیرا این یک داستان واقعی بود. و یک داستان شگفت انگیز، و ما باید عدالت را در مورد سلیمان و همه بردگان [که] بخشی از آن تاریخ بودند، ادا می کردیم.»
همراه با خواندن گزارشهای واقعی آن زمان، فاسبندر مجبور شد به معنای واقعی کلمه خود را در محیط، در جنوب لوئیزیانا، احاطه کند و بر صدای اپس تمرکز کند.
"اول از همه، باید سعی می کردم صدایی پیدا کنم، بنابراین با نوارها و یک مربی گویش کار کردم و لهجه های مختلف را امتحان کردم." "من همچنین حدود 6 هفته قبل از شروع فیلمبرداری به لوئیزیانا رفتم تا سعی کنم فضای آنجا را جذب کنیم و بعد فقط در مورد کار با فیلمنامه است. البته کتاب را خواندم، اما بعد فقط با فیلمنامه وقت گذراندم."
کارگردان، استیو مک کوئین می دانست که مرد مناسبی برای ایفای این شخصیت فوق العاده پیچیده دارد.فاسبندر پیش از این دو بار در فیلم گرسنگی و شرم با مک کوئین کار کرده بود. او فکر می کند که فاسبندر "تأثیرگذارترین بازیگر نسل خود شده است. او مانند یک ستاره پاپ است."
فاسبندر متواضع است اما اعتراف می کند که یافتن "عملکرد درونی" مردی مانند اپس بسیار طاقت فرسا بود. او میخواست "مخاطبان حتی برای یک میلیثانیه نگاهی اجمالی به خود در Epps بیاندازند و این تجمل را نداشته باشند که خود را در فاصلهای از او نگه دارند. او یک بردهدار وحشتناک است، اما همچنین انسانی پر از پیچیدگی است."
او توضیح داد که بسیاری از صحنه ها چیزهای زیادی را از او و بقیه بازیگران گرفته است. همیشه صدای زمزمه بلندی وجود داشت که از تمام تمرکز آنها ساطع می شد و آنها باید تمرکز می کردند زیرا برنامه دقیق فیلمبرداری مک کوئین (آنها آن را در 35 روز فیلمبرداری کردند) آنها را سرپا نگه می داشت. به غیر از این، فاسبندر گفت که او به اپس توجهی مشابه با تمام نقش های قبلی خود داشته است.
او همیشه به دنبال یک داستان چالشی و جذاب و یک فیلمساز جالب و همچنین بازیگران است؛ و اگر این کاری باشد که من قبلاً انجام نداده ام. اپس مطمئناً همه اینها را به او داد. مک کوئین درست می گوید، فاسبندر یکی از تاثیرگذارترین بازیگران نسل خود است.