اوون ویلسون و وینس وان برای Wedding Crashers پول خوبی به دست آوردند، و این با توجه به موفقیت فیلم منطقی است. به گفته مجله مل، این فیلم بیش از 200 میلیون دلار فروش داشته است. با توجه به اینکه اوون اکنون برای نقشی در MCU استخدام شده است، باید انتظار داشت که دارایی خالص او بیش از پیش رشد کند. و در حالی که حرفه بازیگری وینس وان به اندازه زمانی که کمدی سال 2005 منتشر شد قابل توجه نیست، او مطمئناً مقدار زیادی پول برای بازی دارد. اما موفقیت اوون و وینس بیش از استعدادهای فردی آنهاست… این به استعدادهای جمعی آنها مربوط می شود.
همانطور که در تاریخچه شفاهی عالی Wedding Crashers توسط مجله Mel توضیح داده شده است، این دو مرد در واقع به الهام بخشیدن به کارگردان دیوید دابکین و فیلمنامه نویسان استیو فابر و باب فیشر برای خلق فیلم کمک کردند.خب، آن تهیهکنندهای با سابقه در تصادف عروسی. در اینجا اطلاعات داخلی مستقیماً از دهان سازندگان آمده است…
منشأ واقعی 'Wedding Crashers'
کمدی با درجه R بسیار بیشتر از کمدی کم ابرو است. در واقع، این فیلم دارای برخی عاشقانه های تاثیرگذار بود، حاوی مقداری کمدی صادقانه درباره پیری بود و واقعاً به محبوبیت ژانر برومانس در هالیوود کمک کرد. در نهایت، ایده این فیلم از جلساتی بود که استیو فابر و باب فیشر شرکای نویسندگی در هالیوود داشتند.
"[ما] در حین ساختن دور با بسیاری از مدیران در استودیوهای مختلف ملاقات کرده بودیم و با آنها صحبت کرده بودیم." استیو فابر به مجله Mel گفت. "زمانی که اندرو پانای را در فیلم Tapestry Films ملاقات کردیم، او گفت که همیشه می خواسته فیلمی درباره تصادف عروسی بسازد. من و باب مدتی به این ایده فکر کردیم، اجازه دهید فکر کنیم و فکر کردیم، "آره، شاید بتوانیم بسازیم. داستانی از این.'"
بزرگترین مشکلی که نویسندگان داشتند تلاش برای یافتن راهی برای تداوم ایده عروسیهای ناقص بود. به هر حال، مخاطب چقدر می تواند آن را تماشا کند؟
باب فیشر توضیح داد: "این واقعاً برای ما اتفاق افتاد، اما زمانی که به این ایده رسیدیم که خانواده دو زنی که [این افراد] به آنها علاقه مند هستند بسیار شبیه کندی ها هستند.". زمانی که من و استیون بچه بودیم، کاملاً به کندیها علاقه داشتیم، و فکر میکنم در اعماق وجودمان، هر دو فکر میکردیم که بزرگ میشویم و با یکی از دختران کندی ازدواج میکنیم و بخشی از خانواده میشویم. وقتی به این موضوع فکر کردیم، میدانستیم که در راه تبدیل شدن به یک فیلم جذاب، حداقل برای ما هستیم.»
اما همانطور که باب و استیو توضیح دادند، ایده واقعی برای عروسیهای بینظیر از اندرو پانای تهیهکننده بود:
"من به ایده Wedding Crashers فکر کردم، زیرا در آن زمان، من در 20 سالگی بودم و برای رفتن به عروسی آماده می شدم و به دلایلی هیجان زده بودم." "من فکر کردم "چرا من برای این هیجان زده هستم؟" و حقیقت این بود که فکر میکردم ممکن است با یک دختر آشنا شوم.سپس، من با استیو فابر و باب فیشر ملاقات کردم و این ایده را برای آنها مطرح کردم. در آن زمان، آنها به تازگی فیلمنامهای به نام ما میلرها را نوشته بودند که من آن را دوست داشتم، و فکر میکردم صدای بسیار خاصی دارند - صدایی که در آن احساسات و کمدی در یکی میپیچدند. ما خیلی سریع به هم صمیمی می شویم زیرا درک درستی از پیوندهای مردانه-- و اینکه روابط مردانه چگونه می تواند صمیمی باشد را به اشتراک گذاشتیم. ما میخواستیم دوستی مردانه را از طریق این ایده دیوانهکننده عروسیهای بینظیر کشف کنیم."
شامل وینس و اوون
در حالی که در اولین نمایش فیلم شوالیه های شانگهای، با بازی اوون ویلسون، کارگردان، دیوید دوبکین، شیمی بین اوون و وینس وان را شگفت زده کرد. دیوید روی پروژه دیگری با وینس کار کرده بود و او را به اولین نمایش دعوت کرده بود.
"ما در مراسم بعد از مهمانی بودیم، و من با وینس صحبت می کنم و به اوون نگاه می کنم. به خدا قسم، ابوت و کاستلو به سرم آمدند." به یاد میآورم که نمایندهام را گرفتم و گفتم، میخواهم چیزی برای وینس و اوون پیدا کنم.او میدانست که من دنبال یک کمدی با درجه R بودم. به معنای واقعی کلمه، هشت هفته بعد، او با من تماس گرفت و گفت: "فکر می کنم فقط فیلمنامه را خوانده ام." نماینده من فیلمنامه را برای من فرستاد، و من دیدم که چه چیزی می تواند برای هر دوی آنها باشد - به خصوص برای وینس، زیرا من و وینس پنج سال بود که دنبال یک فیلم بودیم و تا زمانی که خودت را نشناسی نمی خواهی تاب بازی کنی. چیزی را دارم که می تواند یک چشم گاو نر باشد."
در حالی که دیوید فیلمنامه را دوست داشت، او می خواست آن را بیشتر به شکلی دلخواه درآورد و رابطه بین دو پسر را توسعه دهد. او میدانست که افزودن آن، پروژه را بسیار ارتقا میدهد. و با کمک ارتباط طبیعی اوون و وینس، این کار را انجام داد.
"[وینس وان و من] انرژی متفاوتی داریم، "اوون ویلسون گفت. او اهل شیکاگو است؛ من اهل تگزاس هستم. فکر میکنم با کار بر روی فیلمنامه با کارگردان و نویسندگان، نقاط مشترک زیادی پیدا کردیم. نکته خوب در کار با وینس این است که او به من ایده میدهد، و من با آنها خیلی باز خواهم بود، و من هم همین کار را میکردم. بنابراین، این یک خیابان دوطرفه بود، شما مجبور نیستید به نوک پاها اطراف آن شخص بچرخید."