تعداد زیادی کمدی کمدی فوق العاده وجود داشته است که عمر کوتاهی داشته است. این قطعاً شامل نمایش جان کلیس بیبیسی، Fawlty Towers است که پس از کمتر از 15 قسمت به پایان رسید. با این حال، برخی از این کمدیها کلاسیک که عمر کوتاهی داشتند، هنوز بهتر از هر چیزی هستند که امروز در تلویزیون میبینیم.
در حالی که نمایشهایی مانند برجهای فالتی و دوستان حول کسبوکارها یا گروههای دوستان ساخته میشوند، کمدی خانوادگی همیشه محبوبترین بوده است. در واقع، در طول سالها مجموعههای کمدی خانوادگی شگفتانگیزی وجود داشته است، اما نمایش برنی مک قطعاً یکی از کمتقدیرترینهاست.
در سال 2008، ما کمدین و بازیگر خنده دار، برنی مک را از دست دادیم. اما کمدی کمدی پنج فصل فاکس او همیشه بخشی از میراث قابل توجه او خواهد بود. این نشان می دهد که چگونه نمایش در واقع به وجود آمد…
لاری ویلمور آن را برای برنی مک ایجاد کرد … حتی اگر در ابتدا از آن خبر نداشت
به لطف یک تاریخ شفاهی فوقالعاده توسط Entertainment Weekly، ما چیزهای زیادی در مورد منشأ The Bernie Mac Show یاد گرفتهایم، یا همان کمدی که برنی فعالانه سه فرزندش را به خشونت فیزیکی تهدید میکرد… مشکوک به نظر میرسید، اما کار کرد… و کاملاً خنده دار بود! آنها احتمالاً با شکستن دائمی دیوار چهارم و اجازه دادن به تماشاچیان در شوخی، از این مشکل خلاص شدند.
فراموش کردن آسان است اما کمدین لری ویلمور در واقع خالق نمایش برنی مک بود که در نهایت جوایز متعددی از جمله امی، جایزه Humanitas و جایزه Peabody را به دست آورد.
نمایش ایده لری بود، حتی اگر اساساً بر اساس زندگی برنی مک باشد.
"من داشتم این برنامه به نام خانه 1900 را تماشا می کردم، جایی که آنها دوربین هایی در خانه دارند و مردم باید طوری رفتار می کردند که انگار سال 1900 است." "فکر میکردم جذاب بود. میخواستم کاری متفاوت از کمدی معمولی با سه دوربین انجام دهم. فکر میکردم شاید جالب باشد که برنامهای را اجرا کنم که به نظر میرسد ما به جای اینکه اکشن به ما فشار بیاورد، خانواده را استراق سمع میکنیم. سپس پادشاهان کمدی [فیلمی که برنی در آن نقش آفرینی کرد] را دیدم و از طرز برخورد برنی و شوخیهای او واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم. این درباره این پسر است که خواهرش مواد مخدر مصرف می کند و او باید از بچه هایش مراقبت کند. من آن را کمی توسعه دادم و آن را برای برنی مطرح کردم. او آن را دوست داشت."
طبق گفته کن کواپیس، کارگردان و تهیه کننده، از برنی خواسته شده بود تا برنامه های مختلفی را اجرا کند، اما هیچ گاه چیزی او را قلقلک نداد… تا اینکه لری ویلمور آمد. برنی فوراً با این ایده صحبت کرد و شروع به کار خلاقانه با لری کرد.
کن کواپیس گفت: «برنی به من گفت که فرضیه نمایش از رویدادهای واقعی زندگی او شکل گرفته است. "وقتی خلبان لری را خواندم، بسیار متعجب شدم که چقدر پیش فرض داستان غم انگیز است. فیلمنامه نمی توانست خنده دارتر باشد، اما فکر کردم، "وای، این سریالی است که از یک موقعیت بسیار دردناک بیرون می آید."
اما از آنجا که لری ویلمور زمان زیادی را صرف تلاش کرد تا نمایش خود را برای برنی مناسب کند، برای برنی آسان بود که تجربیات شخصی خود را برای فیلمنامه بگذارد. این قطعا آن را به یک قطعه قوی تر و معتبرتر با طلای کمدی تبدیل کرد.
چگونه لری برنی را فریب داد
«من [شخصیت] را به عنوان «برنی مک» نوشتم، لری ویلمور گفت. او در حال بازی یک نسخه تخیلی از خودش بود، مانند ساینفلد. اما برنی گفت، "نه، واقعاً نباید اسم من باشد. من با آن احساس راحتی نمی کنم."" دارم فکر می کنم "شوخی می کنی؟ شما بهترین نام را در نمایش بیز دارید! برنی مک! چرا ما از آن استفاده نمی کنیم؟ اما من نمی توانم فقط این را به او بگویم، زیرا در این صورت او فقط در برابر آن مقاومت می کند. من باید راهی برای فریب دادن او پیدا کنم. بنابراین پیشنویس دیگری نوشتم که در آن به جای برنی مک، نام او را «برنی مان» گذاشتم. بنابراین هر بار که قرار بود بگوید "برنی مک این کار را نکن" باید بگوید "برنی مان". او آن را خواند و از آن متنفر شد. خیلی خنده دار بود گفتم: آره، حق با شماست. بیایید آن را به برنی مک تغییر دهیم. اما من بدترین چیز ممکن را عمدا انتخاب کردم."
در نهایت این تصمیم برنی مک را آزاد کرد تا نمایش را شخصی تر کند. پس از انتخاب گروه عظیمی از بازیگران برای ایفای نقش اعضای خانوادهاش، برنی و لری تصمیم گرفتند اجازه دهند نمایش بیشتر روی ریفها اجرا شود. پیشرفت یک مؤلفه عظیم در موفقیت و منحصر به فرد بودن نمایش شد.
شبکه نگرانی هایی در مورد خلبان داشت، اما وقتی اولین بار پخش شد، مخاطبان به سمت آن هجوم آوردند.و این نمایش تا سالهای پایانی خود موفق باقی ماند. تا به امروز، هواداران وفاداری داشت که به عقب برمیگردند و بازیهای خندهدار بین برنی و خانوادهاش را تماشا میکردند. شاید آنها به آن مربوط هستند؟ یا شاید دلشان برای مردی که آنها را بخنداند تنگ شده است.