تاج نتفلیکس یک درام تاریخی است که حول دوران سلطنت ملکه الیزابت دوم و زندگی دیگر اعضای خانواده سلطنتی بریتانیا می چرخد. اگرچه وقایع سیاسی در سریال واقعی هستند، اما این یک واقعیت شناخته شده است که سازنده سریال در حال تولید یک اثر تخیلی است. به هر حال، هیچ راهی برای دانستن اینکه ملکه در زندگی واقعی چه نوع فرآیند فکری دارد، وجود ندارد.
جذابیت تاج در این واقعیت نهفته است که با وجود اینکه خانواده سلطنتی از جایگاه ویژه ای در جهان برخوردار هستند، آنها در نهایت فقط افرادی هستند که مشکلات و ناامنی های مشابه بسیاری از ما دارند. خانواده نه تنها منبع شادی است، بلکه تنش های درونی و رنجش های قدیمی را نیز به همراه دارد.برخی باید فداکاری های بزرگی به نام خانواده انجام می دادند که در غیر این صورت نیازی به آن نداشتند. در اینجا ده شخصیتی که در سه فصلی که تاکنون منتشر شده اند به عنوان تراژیک ترین شخصیت ها شناخته می شوند. گفته می شود فصل 4 بعداً در سال 2020 منتشر می شود.
10 لرد اسنودون
آنتونی آرمسترانگ-جونز با نام مستعار لرد اسنودون شوهر پرنسس مارگارت است. این دو در فصل 2 شروع به دیدن یکدیگر کردند و در سال 1960 ازدواج کردند. در کودکی به او نگاه می شد و هیچ عشقی دریافت نکرد. حتی در بزرگسالی، او همچنان تلاش های بیهوده ای برای تحت تاثیر قرار دادن مادرش انجام می داد، اما بی نتیجه بود.
ازدواج او با پرنسس مارگارت پر فراز و نشیب، پرشور و شدید است، اما عاری از وابستگی و پرورش سالم است. او به دنبال محبت در جای دیگری است و جز یادداشت های پستی که در کتاب های همسرش می گذارد، چیزی برای دادن ندارد. آنها چیزهای وحشتناکی مانند "تو شبیه یک مانیکوریست یهودی به نظر میرسی" و "از تو متنفرم" می گویند. او به مارگارت خیانت می کند، اما نمی تواند ایده گذراندن وقت او با مرد دیگری را تحمل کند.هشدار اسپویل: این دو در سال 1978 طلاق گرفتند.
9 Camilla Shand
هر چند مشخص نیست که قصد واقعی کامیلا از شاهزاده چارلز چه بوده است - شاید او از ایده ملکه شدن یک روز خوشش می آمد - اما راهی که ملکه و ملکه مادر مسائل را در دست گرفتند و سرنوشت کامیلا را تعیین کردند. او وحشتناک است.
در فصل سوم پایانی، او با اندرو پارکر بولز ازدواج کرد زیرا خانوادههای آن دو مداخله کردند. این دو قبلاً به نوعی قرار ملاقات داشتند، بنابراین این یک ازدواج کاملاً بدون توافق نبود، اما به نظر می رسید این ایده نیز متعلق به آنها نبود. به اندازه کافی خنده دار، چارلز و کامیلا سرانجام به آنچه که در جوانی می خواستند رسیدند: آنها در سال 2005 ازدواج کردند. این رویداد ابروهای زیادی را برانگیخت و گفته می شود که ملکه و کامیلا تا به امروز با هم کنار نمی آیند.
8 ملکه الیزابت دوم
ملکه الیزابت دوم وظیفه شناس، متعهد و وفادار به عنوان یک پادشاه کار بزرگی انجام می دهد. در طول این سه فصل، او بارها نظرات شخصی خود را کنار گذاشته بود.اما این بدان معنا نیست که او همیشه از زمان خود به عنوان یک ملکه لذت می برد. او بهعنوان زنی شناخته میشود که ترجیح میدهد زندگی سادهای با خانوادهاش داشته باشد و در زمینههایی که به او علاقه دارد کار کند - مثلاً اسب.
در عوض، فرزندانش از او دور شده اند و او رابطه فوق العاده پیچیده ای با خواهرش دارد. او تنها به نظر می رسد و اگر شخصیت قوی او نبود، می توانست تا الان شکسته شده باشد. اگر به او بستگی داشت، مارگارت پادشاه می شد. زمانی که آنها دختر کوچک بودند، حتی میپرسیدند که آیا میتوان این کار را ترتیب داد، اما به سرعت سر جای خود قرار گرفتند.
7 هارولد ویلسون
هارولد ویلسون به عنوان نخست وزیر در فصل 3 ظاهر شد. ملکه دقیقاً از او استقبال گرمی نکرد، اما او در نهایت موفق شد او را به دست آورد. در ابتدا او فکر کرد که او یک جاسوس شوروی است. زمانی که او در قدرت بود، کشور پر از مشکلات بود که فاجعه آبرفان یکی از آنها بود. مخالفان سیاسی نیز تلاش کردند تا دولت را سرنگون کنند، اما ملکه خوشبختانه با او طرف شد.دولت ویلسون شهرت بدی داشت زیرا ارزش پوند را کاهش داد.
در پایان فصل، ویلسون برای خداحافظی با ملکه می آید: او به او گفت که استعفا می دهد زیرا علائم اولیه آلزایمر را نشان می دهد. دیدن اینکه حافظه شما به آرامی از بین می رود باید تجربه وحشتناکی باشد، به خصوص به این دلیل که هیچ کاری نمی توانید در مورد آن انجام دهید.
6 پیتر تاونسند
پیتر تاونسند و پرنسس مارگارت در فصل اول به طرز دیوانهواری عاشق هم شدند، اما هیچ کاری نمیتوانست انجام دهد زیرا او مردی مطلقه بود. مهم نبود که او یک کاپیتان گروه در RAF و یکی از کارکنان مورد اعتماد خانواده سلطنتی بود. او مهربان، دوست داشتنی بود و جانش را در راه خدمت به خانواده گذاشت، فقط برای اینکه زندگی اش توسط قوانین منسوخ شده اداره شود. پرنسس مارگارت نیز له شد.
او هرگز مرد دیگری را ملاقات نکرد که او را به اندازه پیتر تاونسند تحسین کند. از آن زمان قوانین تغییر کرده است. شاهزاده چارلز با یک زن مطلقه ازدواج کرد و شاهزاده هری چشم خود را به یک زن آمریکایی که او نیز طلاق گرفته بود: مگان مارکل.امیدواریم پیتر تاونسند و پرنسس مارگارت آخرین کسانی باشند که در خانواده سلطنتی از ازدواج منع شدند.
5 شاهزاده فیلیپ، دوک ادینبورگ
از دیدگاه سنتی، شوهر رئیس خانواده است، اما شاهزاده فیلیپ هرگز نتوانست در پایان روز به این موضوع بپردازد. او با یکی از قدرتمندترین زنان جهان ازدواج کرده است و همانطور که از چندین دیالوگ این زوج دیده می شود، همیشه خوشایند او نیست. ملکه درک می کند که او باید احساس مسئولیت کند، بنابراین او کاملاً بی صدا نیست.
علاوه بر این، او احساس می کند زندگی اش فاقد هدف است. او برای اینکه احساس مفیدتر کند، پروژه هایی را انجام داد، مانند شروع فیلمبرداری مستندی درباره خانواده، اما این خلأ او را پر نکرد. از نظر روحی، او گرسنه است. فصل 3 یک قسمت کامل را به آن اختصاص داد. "غبار ماه" درباره فرود ماه و تحسین آشکار پرنس فیلیپ از فضانوردان است.
4 شاهزاده ادوارد، دوک ویندزور
تراژدی شخصی پرنس ادوارد مسیر تاریخ را تغییر داد. پس از تصمیم به ازدواج با زنی که برای یک ملکه مناسب نبود، تصمیم گرفت از سلطنت کناره گیری کند و درست در زمان جنگ جهانی دوم تاج را به برادر کوچکترش واگذار کند. شاهزاده ادوارد درست تا زمان مرگ گوسفند سیاه بود. خانواده با کینه در مورد او صحبت کردند. شاهزاده چارلز، با این حال، اندکی از خود را در پادشاه پیر میدید.
عموی الیزابت تا پایان عمرش در تبعید زندگی کرد. در «مرد آویزان» بالاخره با ملکه رو در رو می شود و لحظه ای صمیمانه با هم به اشتراک می گذارند. حداقل باید قبل از مرگ جبران کند. او از او عذرخواهی می کند و در مقابل از او برای ملکه کردنش تشکر می کند.
3 شاهزاده چارلز
از روزی که شاهزاده چارلز به دنیا آمد، آماده شد تا پادشاه شود. اما حتی با وجود اینکه کلماتی که معمولاً با پادشاه بودن همراه است عبارتند از قدرت، شکوه و رهبری، شاهزاده چارلز هرگز برای بیان نظر خود پاداشی دریافت نکرده است.او به عنوان یکی از کم هوش ترین شخصیت های سریال شناخته می شود که فوق العاده بی انصافی است. او زمانی که برای یادگیری زبان ولزی به ولز رفت مورد آزمایش قرار گرفت تا بتواند سخنرانی سرمایه گذاری خود را به این زبان که اغلب نادیده گرفته می شود ارائه دهد. او کار بزرگی انجام داد، اما مادرش چیزی جز انتقاد نداشت.
والدین خودش اصلاً با او هیچ احترامی نمی کنند، اما حداقل او خواهرش آن را دارد که باید به او تکیه کند. وقتی اعضای بزرگتر خانواده سلطنتی متوجه می شوند که او عاشق کامیلا است، مداخله می کنند تا او با او ازدواج نکند. چارلز هوس می کند با کسی صحبت کند که او را درک کند، اما تنها چیزی که به دست می آورد خیانت به اعتمادش است.
2 شاهزاده آلیس یونان
از بین تمام شخصیت های سریال، پرنسس آلیس بیشترین رنج را در زندگی خود متحمل شد. همانطور که او در "Bubbikins" به مصاحبه کننده گفت، او در تبعید زندگی می کرد، فرزندانش را از او گرفتند و با برق گرفتگی به دلیل بیماری روانی درمان شد.
بدون توجه به تمام وحشت هایی که او از سر گذرانده بود، شاهزاده آلیس در آرامش به نظر می رسید. او عمیقاً مذهبی بود و جان خود را برای کمک به دیگران گذاشت. برای خانوادههای سلطنتی که همگی خود را اسنوب میدانند بسیار زیاد است.
1 پرنسس مارگارت
پرنسس مارگارت باهوش، شوخ، شیک پوش و پرشور است، اما همه با او مانند یک آفت رفتار می کنند. زندگی او واقعاً مال خودش نبود. او مانند شاهزاده چارلز هیچ حرفی در مورد ازدواجش نداشت. او در مورد پیتر تاونسند دل شکسته بود. او در سایه خواهرش زندگی کرد و درگذشت.
حتی مادر خودش هم حرف دلسوزی برای او ندارد. در سریال او در این دنیا تنهاست. وقتی او بعد از اینکه متوجه میشود شوهرش به او خیانت میکند، سعی میکند با یک معشوق خودش را شاد کند، همه اینها با واکنشهای منفی مواجه میشود. به طرز غم انگیزی، او به طور فزاینده ای به مشکلات سوء مصرف مواد کاهش می یابد. اگر مسئولیت های بیشتری به او می دادند، اینقدر بی حوصله و تلخ نبود.