امروزه در تلویزیون، درام دوره ای جذابیت زیادی وجود داشته است. این ممکن است موفقیت "تاج" در نتفلیکس یا سریال تلویزیونی "Outlander" توسط Starz را توضیح دهد. البته، شما همچنین نمیتوانید در مورد درامهای دورهای تلویزیون بدون نام بردن از «وایکینگها» در کانال تاریخ صحبت کنید.
ایجاد شده توسط مایکل هرست، "وایکینگ ها" برای دقت تاریخی تلاش می کند. همانطور که هرست به اسکای گفته است، "این اساساً یک درام است، اما در چارچوب درام، آنقدر معتبر و واقعی است که من می توانم آن را بسازم."
این نمایش در طول اجرای خود ۱۲ نامزدی امی را برای موفقیت در آرایش، آرایش مو، جلوه های بصری و ویرایش صدا کسب کرده است. در حالی که فصل هفتم غیرممکن به نظر میرسد، ما هنوز فکر میکنیم که آموختن آنچه کاترین وینیک و بقیه بازیگران درباره کار روی سریال گفتهاند جالب خواهد بود…
15 حتی با وجود سابقه گسترده اش در تای کوان دو، کاترین وینیک مجبور شد برای نقشش در نمایش با یک مربی کار کند
«تائه کواندو و کاراته بر اساس هنر پا زدن و کار با دست است، در حالی که یک دوشیزه سپر از سپر و شمشیر خود به عنوان سلاح استفاده می کند. وینیک به Collider گفت: «این یک شکل هنری جدید بود که من باید سعی میکردم در مدت زمان کوتاهی بر آن مسلط شوم.»
«از نظر فیزیکی، قطعاً این فرصت را داشتم که با یک مربی و یک هماهنگ کننده مبارزه کار کنم تا سعی کنم آن را از بین ببرم. من باید یاد می گرفتم که چگونه از شمشیر و سپر خود به عنوان امتداد بازوهایم و امتداد من به عنوان یک جنگجو استفاده کنم، بنابراین این متفاوت بود.»
14 الکساندر لودویگ گفت که پس از اینکه یکی از تهیه کنندگان اجرایی او را در فیلمهای «بازیهای گرسنگی» دیدند، نقش خود را در این نمایش دریافت کرد
« خنده دار است که چگونه این واقعاً به وجود آمد. یکی از تهیهکنندگان اجرایی سریال من را در بازیهای گرسنگی دیده بود و دیده بود که شباهت زیادی به ناتان [اوتول] که نقش بیورن اصلی را بازی میکرد، دارم و همچنین شبیه تراویس [فیمل] هستم. لودویگ به کولایدر گفت. او با تیم من تماس گرفت و این برنامه را مطرح کرد و گفت: "آیا الکساندر کاری انجام می دهد؟" من در آن زمان فیلم Lone Survivor را تمام کرده بودم. ما صحبت کردیم."
13 کلایو استندن در ابتدا برای شخصیت راگنار تست شد
من برای راگنار تست دادم، و وقتی تراویس فیمل نقش را دریافت کرد، مایکل نقش رولو را تغییر داد تا مناسب من باشد.
«ساخت برادران راگنار و رولو مجوزی بود که ما گرفتیم. مایکل در ابتدا او را به عنوان پسر عموی پنجاه ساله راگنار به عنوان پسر عموی پنجاه ساله مشروب خوار، عاقلانه و کمی روان پریش نوشت.ما را برادر ساختن یک نقشه هوشمندانه بود که به ما امکان داد رولو را برداریم و او را به هزار تکه تکه کنیم و سپس به آرامی دوباره او را کنار هم قرار دهیم.»
12 الکس هوگ اندرسن در استماع «سه برادر دیگر» شرکت کرده بود، نه ایوار
آندرسن به آیکون گفت: «من کاملاً مطمئن هستم که تولید فقط یک برداشت قابل استفاده از من در ایوار داشت… من فقط برای سه برادر دیگر تست میدادم نه ایوار، و این کار را به مدت پنج ساعت انجام دادم تا اینکه عامل انتخاب بازیگرمان بود. فرانک مارسل پایین می آید و به شانه ام می زند و از من می خواهد که به سمت ایوار بروم… ناگهان مجبور شدم در نیم ساعت آینده یک شخصیت جدید و صحنه جدیدی وارد کنم و جلوی اسلحه های بزرگ بلند شوم.
11 در پایان فصل اول، آلیسا ساترلند و خالق نمایش، مایکل هرست، در مورد اینکه چگونه شخصیت و راگنار او احساس «مقدر» برای با هم بودن داشتند بحث کردند
«زمانی که [خالق] مایکل هرست و من در پایان فصل اول درباره اسلاگ صحبت کردیم، ما در مورد دستکاری صحبت نمی کردیم، ما درباره این زن با این انگیزه پنهان واقعی صحبت نمی کردیم. مری سو. "ما در مورد آسلاگ و راگنار صحبت میکردیم که احساس میکردند قرار است با هم باشند."
10 تراویس فیمل فاش کرد که هنگام فیلمبرداری نمایش در ایرلند با شرایط آب و هوایی "وحشتناک" روبرو شده اند
«فقط آب و هوا در ایرلند. اما واقعاً به ارزش نمایش می افزاید، اما اینطور بود… ما هرگز روز خوبی با آب و هوا نداشتیم. فیمل به Daily Actor گفت: ما برای تابستان آنجا بودیم:
«ما در ماه جولای شروع کردیم و هوا همیشه وحشتناک بود. مثل همان صحنه اول مبارزه است، فقط در تمام روز بارانی بود. و، میدانید، ما بودجهای برای … یا زمان نداریم، زیرا میخواهیم زمستان را هم شکست دهیم، پس شلیک کردن مضحک است.»
9 علیرغم ترسش از اسب، گوستاف اسکارسگارد میگوید که میتواند «واقعاً وارد آن شود» لحظهای که دوربینها میچرخند
هنگامی که اسکارسگارد درباره ترسش از اسب صحبت می کرد، به کولایدر گفت: «مثل همیشه، وقتی سوار اسب می شوم، از بودن در آن بالا به نوعی می ترسم. اما به محض اینکه آنها به عمل می گویند، من واقعاً وارد آن می شوم و نمی ترسم. این بازیگر بعداً اضافه کرد: «من چند بار (زمانی که) بچه بودم پرت شدم. همچنین، من همچنین در سوئد چیزهای تاریخی زیادی کار کرده ام و همیشه درگیری با اسب ها وجود دارد.»
8 کلایو استندن فاش کرد که بازیگران شیرین کاری های خود را انجام می دهند
«ما همه شیرین کاری های خود را انجام می دهیم. استندن به History گفت: ما بودجه بازی تاج و تخت را نداریم، اما آن را بسیار واقع بینانه می کنیم. شما صدمه و عصبانیت را در چهره ما می بینید زیرا ما واقعاً در چهره ما شکسته شده ایم … ما به خود می بالیم که آن را تا حد امکان واقعی کنیم.رمز موفقیت سریال این است که شخصیتهایی را که کارهای مشکوک انجام دادهاند به قهرمان داستان تبدیل کنند.»
7 تراویس فیمل گفت که مبارزه با اورکهای CGI و دیگر موجودات میتواند «بیدستآور» باشد
«شما با کسی صحبت نمی کنید. فیمل به Esquire گفت، اما در زمان زیادی با موشن کپچر، شما یک بازیگر را در مقابل خود دارید، که عالی است. آنها با لباس خواب یا هر کت و شلوار دیگری هستند و شما می توانید به چشمان آنها نگاه کنید. وقتی میبینید سر صحنه چه کار میکردید، به نوعی متحیر میشوید، و در پایان فیلم را میبینید و میبینید که آنها با CGI و موشن کپچر چه کاری میتوانند انجام دهند."
6 در طول سه ماه اول فیلمبرداری نمایش، مارکو ایلسو گفت که قسم خورده است رازداری کند
ایلسو به مجله اسکن گفت: "محرمانه های زیادی در مورد سریال وجود دارد، بنابراین وقتی برای اولین بار نقش را دریافت کردم، اجازه نداشتم به کسی بگویم.""از آنجایی که برای سه ماه برای فیلمبرداری به ایرلند می رفتم، باید به همه می گفتم که برای رفتن به مسافرت کمی مرخصی می گیرم - فکر می کنم بسیاری از مردم فکر می کردند که این کمی عجیب است."
5 آلیسا ساترلند گفت که شش هفته پیش در مورد مرگ شخصیتش به او اطلاعیه داده شد
«فکر می کنم حدود شش هفته بود که به من داده شد. آلیسا ساترلند به اینترتینمنت ویکلی گفت: ما در حال فیلمبرداری قسمت 9 و 10 بودیم که به من گفتند. «یکی از تهیه کنندگان سر صحنه به سراغ من آمد. دوربینها برای شروع فیلمبرداری از صحنهای که من در آن حضور داشتم تنظیم میشد. تهیه کننده به سراغم آمد و گفت: «آلیسا، دوست دارم با تو گپ بزنم. وقتی اینجا تمام شد، ما به پیاده روی می رویم.»
4 جردن پاتریک اسمیت به طور تصادفی یک دختر را در حین عکسبرداری از صحنه نبرد مشت کرد
«همیشه اشتباهاتی وجود دارد. تنها کسی که من تا به حال صدمه دیدهام متاسفانه یک دختر جوان بوده است. «قرار بود با پشت شمشیر به صورتش بکوبم. او قرار بود به راست برود، و من به چپ بروم، اما من به راست رفتم و او به راست رفت و من او را مستقیماً بین چشمانش بردم.»
این بازیگر افزود: "من میتوانستم چشمها را ببینم که شروع به لرزیدن میکنند و فکر میکردم، "خدا او خیلی خوب نیست."
3 الکس هوگ اندرسن مجبور به انجام آموزش سلاح های زیادی برای نمایش نبود
اندرسن به Talk Nerdy With Us گفت: "متاسفانه من به جز صحنه تمرین با همه برادران در قسمت 4.11 مبارزه زیادی انجام ندادم. ایوار استراتژیست سازمان دهنده نبرد است، او هرگز در آنها حضور ندارد."."فکر نمیکنم او در میدانهای جنگ کاربرد زیادی داشته باشد، اما فقط داشتن قسمت بالایی بدن برای کار کردن با آن همیشه یک چالش است. عمدتاً به این دلیل که بسیار محدود و دور از خودتان است."
2 مو دانفورد گفت که مایکل هرست "یادداشت های هیئت مدیره" را از بازیگران می گیرد
«مایکل هرست، نویسنده اصلی از بازیگران یادداشت برداری می کرد. دانفورد به ایریش تایمز گفت: من فقط دنبال دو چیز بودم. «یکی این بود که من دوست دارم صحنه مبارزه خودم را کمی به شخصیت ببخشم. و دیگری این بود که با مردی که نقش پدرم را بازی می کرد، صحبت کنم. بنابراین [یک] قوس در آنجا وجود داشت. من آماده رفتن بودم. شخصیت من حدود 20 سال از چهار سال پیر شده بود. من خیلی عقب نبودم."
1 برای الکساندر لودویگ، کار بر روی نمایش "او را از پروژه های احتمالی فیلم جدا کرد"
لودویگ گفت: «از آنجایی که فکر نمیکنم کسی انتظار داشت وایکینگها به آن موفقیت جهانی دست پیدا کنند، آنها آن را به یک سریال ۲۰ قسمتی ارتقا دادند، که به این معنی بود که من کاملاً از هر فرصت دیگری محروم شدم. هالیوود ریپورتر:
«با توجه به این که گفته شد، من برای این کار بسیار سپاسگزارم. این یکی از باورنکردنی ترین تجربه های زندگی من بود. اما قطعا انجام کاری به این بزرگی را دشوار میکرد، زیرا چنین نقشی به زمان و توجه زیادی نیاز دارد.»