لحظه های دختر جدید که به طرز شگفت انگیزی بداهه بود

فهرست مطالب:

لحظه های دختر جدید که به طرز شگفت انگیزی بداهه بود
لحظه های دختر جدید که به طرز شگفت انگیزی بداهه بود
Anonim

«دختر جدید» از سوی منتقدان و تماشاگران به عنوان یکی از بهترین کمدی های عصر مدرن معرفی شده است. گروه ستارگان آن متشکل از معلم دمدمی مزاج، نیک، صاحب کافه تنبل، وینستون عاشق گربه و اشمیت خبره کت و شلوار است. داستان این چهار شخصیت را دنبال می‌کند که در حین زندگی مشترک در یک انباری در لس آنجلس، روابط عاشقانه، مشکلات شغلی و دوستی‌های در حال رشد را دنبال می‌کنند. اکثر اپیزودها حول محور جس هستند که به گفته کارگردان الیزابت مریوتر، در هر برنامه دیگری به عنوان شخصیت ثانویه کنار گذاشته می شد.

یکی از جزئیات بسیاری از پشت صحنه های طرفداران سریال که ممکن است از آن مطلع نبوده باشند این است که حدود بیست درصد از هر قسمت کاملاً بداهه است.بنابراین مبادلات بدون فیلمنامه بین بازیگران با استعداد نقش مهمی در موفقیت سریال ایفا کرد. در اینجا، نگاهی به لحظات مورد علاقه طرفداران "دختر جدید" می اندازیم که به طرز شگفت انگیزی بداهه بود.

12 مبارزه شدید جس با نیک در اپیزود "Fluffer"

در قسمت "Fluffer"، بسیاری از شخصیت ها با یکدیگر دچار پیچیدگی ها و سوء تفاهم های مختلفی می شوند. این منجر به تعدادی دعوا می شود، از جمله دعوا بین نیک و جس که در آن شکاف هایی در رابطه آنها شکل می گیرد. گرین‌فیلد روند فیلم‌برداری این صحنه‌های مبارزه را کاملاً توصیف می‌کند و می‌گوید: «شما می‌توانید آن صحنه‌ها را با هم برش دهید و در حالی که در آن‌ها هستید، با خیال راحت روی یکدیگر بپرید.»

11 فلاش بک قلبی نیک و اشمیت برومنس

طبق گزارش The Wrap، فلش بک برومانس بین نیک و اشمیت در پایان سریال کاملاً بداهه بود. این صحنه شامل اعتراف نیک به عشق خود به بهترین دوستش و گفتن این سه کلمه بود که اشمیت هفت فصل تمام منتظر شنیدن آن بود: "دوستت دارم".همانطور که جیک جانسون به یاد می آورد، "ما خندیدیم، خدمه خندیدند." فکر کردم، "یک زباله دیگر، یک لحظه دور ریختن." اما در نهایت چیزی که من قدردانی می کنم این است که آنها آن را وارد کردند."

10 بازگشت شوخ طبع اشمیت درباره Porcupines

همانطور که مکس گرینفیلد در مورد صحنه‌ای در قسمت دوم فصل آخر گفت، "جیک وارد صحنه می‌شود و جمله‌ای مانند "این مثل خارپشتی است که کراوات می‌بندد." و من به وضوح به یاد دارم. در هر برداشتی بداهه نوازی می‌کرد، "وای، تعجب می‌کنم که چه شکلی می‌شود." بازگشت گرینفیلد باعث شد خدمه هر بار بخندند و جانسون از او خواست که متوقف شود زیرا واقعاً معتقد بود که قرار است خط را وارد کنند.

9 شخصیت های متحول شده وینستون و نیک

شخصیت وینستون و نیک در ابتدا در فیلمنامه به تصویر کشیده شد. وینستون قرار بود نوزاد نابالغی باشد و نیک قرار بود زندگی مشترک خود را داشته باشد. با این حال، همانطور که نمایش ادامه داشت، نویسندگان مجبور بودند در طول صحنه‌ها بداهه‌نویسی کنند و یادداشت‌های اضافی بنویسند زیرا مشخص شد که این دو بازیگر انرژی‌های متفاوتی را به شخصیت‌ها می‌آوردند.جیک جانسون و لمورن موریس نیز مجبور شدند چندین خط مختلف را بداهه بسازند تا شخصیت خود را در صفحه نمایش حفظ کنند.

8 اصرار نیک که 'درخشش در آن وجود دارد'

شخصیت‌های «دختر جدید» به‌خاطر تلفظ‌های نادرست، لکنت زبان و توهین‌های مداومشان شناخته می‌شوند. این اساس اکثر طنز کلامی و صحنه های مبارزه مفصل آنها را تشکیل می دهد. آنها همچنین همزمان با هم صحبت می کنند و اغلب اجازه می دهند که دیالوگشان همپوشانی داشته باشد. این سبک صحبت کردن به ویژه در اپیزود «عملیات: بابکت» مشهود است، جایی که نیک بر سر مکالمه سیس فریاد می‌زند و با اعتقاد و اشتیاق می‌گوید «درخشش‌ها در میان هستند.»

7 تبادل نیک و اشمیت درباره یک کوکی

قسمت دوم فصل دوم «Models» به طور مداوم به عنوان یکی از موارد مورد علاقه طرفداران مطرح می شود. به گفته The Ringer، این عمدتا به دلیل تبادل کاملاً بدون اسکریپت بین نیک و اشمیت در مورد یک کوکی است. اگرچه یک کوکی چیز بی اهمیتی به نظر می رسد که باید سر آن دعوا کرد، اما این صحنه نقطه محوری را برای رابطه این دو شخصیت نشان می دهد زیرا نیک متوجه می شود که اشمیت چقدر برای او مهم است.دیو فینکل، یکی از مجریان برنامه، این تبادل را «بسیار واقعی» توصیف کرده است.

6 امضای اشمیت اشتباه تلفظ Chutney

روش عجیب و غریب منعطف که در آن نویسندگان نمایش با فیلمنامه و روند فیلمبرداری برخورد کردند، در ابتدا کار دشواری بود. بسیاری از خدمه نیاز به تغییر ذهنیت نسبت به روش سنتی فیلمبرداری در صنعت داشتند. بنابراین، تلفظ های اشتباه اشمیت برای اولین بار برای بازیگران و گروه شوکه کننده بود. این شامل تلفظ نادرست او از کلمه "chutney" است.

5 حالات عجیب و غریب صورت نیک

یکی از عناصر بداهه نوازی که در بسیاری از تصاویر پشت صحنه نمایش دیده می شود، حالات عجیب و غریب چهره نیک است. خود جانسون موفقیت خود را مدیون توانایی خود در ایجاد حالات خنده دار صورت به عنوان واکنشی به اجرای خطوط دیگر بازیگران دانست. از آنجایی که جانسون در شروع نمایش تعداد خطوط به طور قابل توجهی کمتری نسبت به سایر بازیگران داشت، او شروع به اثبات منحصر به فرد بودن خود از طریق ایجاد چهره های خنده دار کرد.

4 خوانش های زیر لب اشمیت در اپیزود "Fluffer"

بازیگران در ابتدا به سختی می‌توانستند مونولوگ‌های طولانی خود را ارائه دهند و در عین حال طنز صحنه‌ها را زنده نگه داشتند. جانسون و گرینفیلد به این ترتیب تصمیم گرفتند که روشی دشوار از خواندن را امتحان کنند که شامل زمزمه و زمزمه زیاد زیر لب بود. این روش در کشاندن عنصر کمدی به مونولوگ ها و همچنین در جلب توجه مخاطب موفق بود. نمونه ای از این تکنیک بداهه نوازی را می توان در خوانش های اشمیت در «Fluffer» مشاهده کرد.

3 واکنش نیک به ماساژ شدن با آب توسط ترن

واکنش نیک به ماساژ آب توسط ترن کاملاً واقعی بود. به گفته جانسون، خدمه یک ماساژور آب حرفه‌ای را به او آوردند تا به او توضیح دهند که چگونه در برابر نگه داشتن در آب مانند یک نوزاد واکنش نشان دهد. با این حال، جانسون روش تدریس را بسیار ناراحت کننده یافت و تصمیم گرفت صحنه را طوری بازی کند که انگار کمی گیج شده و از کل تجربه می ترسد.این منجر به نتیجه نهایی طنزآمیز و بدون فیلمنامه می شود.

2 جایگزینی اشمیت با کلمه توالت

از زمان تلفظ اشتباه معروف "چاتنی"، گرینفیلد به تلفظ توالت به عنوان "لاکپشت"، جی کاتلر در نقش "جی کات-وه-لر" و کوپن ها به عنوان "کاپ-ون" ادامه داد. به تیک کلامی شخصیتش پیوسته بود که همیشه شروع به انجام آن کرد. گاهی اوقات خدمه حتی مجبور می‌شوند وارد عمل شوند و از او بخواهند که دیگر در طول صحنه تلفظ اشتباهی انجام ندهد، زیرا این کار باعث می‌شود حواس‌تان از دیالوگ واقعی منحرف شود.

1 ناله نیک در اپیزود "عملیات: بابکت"

نیک به خاطر حرف‌های طولانی‌اش معروف است زیرا با گذشت فصل عصبانی‌تر و عجیب‌تر می‌شود. در قسمت شانزدهم از فصل ششم، او برخی از به یاد ماندنی ترین شعارهای بدون فیلمنامه خود را به نمایش می گذارد. این در طول مکالمات او با Cece رخ می دهد زیرا این دو دارای شخصیت های متضادی هستند که اغلب با هم درگیر می شوند. در این اپیزود، او با شور و اشتیاق بر سر او فریاد می‌زند: «باید آن پیراهن را بیرون بیاوری! تو باید آن پیراهن را دور بریز! بیرون!'

توصیه شده: