روابط مردیث همیشه سرگرم کننده و جالب بوده است. متأسفانه، آنها نیز هرگز آسان نبوده اند. کوه هایی که او مجبور شده برای رسیدن به چنین مناظر باشکوهی بالا برود، واقعاً بسیار تلاشی بوده است. این احتمالاً ارتباط زیادی با تربیت او و رابطه ای که با والدینش داشت دارد. اگرچه خوشبختانه، علیرغم دوران کودکی، او توانسته از نظر عاطفی رشد کند و به فردی تبدیل شود که نه تنها قادر به عشق است، بلکه به فردی که واقعاً خواهان عشق است.
بعد از همه چیزهایی که گفته شد و انجام شد، می توانیم قبول کنیم که رابطه او با درک معنادارترین رابطه او بوده است. جادویی و عرفانی بود. و در نتیجه سه فرزند زیبا ماند. اگرچه، نمایش باید ادامه یابد، و زندگی عاشقانه او نیز باید ادامه یابد.
20 درک شپرد به عنوان یک پسر در یک بار شروع کرد و مردیث گری فقط یک دختر در یک بار بود
یک شب پسری در یک بار بود و در یک بار با دختری آشنا شد. به گفته درک، مردیث از او سوء استفاده کرد زیرا او "مست، آسیب پذیر و خوش قیافه" بود. البته، همه ما می دانیم که اینطور نبود، و در واقع هر دو مقصر بودند!
19 بعد از یک شب ایستادگی آنها، همه چیز جدی شد
مردیث نمیدانست که عشق زندگیاش را هنگام ملاقات با درک ملاقات کرده است. و او همچنین هیچ ایده ای نداشت، بنابراین وقتی صبح روز بعد دوباره چشمانشان را قفل کردند، آن موقع بود که تعقیب و گریز واقعاً شروع شد. اما، این شادی عمر کوتاهی داشت و رابطه آنها نیز طبق برنامه پیش نرفت.
18 شب مردیث با استیو مورفی به طرز خندهداری ناجور بود
بنابراین، مردیث وارد یک ماجراجویی شد و خودش را به صورت تصادفی در یک شب ایستاده دید… این یکی اشتباه بزرگی بود و قطعاً به او بازگشت. صبح بعد از آن بسیار ناخوشایند بود، و حتی بدتر از آن زمانی که استیو با یک وضعیت نسبتاً شرم آور در بیمارستان حاضر شد…
17 فین دندریج در صف بعدی عشق مردیث بود
درک هنوز ازدواج کرده بود که با مردیث ارتباط برقرار کرد، هیچکس آن را ندید! وقتی متوجه شد بیش از حد ویران شده بود. اما او ادامه داد و دوباره شروع به بازی در زمین کرد. او شروع به ملاقات با فین، دامپزشکی کرد که به درمان داک کمک کرد، سگی که مردیث و درک به فرزندی پذیرفتند.
16 قرار ملاقات دو نفره - مردیث همزمان با فین و درک ملاقات می کند
همه چیز به سرعت تغییر کرد، و در نهایت وقتی مردیت به عنوان یک بیمار مبتلا به آپاندیسیت در بیمارستان بستری شد، تصمیم گرفت درک و فین را وادار به رقابت برای وقت و توجه او کند. رقابت سختی بود، اما مردیث از جلب نظر هر دوی این آقایان لذت می برد! نیازی به گفتن نیست که فین باخت.
15 پس از رقابت درک و فین، درک برنده شد
جای تعجب نیست که مک دریمی دست به دست شد. چه کسی نمیخواهد این قطعه را انتخاب کند؟ و یک بار دیگر، مردیث و درک از جایی که متوقف شدند ادامه دادند. آنها دوباره عمیقاً عاشق شدند… این سفری بود که ما از تماشای آن لذت بردیم. اما، بار دیگر، این نیز مدت زیادی دوام نیاورد - بسیار قابل پیش بینی!
14 وقتی درک ادیسون را انتخاب کرد، مردیت جورج را انتخاب کرد (به طور خلاصه)
و وقتی آن رابطه دوام نیاورد، جورج آنجا بود تا قطعات را انتخاب کند. او از همان لحظه ای که مردیت را در میکسر کارآموز دید به او چشم دوخته بود. او می توانست در آن شب همه چیز را در مورد ظاهر او بگوید. وقتی با هم به رختخواب رفتند، برای هر دوی آنها وحشتناک بود!
13 درک فهمید که با مردیث بهتر از ادیسون بود
پس از یک پروسه طولانی دردناک، درک تصمیم گرفت به کار با همسرش، ادیسون پایان دهد. سرانجام مردیث پذیرفت - دوباره. این زوج خوشبخت امیدوار بودند تا همیشه با خوشی زندگی کنند. این سفر برای شروع بسیار دشوار بود، و قرار نبود آسان تر شود… اما شاید ارزش آن را داشت.
12 مردیث یک خانه شمعی برای او و درک ساخت
بخشی از سفر طولانی آنها کار با هم روی یک کارآزمایی بالینی برای آلزایمر بود. این بیماری به خاطر مادر مردیت در نزدیکی خانه شیوع پیدا کرد. این به اندازه رابطه آنها سخت بود. وقتی موفقیت به دست آمد، بهانهای برای جشن گرفتن بود و مردیث الهام گرفت تا درک را یک خانه شمعی بسازد.
11 سرانجام، درک این سوال را مطرح کرد
وقتی همه چیز خوب پیش می رفت، درک به خواستگاری مردیت آمد. همانطور که سنت نشان می دهد او یک زانو نمی زد. با این وجود، رابطه آنها در واقع به مرحله بعدی رفت. آسانسور با تعدادی اسکن از تمام مواردی که با هم کار کرده بودند پر شد. چقدر رمانتیک!
10 سپس آن را در یک Post-It رسمی کردند
از آنجایی که دو پزشک بسیار پرمشغله بودند، زمانی برای برنامه ریزی یک عروسی سفید پر از لباس، شامپاین و کیک وجود نداشت. بنابراین آنها به ایزی اجازه دادند که یکی از آنها را برنامه ریزی کند. آنها همچنین در نهایت عروسی خود را واگذار کردند و به عروسی پس از آن رضایت دادند. واقعا لحظه ای زیبا و به یاد ماندنی بود.
9 مردیث و درک با فرزندخواندگی زولا تشکیل خانواده دادند
مردیث برای به پایان رساندن بارداری تلاش کرد و به او گفته شد که او "رحم خصمانه" دارد. بنابراین وقتی بچه زولا به یک خانه نیاز داشت، این حرکت واضحی برای آنها بود که او را به فرزندخواندگی بپذیرند. این شروع گسترش خانواده آنها بود. مردیث نمی دانست، او به زودی باردار می شود…
8 متأسفانه درک در اثر ضربه به سر درگذشت
آنها تقریباً تا به حال به خوشی زندگی می کردند، اما پس از آن درک دچار یک تصادف بد شد و متأسفانه از ناحیه سر آسیب دید. این بسیار طعنه آمیز بود زیرا او یک جراح مغز و اعصاب است… با این وجود، طرفداران هرگز لحظه ای را فراموش نمی کنند که مردیث مجبور شد او را رها کند و او باید بدون او ادامه می داد.
7 کریستینا و مردیث فقط خواهرهای پیچ خورده نبودند - آنها جفت روح بودند
این خانم ها دوستی دارند که عمیق تر از اقیانوس ها است. این خواهران پیچ خورده راه طولانی را با هم پیمودند و بسیار زنده ماندند. اگرچه آنها همیشه چشم به چشم نمی دیدند، اما تیم شگفت انگیزی بودند. کریستینا اولین بار بود که این را گفت که مردیث "شخص" او بود - لحظه ای معنادار بود!
6 پس از درگذشت درک، ویلیام تورپ اولین مردی بود که با مردیث قرار گذاشت (و پایان بدی داشت)
مدت زیادی گذشت تا مردیث پس از مرگ درک وارد بازی دوستیابی شود. چه کسی می تواند او را سرزنش کند؟ عشقی که به سختی می توان آن را شکست داد یا حتی با آن مطابقت کرد. وقتی همه چیز با ویلیام تورپ درست نشد، تعجب نکردیم. ما تعجب می کنیم که آیا او هنوز منتظر او است…
5 ناتان ریگز در صف بعدی بود
در نهایت مردیث به نیتان ریگز رضایت داد، همچنین برای همیشه طول کشید تا با او دوست شود. درست زمانی که اوضاع جدی شد، عشق از دست رفته نیتان برگشت و مردیت را ترک کرد تا با او باشد. ما فکر میکردیم که این رابطه دوام بیاورد، اما واضح است که نشد.
4 مردیث یک قرار کوتاه کور با جان داشت
Meredith در بازی دوستیابی دوباره پرید و به یک قرار کور رفت. او به طور تصادفی با مرد اشتباهی نشست، اما قرار ناهار آنها خیلی خوب پیش رفت. واقعا امیدوار کننده به نظر می رسید اما بعد جان همان چیزی را گفت که تاریخ را خیلی ناگهانی به پایان رساند. هرچند تاسف بار بود…
3 عشق لینکلن و مردیث کوتاه مدت بود
لینکلن یکی از پزشکان جدید در بیمارستان گری اسلون مموریال است. برخی از پزشکان دیگر، عمدتاً جو ویلسون، مردیت را تحت فشار قرار دادند تا با لینک درگیر شود. ما فکر میکردیم که این یک رابطه نوپا است، اما زمانی که مردیث موی او را کوتاه کرد، تقریباً تمام شد. به سرعت آب شد…
2 اندرو دلوکا یکی از آخرین علایق عشقی مردیت بود
در فصل های اخیر، مردیث احساساتی را که برای اندرو ایجاد کرده بود، بررسی کرده است. آنها با هم در آسانسور گیر کردند و او به ایتالیایی با او صحبت کرد. او حتی نمیدانست که او به این زبان صحبت میکند… با این وجود، به نظر میرسید که همه چیز برای آن دو از اینجا شروع شد
1 به نظر می رسد مردیث ممکن است به دنبال عشق با هیز باشد
اندرو از مردیث جدا شد - به نوعی. به نظر می رسد او در حال عبور از برخی از "مسائل" است. در حالی که اندرو همه چیز را کشف می کند، هیز بیشتر و بیشتر شبیه یک گزینه مناسب برای حل و فصل می شود. پس از همه، آنها از پس زمینه های مشابه آمده اند. صبر کنیم و ببینیم…