اگر یک شخصیت در «بازی تاج و تخت» وجود داشته باشد که تقریباً از ابتدا تا انتها دارای یک قوس پرآشوب بوده است، آن جان اسنو است. "کلاغ" و لرد فرمانده نگهبانان شب توسط برادرانش کشته شد، دوباره زنده شد، پسر عمویش ریکون استارک را دید که به دست رمزی بولتون بی رحم مرد - که او سپس او را شکست داد - و سپس فهمید که او یک نفر نیست. حرامزاده اما، می دانید، وارث واقعی تخت آهنین است، زیرا او پسر ریگار تارگرین است.
یکی از افرادی که جان - با نام مستعار اگون تارگرین - در طول سفرش با او ملاقات کرد، ایگریت بود، یکی از اعضای Free Folk که در شمال دیوار زندگی می کند. یک جنگجو از ارتش منس ریدر، ایگریت و جان در نهایت پس از اینکه این زوج یکدیگر را مسخره کردند، یک عاشقانه کوتاه مدت اما پرشور را آغاز کردند.جان سپس با عمه خود، "مادر اژدهاها"، دنریس تارگرین، رفت.
15 جان اسنو و ایگریت برای اولین بار در هنگام خروج از دیوار با یکدیگر ملاقات کردند
جان و ایگریت برای اولین بار در فصل 2 زمانی که او به آن سوی دیوار سفر می کند ملاقات می کنند. او پس از اینکه تنها بازمانده حمله آنها به پستش بود، توسط جان و قرین نیمه دستی زندانی شد. اگرچه قورین به جون دستور میدهد که او را به خاطر سوزاندن بدنها اعدام کند تا حیوانات وحشی بیشتری را جذب کند، کلاغ از او امان میدهد.
14 ایگریت با فشار دادن به جان اسنو در سرما
Ygritte مطمئناً دوست دارد با مردان جوان گیج بازی کند. زن وحشی ابتدا جان را اذیت می کند و یک شب در حالی که آنها می خوابند به جان او مالیده می شود تا ببیند آیا می توان جنبه نفسانی او را بیدار کرد یا خیر."آیا تو شب چاقو روی من کشیدی؟" او در فصل 2 می پرسد، که جون با تعجب از جا می پرد.
13 جان اسنو و ایگریت به غار نزدیک شوید… سرانجام
پس از مقدار قابل توجهی تمسخر و لحظات شدید، این دو عاشق جوان سرانجام در غاری در فصل 3 قرارداد را امضا کردند. طرفداران از اینکه جان بالاخره پس از سالها با یک زن نزدیک شد، بسیار خوشحال شدند. از مبارزه با دشمنان حیف که ایگریت در نهایت به پایان غم انگیزی خواهد رسید.
12 بوسه جان اسنو و ایگریت بالای دیوار
ما هم از این لحظه دوست داشتنی سیر نمی شویم. این زوج عشق خود را به یکدیگر در بالای دیوار تأیید کردند، سایتی که به دلایل بسیاری در بقیه سریال نمادین شد.رنگ آسمان در این صحنه به زیبایی فضای رمانتیک را برجسته می کند، اینطور نیست؟
11 ایگریت وانمود می کند که برای جان و او غش می کند و قول می دهد او را به خانه اش در وینترفل ببرد
"اوه، یک عنکبوت! نجاتم بده، جان اسنو!" این همان چیزی است که ایگریت با تمسخر به کلاغ می گوید پس از اینکه او به او گفت که دروازه های وینترفل باعث می شود او "غم کند". جون اضافه میکند که دوست دارد او را در یک لباس ابریشمی ببیند، و ایگریت پاسخ میدهد که اگر او این کار را میکرد، «چشمش را سیاه میکرد». اوه، اسنپ!
10 جان اسنو و ایگریت به روشی زیبا چشمان خود را قفل می کنند
"تو مال منی و من مال تو. اگر بمیریم، می میریم." این همان چیزی است که ایگریت به جون می گوید تا بر این حقیقت تأکید کند که آنها با پیوند محکمی از عشق متحد شده اند.زن آزاده از مردش می خواهد که وفادار باشد، در غیر این صورت، مردانگی او را قطع می کند و به عنوان جواهرات به گردن خود می اندازد. دوست داشتنی.
9 ایگریت با اشک در چشمانش پس از خیانت به جان می گوید "هیچ چیز نمی داند"
جان در پایان فصل 3 به طرز بدنامی به ایگریت خیانت کرد و به او گفت که تصمیم دارد به قول خود به جای اینکه معشوق او باشد، همانطور که به او قول داده بود، به عهدش که در نگهبانان شب خدمت می کند، پایبند بماند. بنابراین، ایگریت که بهطور موجهی عصبانی بود، از عبارت «تو چیزی نمیدانی، جان اسنو» استفاده کرد و سه تیر به سمت او شلیک کرد.
8 جان پس از مرگ، ایگریت را محکم نگه می دارد
Ygritte به طرز غم انگیزی در فصل 4، قسمت 9، به دست اولی از نگهبانان شب پس از حمله وحشی ها به Castle Black با مرگ خود مواجه شد.ایگریت میگوید آرزو میکند که کاش میتوانستند به غاری که برای اولین بار در آنجا زوج شدهاند بازگردند، و جان به او میگوید که معتقد است میتوانند به آنجا بروند. "تو هیچ چیز نمی دانی، جان اسنو،" در واقع.
7 Jon Snow & Sam Tarly: Brothers Of The Night's Watch forever
باشه، ما را گرفتار کردید. سم معشوقه جون نیست، اما این دو بدون شک به عنوان اعضای نگهبان شب پیوند محکمی ایجاد کردند. این واقعیت را نیز فراموش نکنیم که این سم بود که هویت واقعی و ادعای برحق خود برای تاج و تخت آهنین را برای جان فاش کرد. سام فقط یک دستیار نیست. او یک همراه واقعی و یکی از معنی دارترین روابط جون است.
6 دنریس به جان دستور می دهد "زانو را خم کند" و او را به عنوان ملکه خود بشناسد
دنریس برای اولین بار در فصل هفتم زمانی که به جان اسنو دستور داد به نشانه احترام به عنوان ملکه در برابر او زانو بزند، نشان داد که چقدر می تواند مصمم و مقتدر باشد. با این حال، جون در ابتدا از انجام این کار خودداری کرد زیرا او را نمی شناخت. خیلی قابل درک است، درست است؟ فقط اگه میدونست بعدش چی میاد…
5 دنریس و جان اسنو درست قبل از اینکه صمیمی شوند
بعد از اینکه جان اسنو و گروهش (ساندور کلگان، جورا مورمونت، بریک دونداریون و غیره) در فصل هفتم به آن سوی دیوار رفتند تا با ارتش مردگان روبرو شوند و تقریباً جانشان را به خطر بیندازند، جان با خالسی وفاداری میکند. و این دو یک رابطه عاشقانه پرشور را آغاز می کنند. حیف که عمه اش است.
4 جان و دنریس قبل از اینکه با هم اژدها سوار شوند برای اولین بار می بوسند
عمه و برادرزادهاش سوار بر اژدها در تئوری باید لحظهای شیرین باشد - تا زمانی که به محارم ختم شود. این دو با احتیاط توسط اژدهایانشان هنگام بوسیدن در اوایل فصل 8 تماشا می شدند، زمانی که جون هنوز نمی دانست واقعا کیست. حداقل مناظر دلپذیر است، زیرا اکنون بسیار ناخوشایند است.
3 جان اسنو و خالصی عاشقانه به چشمان یکدیگر خیره می شوند
جان و دنریس به اندازه او و ایگریت به یکدیگر متعهد بودند، حتی اگر - بسیار شبیه به اولین رابطه او - این پیوند زیاد دوام نیاورد. حداقل هر دوی آنها توانستند از جنگ بزرگ بین زنده ها و مردگان جان سالم به در ببرند. این دو نشان دادند که می توانند رهبرانی قوی و بی رحم باشند.
2 جان مادر اژدها را در آغوش خود نگه می دارد پس از چاقو زدن به او
در پایان، تنها یک نفر می تواند به عنوان پادشاه هفت پادشاهی، محافظ قلمرو نامیده شود. (بقیه را می دانید، درست است؟) پس وقتی جان و دنی بالاخره به تخت آهنین رسیدند، او را با چاقو به سینه اش می زند و به او پایان می دهد. سپس دروگون تاج و تخت را می سوزاند و بران برای حکومت وستروس باقی می ماند. همه خوشحالند؟
1 Jon Snow & Ghost در فینال سریال دوباره متحد می شوند و ما همه احساسات را داریم
مثل زمانی که جیمی براین از تارت را بیرون گذاشت تا خشک شود، تعداد زیادی از طرفداران وقتی که جان اسنو گوست را به جای نگه داشتن او به عنوان همراه/حیوان روحی سرسخت خود، خشمگین شدند. با این حال، جان و گرگ سرگردانش بالاخره با پایان سریال دوباره ملاقات کردند و چهره ایگون تارگرین، چهره ما را منعکس کرد.