10 سال از فینال Lost می گذرد و صادقانه بگویم، هنوز افراد زیادی در مورد آن صحبت می کنند. چرا؟ خب، برخی از افراد متنفر هستند که دوست دارند در مورد اینکه چگونه فینال یک «پلیس بیرون» بود، بحث کنند، اما طرفداران واقعی هنوز به سادگی بر روی همه اسرار عالی و پیامهای پنهان سریال سرازیر میشوند. وقتی صحبت از برنامه های تلویزیونی می شود که کاملاً قابل تماشا هستند، Lost همیشه در رتبه بالایی قرار می گیرد.
صرف نظر از احساسی که نسبت به پایان سریال داریم، همه می توانیم قبول کنیم که Lost در این مرحله نمادین است. امروز، با تماشای 15 عکس از پشت صحنه که به ندرت دیده می شوند، همه شخصیت ها و خطوط داستانی واقعاً عالی Lost را به یاد می آوریم. چه کسی آماده بازگشت به جزیره است؟
15 این به وضوح خیلی زود بود
فصل اول Lost همیشه به عنوان یکی از بهترین ها ادامه خواهد داشت. در حالی که در آن زمان تقریباً هیچ پاسخی نداشتیم، فراموش کردن اینکه شروع داستان چقدر جذاب بود، سخت است. چگونه بفهمیم که این شات BTS از همان ابتدا است؟ خوب، چارلی بانداژ انگشتانش را تکان میدهد و ما حتی میتوانیم شانون را ببینیم که در آنجا آویزان است!
14 هرلی مرد است
بهترین بخش در مورد این شات از پشت صحنه این است که ما می توانیم کاملاً تصور کنیم که واقعاً در برنامه اتفاق می افتد. هرلی بدون شک شادترین شخصیت و، ناگفته نماند، بامزه ترین شخصیت است. در حالی که ما هرگز در برنامه ندیدیم که جک به این اندازه لبخند بزند، فکر میکنیم اگر هرلی او را در نقطهای به پشت میاندازد، ممکن است لبخند بزند.
13 والت را به خاطر دارید؟
والت قطعاً از نظر شخصیت هایی که زمانی امیدوارکننده به نظر می رسیدند ناامید بود. اشاره می شد که او نوعی قدرت دارد، شاید بتواند اتفاقات را به طور همزمان در دو مکان ظاهر کند.با این حال، همه اسرار او زمانی که او و پدرش اساساً از سریال خارج شدند ناپدید شدند.
12 سر شلغم بچه کوچولو
این عکس عالی است. به نظر می رسد که همه واقعاً از زمان کار با هم روی سریال لذت می برند. درست در مرکز این عکس BTS، ما بچه آرون را داریم. چیزی که طرفداران ممکن است درباره شلغم سر کوچک ندانند این است که بیش از 50 نوزاد برای این نقش انتخاب شدند تا سن او با خط داستانی مناسب باشد.
11 آن زمان آنها یک زمین گلف ساختند
اغلب اتفاق نمی افتاد، اما گاهی اوقات، Lost دارای برخی از داستان های دلچسب بود. یکی از اولین مواردی که به دست آوردیم زمین گلف بود. تا زمانی که باشگاه ها پیدا شدند، باند به شدت نیاز به آرامش داشت. واضح است که فیلمبرداری این قسمت به همان اندازه که تماشای آن لذت بخش بود.
10 سویر قدیمی خوب
هر قدر که نمایش سعی کرد ما را از سایرر متنفر کند، این اتفاق نمی افتاد.مطمئناً، وقتی هواپیما برای اولین بار سقوط کرد، یا حتی در آخرالزمان، او آدم بزرگی نبود، اما به هر حال ما او را دوست داشتیم. نام مستعار هوشمندانه و تساوی جنوبی او برای پیروزی تقریباً همه کافی بود.
9 آن خرس قطبی واقعاً چیزی بود
یکی از بهترین اسرار اولیه در Lost خرس قطبی بود که آنها در جنگل شلیک کردند. بدیهی است که نه ما و نه شخصیتها نمیدانستیم که چرا یک خرس قطبی در جنگلهای استوایی آویزان شده است، اما خوشبختانه این یکی از سؤالاتی است که در نهایت به پاسخ آن رسیدیم. باید آن ابتکار دارما را دوست داشته باشم!
8 سایر و ژولیت: داستانی عاشقانه برای اعصار
داستان عشق سایر و ژولیت غیرمنتظره بود، اما زمانی که این اتفاق افتاد ما فوراً در جریان بودیم. بدیهی است که سایر و کیت در چند فصل اول تیم رویایی بودند، اما زمانی که کیت با آن هلیکوپتر پرواز کرد، ما خوشحال بودیم که سایر توانسته شادی را پیدا کند. خروج جولیت هنوز هم یکی از دلخراش ترین های تمام دوران است.
7 خلبانی که همه چیز را تغییر داد
هر چقدر هم که تصور اینکه کسی غیر از متیو فاکس در نقش جک بازی کند سخت باشد، او در واقع بازیگر اصلی این نقش نبود. مایکل کیتون در واقع قرار بود نقش دکتر را بازی کند، اما وقتی او پذیرفت، برنامه این بود که جک در قسمت آزمایشی بمیرد. هنگامی که سرنوشت جک تغییر کرد، کیتون عقب نشینی کرد.
6 Chilling By The Bear Cages
هرچقدر که Lost شگفت انگیز است، دقیقاً ساده ترین نمایش برای کنار هم نبود. بدیهی است که این فیلم در یک لوکیشن فوقالعاده فیلمبرداری شده است، اما این بدان معنا بود که بازیگران مجبور بودند در حین فیلمبرداری بیشتر سال دور از خانه زندگی کنند. در واقع هزاران راز سرگرم کننده در پشت صحنه وجود دارد که کمک کرد این سریال به افسانه ای تبدیل شود. با این حال، جادوی واقعی نمایش در شخصیت هاست.
5 همیشه در ماموریت
در اینجا ما به دو شخصیتی نگاه می کنیم که در طول سریال تغییرات عمده ای را پشت سر گذاشتند.جان لاک که همیشه به جزیره معتقد بود، در پایان آنقدر از ریشه های خود دور شد که از مردی که زمانی به والت بازی تخته نرد را یاد داد، قابل تشخیص نبود. از طرفی سید، خوب، سید در طول راه تبدیل به یک نوع زامبی شد…
4 به اندازه کافی خنده دار، این حتی آرایشی برای صحنه مرگ او نبود
برای کسانی که می توانند به اندازه کافی به یاد داشته باشند زمانی که شانون یک شخصیت زنده بود، به یاد می آورید که او در واقع توسط آنا لوسیا شلیک شده است. با این حال، آن اپیزودی وجود داشت که بون در حال خروج از جزیره گو بود و مرگ شانون را به شیوه ای بسیار بدتر از آنچه در واقع اتفاق افتاد، تصور کرد.
3 لاک پدر جالبی می ساخت…
در حالی که می توان شباهت هایی بین بیشتر شخصیت های اصلی پیدا کرد، اما هیچ یک از آنها به اندازه مسائل شدید پدری که همه با آن درگیر هستند آشکار نیست. به طور جدی، این نمایش را میتوانست «مسائل بابا» نامیده شود. درباره تک تک داستان های پشت سر آنها فکر کنید و به سرعت متوجه خواهید شد که چقدر حق با ماست.
2 یک خانواده شاد
این درست است که بسیاری از برنامه های تلویزیونی از اوایل دهه 00 دیگر دقیقاً ماندگار نیستند. با این حال، هنوز چند جواهر از آن دهه پیدا می شود و گمشده مطمئناً یکی از آنهاست. به همان اندازه که می توانیم برای این کار به بازیگران اعتبار دهیم، باید به نویسندگان و خالقان، جی.جی. آبرامز، جفری لیبر و دیمون لیندلوف.
1 ما یادمان نیست که هیچ چتری وجود داشته باشد…
بهترین راه برای گفتن اینکه اتفاق بدی در Lost در شرف وقوع است، از طریق یک بارندگی ناگهانی باران بود. اگر باند در جنگل قدم می زد و باران شروع به باریدن می کرد، خطر کاملاً تضمین شده بود. شاید اگر چند چتر داشتند میتوانستند جان چند نفر را نجات دهند؟