Shameless یکی از موفقیتهای بزرگ Showtime بوده است. این کمدی تاریک بر روی گالاگرها متمرکز است، خانوادهای شیکاگو که مشکلات زیادی دارد. موضوع بزرگ این است که چگونه پدر فرانک یک الکلی خودخدمت است که به هیچ کس جز خودش اهمیت نمی دهد. این دختر بزرگتر فیونا (امی روسوم) است که باید خانواده را جمع کند و از آنها مراقبت کند. به نظر می رسد این چیز خوبی است… تا زمانی که شخص متوجه شود فیونا خودش واقعاً در سطح بالایی نیست.
او تمام تلاشش را می کند، اما فیونا مستعد مشکلات نوشیدن الکل و مردان نادرست است. بله، او خیلی به خانواده کمک می کند، اما نمی توان انکار کرد که فیونا از برخی خطوط خطرناک عبور کرده است. او دروغ گفته، خیانت کرده، از دیگران برای نفع خود استفاده کرده و حتی خانوادهاش را مورد آزار قرار داده است.وقتی سرانجام پس از فصل 9 آن را ترک کرد، مشخص بود که فیونا برخی از بدترین کارها را در سریال انجام داده است. در اینجا 15 بار در Shameless آورده شده است که فیونا حتی بدتر از فرانک بود و به سختی هسته اخلاقی سریال بود.
15 تلاش برای خراب کردن سابقش
پس از لغو عروسی خود با شان، فیونا وقتی در فصل هشت بازگشت و فاش کرد که با شخص دیگری ازدواج کرده است، پرت شد.
فیونا به قدری از حرکت او حسادت می کرد که به هتل او رفت تا همه چیز را در مورد گذشته شان در مورد سوءمصرف مواد مخدر و تقلب به زنی بگوید. خوشبختانه، این همسر واقعی او نبود، اما تمایل فیونا برای خراب کردن سابقش بد بود.
14 بستن برای توقف ساخت یک سرپناه بی خانمان
وقتی فیونا یک ساختمان آپارتمان خرید، جنبه خودخواهانه ای در او به وجود آورد. پایین ترین نقطه زمانی بود که او شنید که ایان و ترور در حال تلاش برای ساختن یک پناهگاه برای بی خانمان ها در محله بودند.
نگران این بود که این امر به ارزش اموال او آسیب برساند، فیونا هر کاری که ممکن بود برای جلوگیری از ایجاد پناهگاه انجام داد. مخالفت با تلاشهای برادرش برای کمک به بیخانمانها حتی با استانداردهای گالاگر کم بود.
13 فشار دادن جیمی برای ادامه زندگی جنایتکارانه
وقتی فیونا استیو را ملاقات کرد، مردی مهربان و شایسته به نظر می رسید که سعی دارد به او کمک کند. اما، به نظر می رسید فیونا از اینکه او برای او خیلی شیرین بود، دلسرد شده بود. سپس متوجه شد که او جیمی است، یک دزد ماشین، و ناگهان او را بسیار جذابتر یافت.
جیمی می خواست از آن زندگی رهایی یابد، اما فیونا او را مجبور کرد تا پسر بدی باقی بماند زیرا این را بر خواسته های خودش ترجیح می داد.
12 استفاده از مزیت تونی برای سود خود
یک شخصیت فراموش شده تونی است، پلیس محلی فصل اول. برای همه آشکار بود که او علاقه زیادی به فیونا دارد و او از آن نهایت استفاده را کرد. او او را مجبور میکرد تا قوانین را زیر پا بگذارد و چشمش را روی بداخلاقیهای خانواده ببندد.
او حتی باکرگی او را گرفت و به نظر نمی رسید به احساسات او اهمیت دهد. جای تعجب نیست که وقتی تونی بعداً برمی گردد، او خاطرات خوبی از فیونا ندارد.
11 بهره گیری از یک شهروند سالمند فراموشکار
در ابتدا، به نوعی فیونا بود که به اتای سالخورده با لباسشویی کمک می کرد. که زیاد دوام نیاورد فیونا از حافظه معیوب اتا استفاده کرد تا معامله بهتری برای خرید مکان با استفاده از کارت های اعتباری خود اتا به دست آورد.
اتا به معنای واقعی کلمه غذای گربه می خورد در حالی که فیونا از پول خود استفاده می کرد. او بعداً سایت (و آپارتمان اتا) را از زیر مجموعه خود فروخت و اتا را به یک مرکز زندگی کمکی فرستاد. حتی فرانک با اتا بهتر از فیونا رفتار کرد.
10 ضرب و شتم بر جسد مرده مادرش
مونیکا به سختی آن چیزی بود که می توان آن را یک مادر خوب نامید، و اقدامات او به آشفتگی خانواده کمک کرد. این دلیل نمیشود که فیونا پس از مرگش، در مراسم تشییع جنازه مادرش غوغا کرد.
او اعمال مادرش را سرزنش کرد، محموله ای از مواد مخدر را در تابوت پنهان کرد و حتی جسد را مشت کرد. اینها مسائل جدی مامان هستند.
9 باجگیری برای ورود به شغل
استانداردهای فیونا می تواند بسیار مشکوک باشد. وقتی او برای شغلی در یک فروشگاه مواد غذایی تلاش می کند، متوجه می شود که مالک مرتباً از کارمندان زن خود سوء استفاده می کند.
به جای گزارش این موضوع، فیونا V را برای اثبات اعمال مرد دریافت کرد. سپس از آن برای باجگیری برای رسیدن به شغلی با درآمد بهتر استفاده کرد. فیونا با مردی که از زنان استفاده میکند خوب بود، تا زمانی که یک کنسرت پولی داشت.
8 دزدی از یک غریبه و تمایل به دریافت پول برای آن
وقتی به اندازه گالاگرها فقیر هستید، به سمت ابزارهای ناامید سوق داده می شوید. اما این دلیل نمیشود که فیونا در مترو کیف یک زن را میدزدد. سپس آن را پس میدهد و ادعا میکند که وقتی آن را پیدا کرد خالی بود و انتظار پاداش داشت.
بله، فیونا نه تنها چند صد دلار از یک غریبه دزدید، بلکه انتظار داشت برای آن پول بیشتری دریافت کند. این بی شرمانه.
7 امتناع از دادن کبدش به پدرش
سخت است برای فرانک همدردی پیدا کرد، اما خانواده همچنان خانواده است. زمانی که فرانک متوجه می شود کبدش به دلیل سال ها نوشیدن الکل از کار می افتد، به فیونا روی می آورد تا کبد خود را رها کند و به او اشاره می کند که چگونه می تواند به سرعت از آن بهبود یابد.
بدون تردید، فیونا امتناع می کند و آشکارا می گوید که اگر پدرش بمیرد خوشحال خواهد شد. کاملاً سرد است.
6 ریختن فرانک به رودخانه
ببخشید، تا حدی شایسته بود، اما هنوز هم وحشتناک است. فرانک عروسی فیونا را با فاش کردن اینکه داماد احتمالی او هنوز مواد مخدر مصرف می کند، خراب می کند. در پاسخ، فیونا و خانواده فرانک را به رودخانه شیکاگو می اندازند.
کاری که فرانک انجام داد وحشتناک بود، اما این بهانه ای برای تلاش پدرکشی با فیونا به عنوان رهبر گروه نیست.
5 خیانت به مایک با برادرش
فصل چهارم فیونا را در کمان خوبی داشت. او شغل خوبی داشت، داشت خودش را جمع می کرد و با مایک، مردی واقعا عالی، قرار می گذاشت. پس چگونه فیونا به مایک برای کمک به او جبران می کند؟
با چندین بار خوابیدن با برادرش رابی. رابی به او در یک مارپیچ رو به پایین کمک کرد، اما این انتخاب خود فیونا بود که مایک را پایین بیاورد.
4 تقلب در گاس با شان
انگار فیونا تمام تلاش خود را می کند تا روابط خوبی را که دارد خراب کند. گاس قول واقعی به عنوان یک مرد شایسته برای کمک به فیونا از دوران سخت و تحمل مشکلاتش داشت.
فیونا با خیانت به گاس چندین بار با شان و بی توجهی به اینکه چه کسی در این روند آسیب دیده پاسخ داد. چیزی به نام رابطه پایدار با فیونا وجود ندارد.
3 فروش حلقه هولوکاست مادربزرگ گاس
او می تواند این را به عنوان تلاش برای کمک به خانواده اش در نظر بگیرد، اما این واقعاً کم بود. بدون اطلاع گاس، فیونا سعی می کند یک حلقه از مادربزرگش را بفروشد تا بدهی هایش را بپردازد.
این زن این حلقه را با خود در طول هولوکاست حمل کرده بود و هنوز هم، فیونا تصمیم خود را برای دومین بار حدس زد.
2 ترک مواد مخدرش برای یافتن لیام
معتادان به درستی فکر کردن معروف نیستند، اما این هنوز هم وحشتناک بود. فیونا فقط مقداری کوکائین در خانه ای پر از بچه ها باقی می گذارد. لیام دچار آن می شود و تقریباً دچار یک اوردوز کشنده می شود.
بقیه اعضای خانواده به درستی به فیونا انتقاد کردند و او در نهایت به خاطر آن دستگیر شد. این یک تصادف بود، اما این خطای قضاوت خیره کننده از طرف فیونا وحشتناک بود.
1 رها کردن خواهر و برادرهایش در سطح بالا و خشک
به دلیل ایراداتش، فرانک همچنان با خانواده می ماند (هرچند که آنها ممکن است آن را نخواهند). از سوی دیگر، نشان داده شده است که فیونا خواهر و برادر خود را بسیار نادیده می گیرد و نیازهای خود را بر دیگران مقدم می دارد.
این را با نحوه ترک شیکاگو در فصل نهم ثابت کرد. فیونا باید میدانست که خانوادهاش با تمام مشکلاتشان به شدت به او نیاز دارند، اما تصمیم گرفت که زمان آن رسیده است که آنها را برای آیندهای مبهم ترک کند. این فقط ثابت می کند که چگونه خودخواهی فیونا می تواند بر پدرش غلبه کند.