۷ دلیل اینکه خاطرات خون آشام بهتر از گرگ و میش است (و ۷ چیزی که کم دارد)

فهرست مطالب:

۷ دلیل اینکه خاطرات خون آشام بهتر از گرگ و میش است (و ۷ چیزی که کم دارد)
۷ دلیل اینکه خاطرات خون آشام بهتر از گرگ و میش است (و ۷ چیزی که کم دارد)
Anonim

خاطرات خون آشام و گرگ و میش هر دو طرفداران وفاداری دارند، دختر نوجوانی را نشان می دهد که عاشق یک خون آشام می شود و تقریباً در همان زمان به نمایش درآمد. TVD در سال 2009 در CW شروع به پخش کرد و اولین فیلم در حماسه گرگ و میش در سال 2008 منتشر شد. این دو مورد علاقه فرهنگ پاپ علاوه بر داشتن یک خط داستانی مشترک، بر اساس کتاب نیز ساخته شده اند. TVD مجموعه‌ای از L. J. Smith است و کتاب‌های گرگ و میش نوشته استفانی مایر بسیار محبوب هستند.

اگر به خون‌آشام‌ها یا عاشقانه‌ها علاقه‌مندیم، احتمالاً دست‌کم به یکی از این سریال‌ها افتاده‌ایم. و راه های زیادی برای مقایسه این دو وجود دارد.

به خواندن برخی از راه‌هایی که The Vampire Diaries در این ژانر داستان بهتری نسبت به گرگ و میش بیان می‌کند، ادامه دهید.

14 بهتر: TVD مثلث عشقی جذاب تری با دیمون، النا و استفان دارد

در حالی که گرگ و میش عاشقانه بین بلا و ادوارد و گاهی اوقات جیکوب را دنبال می کند، هیچ چیز با مثلث عشقی بین دیمون، النا و استفان در The Vampire Diaries قابل مقایسه نیست. این یکی از دلایلی است که TVD بهتر از Twilight است.

این مثلث عشق قانع کننده است زیرا مشخص نیست النا واقعاً به چه کسی تعلق دارد. او با هر دو برادر سالواتوره شیمی شگفت انگیزی دارد. با این حال، در گرگ و میش، بلا هرگز آنقدر عاشقانه به جیکوب علاقه نداشت.

13 کمبود: سوال دراماتیک درباره اینکه آیا بلا تبدیل به یک خون آشام می شود

در The Vampire Diaries، الینا با انتخاب خود تبدیل به یک خون آشام نمی شود. در عوض، او می میرد و به دلیل خون خون آشام درونش یکی می شود.

در گرگ و میش، این سوال دراماتیک که آیا بلا تبدیل به خون آشام می شود تا واقعاً با ادوارد باشد یا انسان باقی بماند، همیشه جالب تر بوده است. او تصمیم می گیرد که یکی شود زیرا باردار شدن او را می کشد.

12 بهتر: شخصیت های فرعی جالب تر از آنهایی هستند که در گرگ و میش

گرگ و میش فاقد شخصیت های جزئی جالب است. به استثنای آلیس کالن، که مرموز به نظر می رسد، خانواده کالن بسیار کسل کننده هستند و دوستان دبیرستانی بلا، از جمله جسیکا، علاقه زیادی به نوشتن درباره آنها ندارند.

شخصیت های فرعی در The Vampire Diaries بسیار جالب تر هستند. همه از جرمی برادر النا گرفته تا بهترین دوستانش کارولین و بانی خونسرد و با اراده هستند.

11 بهتر: زندگی انسانی الینا سرگرم کننده تر و قابل ربط تر از بلا است

بلا یک چیز مهم در گرگ و میش ندارد: شخصیت و زندگی مرتبط. او نمی‌خواهد با هیچ چیز یا کسی در زندگی‌اش به جز ادواردز کاری انجام دهد

زندگی نوجوانی النا قطعا سرگرم کننده تر است و راحت تر می توان با آن ارتباط برقرار کرد. او در مدرسه به اندازه کافی محبوب به نظر می رسد و دوستانی دارد و احساس می کند یک فرد معمولی است.

10 کمبود: TVD یک خانواده قوی پویا مانند آنچه در کالن دیدیم را از دست داده است

زندگی خانوادگی در The Vampire Diaries پیچیده و دشوار است. برادران سالواتوره (به بیان ملایم) با هم کنار نمی آیند و والدین النا به طرز غم انگیزی درگذشتند.

صحنه بیسبال در اولین فیلم گرگ و میش ثابت می کند که کالن ها یک خانواده نسبتاً عادی آمریکایی هستند. از آنجایی که خانواده های معمولی واقعاً در دنیای TVD وجود ندارند، این یک تغییر عالی است. مطمئناً، آنها خون آشام هستند، اما جنبه های عادی دارند.

9 بهتر: TVD جادوگر دارد، نه فقط گرگینه

The Vampire Diaries چیز دیگری بهتر از Twilight انجام می دهد: جادوگران دارد، نه فقط گرگینه ها.

مطمئنا، جیکوب شخصیت خوبی است، اما او با بهترین دوست الینا، بانی، که شیرین و باهوش است و همچنین به عنوان یک دختر نوجوان معمولی با کشف قدرت های جادویی اش دست و پا می زند، قابل مقایسه نیست.

8 کمبود: داستان عشق در گرگ و میش رمانتیک تر از بسیاری از آنهایی است که در TVD دیدیم

داستان عشق ادوارد و بلا عاشقانه تر از داستان های The Vampire Diaries است.

همانطور که یکی از طرفداران در Reddit بیان کرد، "این واقعیت که تنها اولویت واقعی بلا ادوارد بود و بالعکس، "ایده" خوبی است. IRL هرگز خوب کار نمی کند، اما خواندن در مورد موقعیتی که در آن دو نفر به این شکل یکدیگر را دوست دارند، فقط سرگرم کننده است."

7 کمبودها: کالن ها از نظر اخلاقی خوب هستند، که جالب تر است زیرا خون آشام های TVD همه شیطانی هستند (به جز استفان)

در حالی که استفان ممکن است یک خون آشام خوب باشد، این دقیقاً در مورد بقیه این شخصیت ها در TVD صادق نیست. همه آنها فوق العاده شیطانی هستند و تماشای آن نسبتاً وحشتناک است.

خانواده کالن، از سوی دیگر، از نظر اخلاقی خوب هستند، که جالب تر است زیرا مفهوم یک خون آشام خوب واقعاً آن چیزی نیست که ما به آن فکر می کنیم.

6 بهتر است: حس طنز دارد در حالی که گرگ و میش واقعاً ندارد

ممکن است بسیاری از صحنه های مرگ و دراماتیک در The Vampire Diaries از بین بروند، اما این بدان معنا نیست که این یک نمایش فوق العاده جدی است.

سریال حس طنز دارد و این چیزی است که گرگ و میش فاقد آن است. بلا به نوعی خود مهم است و اغلب با مردم لبخند نمی زند، نمی خندد یا شوخی نمی کند.

5 کمبود: دوستی بلا و جیکوب شیرین و معصومانه است

دوستی بین بلا و جیکوب شیرین و معصومانه به نظر می رسد، اگرچه، بله، او علاقه زیادی به او دارد. اما به نظر می‌رسد که آن‌ها واقعاً دوست دارند وقتی این فرصت را پیدا می‌کنند، وقت گذرانی کنند.

در TVD، دوستی ها همگی تضاد دارند و دستور کار دارند. کارولین و النا به دلیل زندگی عاشقانه خود اغلب از یکدیگر ناراحت هستند. و النا حتی نزدیک به پایان فصل چهارم تقریباً کارولین را به قتل می رساند.

4 بهتر: النا شخصیتی قوی تر از بلا است

خاطرات خون آشام بهتر از گرگ و میش است زیرا النا شخصیت قوی تری از بلا است. بسیاری از مردم احساس می‌کنند که بلا هوس‌باز است و استقلال کافی ندارد.

النا احساس می‌کند از بلا خوش‌تیپ‌تر و باهوش‌تر است و اصلاً حصیر در نیست. وقتی او برنامه را ترک می کند غم انگیز است و طرفداران وقتی برای فینال برمی گردد هیجان زده می شوند.

3 کمبود: جالب است تماشای تشکیل خانواده بلا و ادوارد

مطمئناً تماشای تشکیل خانواده ادوارد و بلا جالب است، به خصوص که هیچ کس نمی توانست حدس بزند که چنین چیزی امکان پذیر باشد.

این حاملگی و تولد چشمگیر چیزی است که TVD فاقد آن است، و چیز خاصی در مورد حماسه گرگ و میش است، حتی اگر گاهی اوقات کمی بیش از حد به نظر برسد.

2 بهتر: پایان بسیار رضایت‌بخش‌تری دارد

صحنه نبرد آخر در گرگ و میش شبیه یک پلیس است زیرا نبرد علیه ولتوری فقط در سر آلیس است.

The Vampire Diaries پایان بسیار رضایت بخشی دارد. طرفداران عاشق بازگشت النا و ازدواج النا و دیمون بودند. النا زندگی شادی دارد و پس از مرگ به دلیل بزرگتر شدن، اعضای خانواده اش را در بهشت می بیند.

1 بهتر: تنش برادرانه بین استفان و دیمون پیچیده‌تر از آن چیزی است که بین برادران کالن دیدیم

در حالی که کالن ها پویایی خانوادگی بهتری نسبت به آنچه در مورد النا دیدیم داشتند، در مورد تنش بین برادران سالواتوره باید گفت. ادوارد، جاسپر و امت هیچگاه هیچ شیمی بین آنها نداشتند. در حالی که دیمون و استفان نمی‌توانستند متفاوت‌تر از یکدیگر باشند، داستان آنها در نهایت سرگرم‌کننده‌تر بود.

توصیه شده: