هیچ هنرپیشه ای مانند تیلدا سوینتون وجود ندارد. بریتانیایی عجیب و غریب توانایی بازیگری دارد که منحصر به اوست و شبیه هیچ یک از همسالانش نیست. سوئینتون از آغاز کار خود از ایفای نقش های چالش برانگیز نترسیده است. بر این اساس، او در صفحه نمایش و در زندگی شخصی خود غیر متعارف است. سوئینتون یکی از معدود ستاره هایی است که هم در فیلم های هنری مبهم و هم در فیلم های اصلی برتری دارد.
بازیگر شخصیت، سوئینتون در تبدیل شدن به مجموعه ای متنوع از شخصیت های مختلف ماهر است. فیلم شناسی التقاطی او گواهی بر استعدادهای بسیار او و همچنین قدرت او برای استقرار در چندین ژانر سینمایی است. اینها شدیدترین تحولات او هستند.
10 Orlando In 'Orlando' (1992)
اقتباسی از رمان ویرجینیا وولف به همین نام، فیلم سالی پاتر، کارگردان هنری سالی پاتر در سال ۱۹۹۲، اورلاندو، یکی از خارقالعادهترین نمونههای استعدادهای گسترده تیلدا سوینتون به عنوان یک بازیگر است که نقش شخصیتهای زن و مرد را بازی میکند. مدتها قبل از هری استایلز، سوئینتون یک مبتکر جنسیتی بود.
9 قدیمی در MCU
کاملاً برخلاف اورلاندو، سوئینتون با بازی در نقش Ancient One، ابتدا در Doctor Strange و سپس در Avengers: Endgame وارد دنیای سینمایی مارول شد. با توجه به سابقه هنری او، دیدن سوئینتون در فیلم انتقامجویان، که یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ است، بسیار شوکه کننده است.
با این حال، این نقش بدون بحث نبود. تهیه کننده کوین فایج از سفید کردن این شخصیت که در اصل آسیایی در کمیک بود ابراز پشیمانی کرد.
8 جادوگر سفید در «تواریخ نارنیا: شیر، جادوگر و کمد لباس» (2010)
نمیتوانیم کسی را برای نقش جادوگر سفید مناسبتر از تیلدا سوینتون در نظر بگیریم. این اقتباس از داستان کلاسیک کودکان سی. اس. لوئیس، سوئینتون را به یک آنتاگونیست یخی با دقتی سرد تبدیل می کند.
همانطور که گاردین نوشت، "تیلدا سوئینتون نقش جادوگر سفید را بازی می کند، و این بهترین ساعت اوست. او همیشه به اندازه یک بازیگر نماد بوده است، نوعی نصب زنده و نفس گیر… تندیس او و آن حضور ماورایی او. به طرز عالی همین جا هستند."
7 لنا در «کاراواجو» (1986)
یکی از نزدیکترین دوستان و مربی سوئینتون در دوران اولیه کارش، درک ژرمن کارگردان بریتانیایی خانه هنری بود که در سال 1994 به طرز غم انگیزی بر اثر ایدز درگذشت. او در سن 25 سالگی نقش دوست دختر هنرمند کاراواجو را در فیلم زندگینامه اصلی کارگردان بازی کرد.
در این نقش، سوئینتون واقعاً به نظر می رسد که مستقیماً از یک نقاشی باروک بیرون آمده است. او با موهای قرمز بلند و روان و زنانگی قابل لمس، فرسنگ ها دورتر از هیکل آندروژنی که اکنون کوتاه می کند به نظر می رسد.
6 کتی در «Burn After Reading» (2008)
وقتی به نام "تیلدا سوینتون" فکر می کنید، بعید است که کمدی به ذهنتان خطور کند. اما این داستان جنایی کمیک سیاه از برادران کوئن استعدادهای او را به عنوان یک بازیگر کمدی به نمایش می گذارد.
با بازی در نقش همسر بی حوصله تحلیلگر سیا جان مالکوویچ، با مارشال آمریکایی پارانویای جورج کلونی وارد رابطه می شود و در اخراج شوهر بدبختش شورش می کند.
5 ایوا در "ما باید درباره کوین صحبت کنیم" (2011)
همانطور که به موقع نوشته شد، ما باید در مورد کوین در سال 2011 صحبت کنیم بر اساس کتاب سال 2003 توسط لیونل شرایور است و به موضوع حساس تیراندازی جمعی در مدارس می پردازد.
سوینتون به عنوان مادر شخصیت اصلی با موهای مشکی و لهجه آمریکایی یکپارچه تقریباً غیرقابل تشخیص است. او غم و اندوه و سردرگمی را که والدین محکومان جنایات فجیع باید احساس کنند را کاملاً در بر می گیرد.
4 اما در "I Am Love" (2009)
سوینتون معمولاً نقش شخصیتهای فوقالعاده زنانه را بازی نمیکند، اما در I Am Love به همسر شیک و جذاب یک صنعتگر ثروتمند تبدیل میشود. سوینتون به کارگردانی لوکا گوادانیو، با نام شهرت مرا به نام خود صدا کن، ناامیدیهای شخصیت خود را در میان طبقه متوسط رو به بالا به تصویر میکشد که وارد یک رابطه هیجانانگیز میشود.
زندگی (نوعی) هنر را تقلید می کند، زیرا سوئینتون قبلاً هم یک شریک طولانی مدت و هم یک عاشق IRL داشت. معروف است، این بازیگر با پدر فرزندانش، جان برن، و همچنین با معشوقش ساندرو کوپ که تقریبا 20 سال از او کوچکتر است زندگی می کرد.
3 جولیا در «جولیا» (2008)
با الهام از فیلم گلوریا ساخته پدرخوانده سینمای مستقل، جان کاساوتیس، جولیا می بیند که سویینتون به یک الکلی بی ثبات تبدیل می شود که با پسری جوان پیوند برقرار می کند. این فیلم که بار دیگر در نقش مبدل شده و در نقش غوطه ور شده است، موقعیت سوئینتون را به عنوان یک بازیگر شخصیت بسیار متنوع تثبیت می کند.
2 دیانا در "Trainwreck" (2015)
دوباره توانایی های کمدی خود را برجسته کرد، سوئینتون بدون شک بامزه ترین بازیگر Trainwreck همراه با کشتی گیر جان سینا بود.
سوینتون نقش دایانا، یک سردبیر مجله گیج کننده با دهان ناپسند را بازی می کند. سوئینتون با برنزه ای روشن و مدل مویی که تا حدودی شبیه "راشل" است، نه تنها در نقش خنده دار است، بلکه کاملاً غیرقابل شناسایی است.
1 ماریان در «یک غلتک بزرگ» (2015)
یک همکاری دیگر با کارگردان Luca Guadagnio، این بار سوئینتون در نقش یک ستاره راک بازی می کند، که ممکن است تا حدودی دور از ذهن به نظر برسد، اما بازیگر زن در این نقش می درخشد.
نگاه شخصیت او به شدت تحت تأثیر زیبایی شناسی نمادین دیوید بووی بود، که سوئینتون مدتهاست او را بت می دانست و با او مقایسه می شد.