آیا تا به حال فکر کرده اید که صحنه های فیلم مورد علاقه شما چگونه فیلمبرداری می شود؟ گاهی اوقات بازیگران آنقدر وارد این کار می شوند که احساساتشان آنقدر واقعی به نظر می رسد. در برخی موارد، ممکن است درست باشد. مواقعی وجود دارد که بازیگران و هنرپیشهها آنقدر وارد صحنه میشوند که واکنشها و احساساتشان بهطور باورنکردنی واقعی است، اما این چیزی است که فیلم را بسیار معتبرتر میکند.
تعجب خواهید کرد اگر بدانید چه تعداد از صحنههای نمادین فیلم واقعاً نمادین شدهاند، زیرا در لحظهای که بازی نمیکردند آنقدر بودند. این ترس، درد یا شادی واقعی واقعاً چیزی است که فیلم را به یک شاهکار سینمایی کلاسیک فوری تبدیل میکند.
10 "عروس شاهزاده"
در فیلم عروس پرنسس، کری الوز، که نقش وستلی را بازی می کرد، در صحنه فیلمبرداری واقعاً صدمه دید. در یک صحنه، زمانی که کنت روگن، مرد شش انگشت شیطانی با بازی کریستوفر گست، شخصیت کری را ناک اوت می کند، همه چیز واقعی بود. در ابتدا، آنها ضربه را جعل میکردند تا به کری آسیبی نرسانند، اما بهاندازه کافی معتبر به نظر نمیرسید.
آنها نقشه ضربه زدن به کری را به طور واقعی تغییر دادند، اما واضح است که آنقدر سخت نبودند که به او آسیب برسانند. متأسفانه کریستوفر کمی بیشتر از آنچه در نظر داشت به کری ضربه زد و او را کاملاً ناک اوت کرد و صحنه را بسیار واقعی تر کرد. کری آنقدر ناک اوت شد که مجبور شد به بیمارستان برود. در مورد واقعی کردن چیزها صحبت کنید!
9 'کابوی نیمه شب'
اگر فیلم Midnight Cowboy را دیده اید، ممکن است لحظه نمادین فیلم را به یاد بیاورید که داستین هافمن با جان وویت در حال قدم زدن در شهر نیویورک است که نزدیک بود تاکسی به او برخورد کند.او با عصبانیت به تاکسی نگاه می کند و فریاد زد: "من اینجا راه می روم!" این خط به یکی از معروف ترین خطوط فیلم تبدیل می شود. مردم نمی دانستند، این در فیلمنامه نبود، اما در عوض واکنش واقعی داستین بود. آنها چندین برداشت از صحنه را انجام داده بودند و داستین داشت اذیت می شد، به خصوص زمانی که تاکسی از جایی خارج شد و تقریباً به آنها برخورد کرد. بنابراین، یکی از نمادین ترین لحظات، در واقع بازیگری نبود.
8 "اکنون مرا می بینی"
در فیلم Now You See Me، شخصیت Isla Fisher یک ترفند جادویی انجام می دهد که او را مجبور می کند در یک مخزن زیر آب باشد که باید از آن فرار کند. در صحنه، او تقلا می کند و شروع به غرق شدن می کند و نمی تواند بیرون بیاید. در حین فیلمبرداری صحنه، ایسلا در واقع در تانک بود و تظاهر به غرق شدن نداشت - او در واقع در حال غرق شدن بود. زنجیر رهاسازی او روی لباسش گیر کرده بود و او نتوانست به سرعت بیرون بیاید.همه فکر میکردند که او واقعاً خوب عمل میکند، با این حال، او در واقع وحشت کرده بود و تقریباً سه دقیقه قبل از نجاتش تلاش میکرد تا از مخزن خارج شود.
7 "ویلی ونکا و کارخانه شکلات سازی"
در فیلم Willy Wonka and the Chocolate Factory چیزهای زیادی در جریان است. یکی از نمادین ترین صحنه های کل فیلم زمانی است که او همه بچه ها و همراهانشان را به اتاق شیرینی می برد که همه چیز قابل خوردن است. بچه های فیلم وقتی برای اولین بار وارد اتاق می شوند کاملا مسحور می شوند.
آنها مسحور به نظر می رسند زیرا در واقع مسحور شده اند. این اولین باری بود که اتاق را می دیدند و حالت شگفتی آنها واقعی بود. آنها میخواستند که واکنشهای صادقانه بچهها در هنگام فیلمبرداری از آنها برای اولین بار واقعیتر و واقعیتر شود، و قطعاً با چهرههایشان به آن دست یافتند.
6 'بازگشت به آینده بخش سوم'
در قسمت سوم بازگشت به آینده، مارتی مک فلای با بازی مایکل جی. فاکس، خود را می بیند که از گردنش از طنابی آویزان شده است. آنها صحنه را چندین بار تمرین کردند تا مطمئن شوند که هیچ مشکلی پیش نمیآید و به کسی آسیب نمیرسد. در تمرینها، همه چیز به آرامی پیش میرفت، زیرا بین طناب و گردن او فضایی را حفظ میکردند تا آسیبی به او نرسد. با این حال، وقتی نوبت به فیلمبرداری واقعی رسید، طناب خیلی محکم کشیده شد و در فیلم گرفتار شد. در نتیجه واکنش او به آویزان شدن از طناب واقعی بود. ناگفته نماند، همه سر صحنه فیلمبرداری فکر میکردند که او در حال بازی کردن است، و تا زمانی که از هوش رفت متوجه شدند که مشکلی وجود دارد. خوشبختانه او احیا شد و حالش خوب شد.
5 "ارباب حلقه ها دو برج"
در Lord Of The Rings The Two Towers، ویگو مورتنسن نقش آراگورن را بازی کرد. صحنه ای در فیلم وجود دارد که در آن شخصیت ویگو با بقایای دوستان هابیتی خود برخورد می کند. در غم و اندوه کامل می شکند و به زانو در می آید. در این صحنه، او در واقع بازی نمی کرد. او با لگد محکمی به کلاه ایمنی روی زمین زد که در واقع دو انگشت پایش شکست. پس از لگد زدن به کلاه ایمنی، از شدت ناراحتی فریاد زد و تا زانو افتاد. ناخودآگاه فکر می کنیم که او فقط پر از غم و اندوه است، با این حال، او از شدت درد به دلیل شکستگی انگشتان پا فریاد می زد.
4 "حرامزاده های بی شکوه"
در فیلم حرامزاده های بی جلال، صحنه ای وجود داشت که در آن شخصیت دایان کروگر خفه شد. البته، آنها واقعاً او را خفه نمی کردند، اما کارگردان کوئنتین تارانتینو تصمیم دیگری گرفت. او با دایان صحبت کرد و به او گفت که میخواهد صحنه واقعاً معتبر باشد و خفگی واقعی به نظر برسد، به همین دلیل است که در واقع او را خفه میکند.در نتیجه، زمانی که آنها برای فیلمبرداری صحنه رفتند، دایان در واقع توسط کوئنتین خفه می شد و واکنش او در فیلم بسیار واقعی است.
3 'در زدم'
کمدی اوایل دهه 2000 Knocked Up صحنهای را در همان ابتدا نشان میدهد که در آن بچهها سوار ترن هوایی هستند. جی باروچل که در فیلم ظاهر شد، بخشی از صحنه ترن هوایی بود، و اگر متوجه شدید، او کاملاً وحشت زده بود و بازی نمی کرد. در اصل، کارگردان به جی اجازه داد تا از صحنه انصراف دهد، زیرا او بسیار ترسیده بود. با این حال، وقتی نوبت به فیلمبرداری رسید، کارگردان از قول خود عقب نشینی کرد و به جی گفت که باید سوار شود. با انجام کارهایی که به او گفته شده بود، تا آنجا که نمی خواست سوار ماشین شد. در نتیجه، زمانی که او فریاد می زد "باید پیاده شوم!" این وحشت خالص از جی بود.
2 "فک"
سوزان بکلینی در نقش کریسی واتکینز، اولین کسی که در آرواره ها مورد حمله کوسه قرار گرفت، بازی کرد. در فیلم، سوزان ناگهان توسط کوسه به زیر آب کشیده شد که یکی از اولین لحظات وحشتناک فیلم بود. هنگام فیلمبرداری، به سوزان گفته نشد که چه زمانی او را به زیر آب میکشند تا وحشت محض او را بسیار واقعیتر کنند. در نتیجه، سوزان مطلقاً در آن صحنه بازی نمیکرد، زیرا او واقعاً وحشت داشت که نمیدانست کی قرار است او را به زیر بکشند.
1 'باکره 40 ساله'
اگر The 40 Year Old Virgin را دیده باشید، به احتمال زیاد صحنه خندهداری را به خاطر خواهید آورد که در آن استیو کارل سینهاش را اپیلاسیون میکند. ما قطعاً میتوانیم به شما بگوییم که آن فریادهای خالص عذاب، قطعاً جعلی نبودند، زیرا او در واقع قفسهی سینهاش را برای صحنه اپیلاسیون کرده بود، و درد او بسیار واقعی بود.هنگام فیلمبرداری، استیو موافقت کرد که قفسه سینهاش را بهطور واقعی جلوی دوربین واکس بزند، زیرا میخواست یک عکسالعمل واقعی داشته باشد تا آن را بسیار واقعیتر به نظر برساند. او قطعاً موفق شد، همانطور که ما را به خنده انداخت.