TLC میزبان برخی از جالبترین نمایشها در صفحهنمایش کوچک است و مدتی است که به همین منوال بوده است. نمایشهایی مانند «خانواده کوچک ما» و «90 روز نامزدی» آثاری بودند که نامهای کانونی آن را در فرهنگ پاپ برجسته کردند.
چه چیزی را نباید بپوشید برای سالها یکی از عناصر اصلی شبکه بود، و این تا حد زیادی به لطف شیمی بین استیسی لندن و کلینتون کلی بود. با این حال، همه چیز آنطور که روی پرده ظاهر می شد نبود، و از زمان پایان نمایش، درام جالبی بین چهره های اصلی سریال و دوستان قبلی شکل گرفت.
بیایید نگاهی به درام آنچه نباید بپوشیم بیاندازیم.
«چه چیزی نباید بپوشم» یک موفقیت بود
در ژانویه 2003، چه چیزی را نباید بپوشید، اولین نمایش خود را روی صفحه نمایش کوچک انجام داد، و به لطف مقدمات جالب و میزبانان فوق العاده اش، این برنامه توانست مخاطبان زیادی پیدا کند و سال ها در تلویزیون پیشرفت کند.
برای 10 فصل و 345 قسمت، What Not to Wear یک نمایش پویا در تلویزیون بود که به لباسهای ناامید کمک میکرد تا یک یا دو چیز در مورد مد بیاموزند و بازی کمد لباس خود را تقویت کنند.
استیسی لندن از همان ابتدا با برنامه همراه بود و کلینتون کلی حضور خود را در فصل دوم سریال که همه چیز را به سطح دیگری می برد احساس می کرد. این دو چنین شیمی واقعی با یکدیگر داشتند و طرفداران آنچه را که روی میز می آوردند دوست داشتند.
سریال بالاخره به پایان می رسید که برای طرفداران بد بود. با این حال، زمانی که برخی درام ها به تیتر اخبار راه یافتند، چیزها واقعاً جالب شدند.
هنگام فیلمبرداری همه چیز آسان نبود
بودن در محل کار با چهره های آشنا می تواند خسته کننده شود، حتی زمانی که همکاران با یکدیگر دوست هستند. صرفاً ماهیت گذراندن زمان زیادی در کنار همان افراد است. معلوم شد، کلینتون به نوعی در مورد کار با استیسی احساس می کرد، و او در کتاب خود درباره آن صحبت کرد.
در کتاب خود، کلینتون نوشت: من یا او را می پرستم یا تحقیرش می کردم، و هرگز چیزی در این میان. ما نزدیک به شصت ساعت در هفته را در اسارت می گذراندیم، به ندرت بیش از یک بازو از یکدیگر دور می شدیم. به من اعتماد کنید. وقتی به شما می گویم زمان زیادی برای گذراندن با انسان دیگری است که به میل خود انتخاب نکرده اید.»
او همچنین نوشت: "بخشی از من وجود دارد که استیسی لندن را برای همیشه دوست خواهد داشت، و بخشی از وجود من که اگر دیگر او را تا آخر عمر ندیدم خیلی خوب می شود."
اکنون، کلینتون صادق بود و احساسات واقعی خود را در کتابش فاش می کرد، اما این باید برای استیسی شوکه کننده بود.طرفداران نمی دانستند که کلینتون چنین احساسی دارد، زیرا به نظر می رسید همه چیز در ظاهر به اندازه کافی خوب پیش می رود. واضح است که استیسی با آنچه کلینتون نوشته بود چندان مهربان نبود و ناگهان درام به گونهای شروع شد که طرفداران انتظارش را نداشتند.
هنگامی که نمایش به پایان رسید، درامای بیشتری روی داد
در رسانه های اجتماعی، زمانی که کلینتون توسط استیسی لندن مسدود شد، همه چیز در چشمان طرفداران اوج گرفت.
کلینتون فاش کرد، "به نظر آبدار است، اما واقعا آنقدرها آبدار نبود. من فقط داستان را توضیح می دهم. بنابراین دیروز، کار را ترک کردم و توییتر را در راه مترو چک کردم. متوجه شدم که من در همان توییت با استیسی لندن، مجری سابق What Not To Wear تگ شدهام. بنابراین روی نام او کلیک میکنم تا ببینم این توییت در مورد چیست، و آنچه ظاهر میشود این است: "شما از این توییت بلاک شدهاید." مشاهده توییتهای استیسی لندن.'"
"مثل این بود که یک سیلی کوچک به صورتش بخوریم، مثلاً "این در مورد چیست؟ مثلاً چگونه و چرا و کی؟" بنابراین، من یک اسکرین شات دریافت کردم و آن را توییت کردم زیرا فکر می کردم مردم توییتر باید بدانند. "او ادامه داد.
استیسی، با این حال، آنچه را که از بین رفته بود، خورش می داد و در نهایت او انسداد کلینتون را در رسانه های اجتماعی رفع می کرد.
استیسی نوشت: اما دیشب (و چرا دیشب، مطمئن نیستم) به ذهنم رسید که اقدامی مانند مسدود کردن افراد به منظور احساس کنترل بر اعمال دیگران، هدر دادن کارهای من است. من نمیتوانم جلوی رفتار مردم را بگیرم. نمیتوانم جلوی آنها را بگیرم که با من عصبانی شوند، برای من آزاردهنده باشند یا نسبت به من بیتفاوت باشند.»
این دو با هم در تلویزیون پویا بودند، اما همه چیز آنطور که در پشت صحنه به نظر می رسید نبود. شاید یک روز، آنها بتوانند دوباره به هم متصل شوند و یک نمایش موفق دیگر را با یکدیگر راه اندازی کنند.