چگونه یک حمله عجیب منجر به زخم صورت تینا فی شد

فهرست مطالب:

چگونه یک حمله عجیب منجر به زخم صورت تینا فی شد
چگونه یک حمله عجیب منجر به زخم صورت تینا فی شد
Anonim

از زمانی که مجلات تبلوید ثابت کردند که ناشران می توانند با پوشش درام مشهور افراد ثروتمند شوند، فشارهایی برای رسوایی هر ستاره ای وجود داشته است. در واقع، برخی از ناشران آنقدر ناامید هستند که آخرین اطلاعات را دریافت کنند که داستان هایی درباره ستاره های بزرگ منتشر می کنند که ثابت می شود دروغ هستند و در نتیجه با شکایت های حقوقی تهمت و افترا مواجه می شوند.

در تمام مدت زمانی که تینا فی در کانون توجه قرار داشت، او تقریباً به طور کامل توانسته از جنجال جلوگیری کند. علاوه بر این، هنگامی که فی به دلیل صحنه های سیاهی که در برنامه او 30 راک رخ داد، مورد واکنش شدید قرار گرفت، او مسئولیت کامل را بر عهده گرفت و بی قید و شرط عذرخواهی کرد.

از آنجایی که تینا فی دورترین چیز از ستون اصلی روزنامه هاست، بسیاری از مردم اطلاعات کمی در مورد زندگی شخصی او دارند.برای مثال، اکثر افرادی که کار او را دوست دارند، نمی دانند که فیه چگونه با همسر دیرینه اش جف ریچموند آشنا شد. در حالی که این به اندازه کافی شگفت‌انگیز است، واقعاً حیرت‌انگیز است که تعداد کمی از مردم می‌دانند که فیی چگونه جای زخم صورتش را گرفت. به هر حال، داستان پشت زخم او عمیقاً نگران کننده و واقعاً منحصر به فرد است.

یک حمله مزاحم

وقتی تینا فی جلوی دوربین ظاهر می شود، اغلب برای بینندگان تقریباً غیرممکن است که جای زخم روی صورت او ببینند. با این حال، هنگامی که Fey از یک زاویه خاص شلیک می شود، به سرعت قابل مشاهده می شود. هنگامی که بینندگان آثار فی، نگاهی اجمالی به جای زخم او در دوربین می‌بینند، احتمالاً تعجب می‌کنند که او چگونه این کار را آغاز کرده است. با این حال، بسیاری از طرفداران Fey بیش از حد از استعدادهای کمدی او پریشان شده‌اند که نمی‌توانند ریشه‌های زخم او را جستجو کنند.

در سال 2008، تینا فی و همسرش جف ریچموند با Vanity Fair صحبت کردند. در طی آن مصاحبه، ریچموند داستان خیره‌کننده‌ای را که در پشت زخم صورت فی وجود داشت، نقل کرد. «مثلاً در حیاط جلوی خانه‌اش بود، و کسی که تازه آمده بود، و فکر می‌کرد کسی او را با خودکار علامت‌گذاری کرده است."

از آنجایی که نقل قول جف ریچموند در مورد جای زخم صورت تینا فی نسبتاً بی‌تفاوت به نظر می‌رسد، برخی افراد ممکن است آن را به‌عنوان چیز مهمی بنویسند. در واقعیت، اتفاقی که برای فی افتاد وحشتناک بود. وقتی فی هنوز در مهدکودک بود، بیرون خانه اش در داربی بالایی پنسیلوانیا بازی می کرد. با وجود اینکه فی در آن زمان تنها 5 سال داشت، یک غریبه تصادفی به کودک حمله کرد و صورت او را برید و ردی از خود به جای گذاشت که همیشه وجود خواهد داشت. در حالی که به اندازه کافی بد است که یک بزرگسال به طور ناگهانی مورد حمله قرار می گیرد، اما اینکه هرکسی می تواند به یک کودک خردسال چنین آسیب برساند، خشمگین است.

دیدگاه منحصر به فرد فی

در طول این سالها، فی اغلب به جای زخم صورت خود توجه نکرده است. طی مصاحبه فوق الذکر که فی با همسرش شرکت کرد، علت آن را توضیح داد. غیرممکن است که در مورد آن بدون بهره برداری ظاهری و تمجید از آن صحبت کنیم.»

در موقعیت نادری که فی به چگونگی تأثیر زخمش بر زندگی اش پرداخته است، ثابت کرده است که برداشتی باورنکردنی از این موقعیت دارد.به عنوان مثال، تینا به عنوان بخشی از خاطرات فی «Bossypants» تقریباً اینطور به نظر می‌رسد که زخمی شدن بعد از یک حمله دوران کودکی برای زندگی او کاملاً مثبت است. به عنوان مثال، فی نوشت که بر اساس واکنش آنها به جای زخمش، چیزهای زیادی در مورد افراد می‌آموزد.

"من همیشه توانسته ام چیزهای زیادی در مورد مردم بگویم که آیا از من در مورد جای زخمم می پرسند یا خیر. بیشتر مردم هرگز نمی پرسند، اما اگر به طور طبیعی به نحوی پیش بیاید و من داستان را ارائه دهم، آنها کاملاً علاقه مند هستند. برخی از مردم فقط خنگ هستند: "گربه شما را خراشیده است؟" خدا رحمت کند."

از آنجا، تینا فی توضیح داد که چگونه جای زخم صورتش به او حس اعتماد به نفس متورم می دهد. "اما من این را به شما می گویم: جای زخم من شکل مینیاتوری از افراد مشهور بود. بچه ها به خاطر آن می دانستند که من کی هستم. بسیاری از مردم دوست داشتند وقتی این اتفاق افتاد ادعا کنند که آنجا بودند. "من آنجا بودم." من آن را دیدم. مایک دیوانه این کار را کرد! به همین دلیل بزرگترها با من مهربان بودند.خاله ها و دوستان خانواده مدت ها بعد از اینکه برای هدایایی خیلی پیر شدم به من آب نبات عید پاک و بوسه های بزرگ هرشی دادند.من ساخته شده ام تا احساس خاصی داشته باشم."

"چیزی که باید من را خاموش می کرد و باعث می شد من احساس کنم "کمتر از" در نهایت به من یک احساس متورم از خود می داد. سال ها بعد، شاید تا زمانی که این کتاب را می نوشتم، متوجه شدم مردم برای من سر و صدا به پا نمی کردند زیرا من زیبایی یا نابغه ای باورنکردنی بودم، آنها سر و صدای من را به راه می انداختند تا جبران بریده شدن من باشد." در حالی که به نظر واضح است که حمله در کودکی به او آسیب وارد کرده است، قابل توجه است که فی سعی کرده بهترین استفاده را از این موقعیت داشته باشد.

توصیه شده: