در سال 2007، هاوارد استرن فاش کرد که او و همسر دومش بث با هم دعوا کردند که ممکن است منجر به پایان رابطه آنها شود.
خوب، شاید این کمی افراطی باشد.
اما برای این زوج خوشبخت، مشاجره ای مانند این بسیار نادر بود. از این گذشته، هاوارد و بث بیش از 20 سال است که رابطه ای فوق العاده سالم داشته اند. به همان اندازه که مطبوعات دوست دارند تا خاک بر سر دردسرهایشان بکنند، هیچ کدام وجود ندارد. حداقل بر اساس منابع متعدد و خود این زوج.
هاوارد در برنامه رادیویی نمادین SiriusXM خود به طرز باورنکردنی باز است. در واقع، ما به لطف نمایش 40 ساله او چیزهای زیادی در مورد او آموخته ایم.دلیل اینکه میلیون ها نفر با او ارتباط برقرار کرده اند این واقعیت است که او بسیار باز و صادق است. در واقع، واقعاً فقط دو موضوع وجود دارد که او در برنامه خود به آن نمی پردازد. همه چیز برای تحلیل، نقد و حتی تمسخر باز است. به این ترتیب او توانسته از گفتن چیزهای مشکوک در مورد دیگران خلاص شود… او همیشه ابتدا خودش را افشا می کند. هاوارد همچنین توانسته است برخی از آشکارترین و عمیقترین مصاحبهها را با سلبریتیها انجام دهد.
اما به اشتراک گذاشتن این یک داستان دقیقاً برای بث خوب عمل نکرد…
OCD هاوارد او را از آنچه واقعاً مهم بود پرت کرد
هوارد در حین تبلیغ کتاب جدید مصاحبههای فوقالعادهاش، «هاوارد استرن دوباره میآید» در سال 2019، فاش کرد که ترس بزرگی از سرطان دارد که میتوانست به زندگی او پایان دهد. اما این بیماری نیست که او در تمام زندگی خود با آن دست و پنجه نرم می کرد. این می تواند نوعی اختلال وسواس فکری-اجباری باشد. هاوارد در مورد تأثیراتی که این موضوع بر زندگی او می گذارد بسیار شفاف صحبت کرده است.اما بخشی از وسواس او باعث شده است که در رشته خود بهترین شود. به هر حال، هیچ شخصیت رادیویی در تاریخ به اندازه او موفق نیست.
اما OCD او زندگی شخصی او را نیز تحت تأثیر قرار می دهد، به خصوص در مورد سرگرمی های او. در طول سال ها، هاوارد وارد نقاشی، عکاسی و شطرنج شده است… همه اینها باعث استرس او شده است. این به این دلیل است که هاوارد احساس میکند باید در همه این چیزها بهترین باشد، اما میداند که نمیتواند باشد… این مکان سختی است.
و در سال 2007، این احساس بین او و همسرش بث ایجاد شد.
هاوارد شطرنج را به بث انتخاب کرد… به طور خلاصه…
در طول یک قسمت از نمایش هوارد استرن در اکتبر 2007، درست چند ماه قبل از عروسی آنها، هاوارد فاش کرد که او و بث با هم دعوا کردند.
این زمانی بود که هاوارد در صداقتش کمی بی رحم تر بود. این در طول انتقال او به یک فرد تکامل یافته تر و شخصیت رادیویی بود. بنابراین، شکی نیست که اپیزودی که او این داستان را در آن روایت کرد، یکی دو موردی دارد که میتواند کسی را آزار دهد.اما این نمایش استرن است. این تا حدودی عصبانی است و همه چیز در مورد صداقت و خنده است.
نزدیک به آغاز برنامه SiriusXM خود، هاوارد به مجری قدیمی اش رابین کویورز، تهیه کننده اش گری دل آبات، شریک/تهیه کننده نویسنده اش فرد نوریس، مجری سابقش، آرتی لانگ و حضار که بث بعد از اینکه بث به او گفت صبر کند تا بازی شطرنج را تمام کند از او عصبانی شد.
این دو در حال تماشای یک برنامه در HBO بودند که حال و هوای هر دوی آنها را به هم میداد. بنابراین، بث به طبقه بالا رفت تا حمام کند و آماده شود. هاوارد که فکر میکرد یک ساعت زمان میبرد، تصمیم گرفت آنلاین شود و یک بازی شطرنج با سرعت انجام دهد.
دو دقیقه بعد، بث با لباس زیر و کفش پاشنه بلند برگشت… او برای او آماده بود. اما هاوارد برای او آماده نبود. بث که "نه" را به عنوان پاسخ نپذیرفت، تصمیم گرفت با لاس زدن به او تکیه کند … که باعث شد هاوارد به او بگوید که باعث می شود بازی را باخت.
بث سپس به طبقه بالا رفت، لباس شیک خود را عوض کرد و به رختخواب رفت.
"تو باید واقعاً به شطرنج علاقه داشته باشی، مرد،" آرتی او را مسخره کرد.
وقتی هاوارد به طبقه بالا آمد، گفت که برای کاری که انجام داده عذرخواهی کرده است. اما بث از تغییر لباس خودداری کرد. با این حال، این دو در نهایت با هم رابطه داشتند و به نظر می رسید همه چیز خوب است… تا صبح روز بعد…
اوضاع در رادیو بدتر شد
وقتی هاوارد این داستان را به کارکنانش گفت، او کاملا مورد تمسخر قرار گرفت. و هر چه رابین، گری، فرد و آرتی بیشتر او را مسخره میکردند، بیشتر متوجه میشد که او کاملاً به هم ریخته است.
رابین به همکار قدیمی و بهترین دوستش گفت: «[بت] همه چیز در مورد تو بود، و تو همه چیز در مورد شطرنج بود.»
"من خوشحالم،" هاوارد با ناله ای خنده دار اما تکان دهنده اعتراف کرد.
در خلال بحث روی آنتن، گری سعی کرد بث را با تلفن تماس بگیرد، اما او قاطعانه نپذیرفت. مدتی طول کشید تا او نظرش را تغییر داد و روی آنتن رفت… و زیبا نبود.
بحث به سرعت تبدیل به یک بحث منفعلانه - تهاجمی شد، جایی که بث فاش کرد که هاوارد واقعاً به خوبی از پس درگیری بر نیامده است. و آن دو کمی با هم رفت و آمد داشتند تا اینکه هاوارد مالکیت کامل کاری را که انجام داده بود به دست گرفت.
"راست می گوید. من به شما می گویم، او یک فرشته است." هاوارد اعتراف کرد. هانی، من تو را دوست دارم.
اگرچه بث گفت که هرگز این کار را نخواهد کرد، به نظر می رسد که دقیقاً همین اتفاق افتاده است.
به نظر می رسید که بث واقعاً از این موضوع ناراحت شده است و هاوارد همه چیز را برای اصلاح آن انجام داده است.
در پایان روز، همه ما چنین اشتباهاتی را در روابط خود مرتکب می شویم. با توجه به اینکه امروز آن دو چقدر خوشحال به نظر می رسند، واضح است که هر دو راهی برای حل این مشکل و هر مشکل دیگری که ممکن است داشته باشند، پیدا کرده اند.