دو پسر کیم کارداشیان یک صفحه را مستقیماً از کتاب بازی پدرشان برداشته اند - قبل از اینکه مادرشان به خاطر آنها به طرز خنده داری مورد سرزنش قرار گیرند - تولید یک برنامه گفتگو را با عدم احساس سرما مختل کردند. قطع کردن مصاحبه اش این ستاره رئالیتی در حال تکرار حضور خود در شنبه شب با جیمی فالون در برنامه امشب بود که مجبور شد دو پسر مزاحم را سرزنش کند و از آنها التماس کند که این موضوع را برای او به هم نریزند.
بچه های کارداشیان کیم نمی توانستند ساکت بمانند
کیم داشت به جیمی توضیح می داد که هرگز برنامه Saturday Night Live را ندیده است - با توجه به اینکه او مجری برنامه بود و اکنون با یکی از بزرگترین ستاره های آن قرار ملاقات دارد قابل توجه است.همسر سابق او، کانیه وست، نیز به طرز بدنامی از نمایش به عنوان یک پلت فرم برای ارائه یک شعار سیاسی عجیب و غریب استفاده کرد که جهان مجموعاً از آن غمگین شد.
نیازی به گفتن نیست که این ستاره رئالیتی چندین ارتباط با سریال دارد و این واقعیت که او هرگز برای نشستن و تماشای آن وقت نمی گذارد، ممکن است بینندگان را شگفت زده کند.
درست زمانی که ستاره Keeping Up with Kardashians به جیمی توضیح می داد که او «مدرسه خوانده است» و اکنون «همه چیز» را در مورد برنامه می داند، مجری برنامه مداخله کرد و گفت: «دارم بچه ها را می شنوم.»
این زمانی بود که کیم با چنان اختصاری سرش را به اطراف تکان داد که قفل های بلوندش روی شانه هایش پرواز کرد. "بچه ها، می توانید متوقف شوید؟" کیم از سنت، 6 ساله، و Psalm، 3، که با یکی از دوستانش در این مراسم حضور داشتند، التماس کرد. "این مثل اولین باری است که با من سر کار هستید. میشه لطفا؟"
"دو پسر من اینجا هستند و من صدای آنها را می شنوم که آنقدر سر و صدا می کنند." "بچه ها، این اولین بار است که با من کار می کنید. این را به هم نزنید بیا."
سرانجام، Pslam به صحنه بازگشت
بعد از وقفه، کیم دوباره به مکالمه خود با میزبان رفت. همانطور که ستاره رئالیتی برای دختر بزرگش، نورث وست، و وسواس اخیرش با آرایش جلوه های ویژه توضیح می دهد، بچه هایش دوباره شروع به غوغا کردند.
«بچه ها! به طور جدی، کیم با صدای بلند گفت. "تو باید بروی."
به نظر می رسد که مقصر مزمور بود، و یک پرستار بچه بلافاصله او را در پشت صحنه تکان داد در حالی که سنت و دوستش باید بمانند و از نمایش لذت ببرند. معلوم نیست چرا مزمور کوچولو انقدر دمدمی مزاج بود - شاید از خنده های ساختگی جیمی خسته شده بود؟