بریتنی اسپیرز قطعاً صفحه جدیدی را باز کرده است، و به نظر می رسد حضور شجاعانه او در دادگاه او را دوباره انرژی داده و به او قدرت داده است تا برای حقوقش مبارزه کند.
جدیدترین پستهای او نسخهای قویتر، صادقانهتر و خامتر از بریتنی را به تصویر میکشد که طرفداران آن در مدت زمان طولانی دیدهاند.
اکنون، او با گذاشتن یک ورق کاغذ بزرگ و بیان احساسات خود از طریق رنگ، آن را یک درجه بالا میبرد.
نقاشی احساسی بریتنی
بریتنی با ویدیویی از خود در حال نقاشی یک اثر هنری بزرگ وارد اینستاگرام شد، و این تصویری واقعی از هر احساس خامی است که او در حال حاضر احساس می کند.
این ویدئو یک ورق کاغذ بزرگ را نشان می دهد که روی زمین خانه اش پیچیده شده است، در حالی که بریتنی چندین بار بالا و پایین می شود تا رنگ های رنگ را انتخاب کند و آنها را روی کاغذ فشار دهد.
او رنگ را یکی پس از دیگری می گذراند، رنگ را روی کاغذ فشار می دهد، و گهگاه یک نقطه مورد علاقه را انتخاب می کند، و قلم مو را در آن حرکت می دهد تا خطوط و لکه های مختلفی ایجاد کند.
او به طور فعال درگیر دوربین است و چندین بار به دوربین نزدیک می شود و صورت خود را در معرض دید کامل قرار می دهد.
با پوشیدن یک تی شرت سفید، شورت سفید و کفش های دویدن، به نظر می رسد بریتنی روی کار در حال انجام است تمرکز کرده است و همچنان رنگ های رنگ را اضافه می کند و رنگ را در سراسر صفحه آغشته می کند.
این یک ویدیوی عجیب و غریب و بیصدا است که هیچ صدایی در پسزمینه ایجاد نمیکند، جدای از صداهای واقعی که هنگام حرکت بریتنی در صفحهاش، و برای رنگآمیزی بیشتر به سمت میز تولید میشود. این یکی از موارد نادری است که بریتنی آهنگی را در پسزمینه اضافه نمیکند و سکوت را با صدای بلندتر از اشعار به تصویر میکشد.
کپشن
جلسه نقاشی درمانی بریتنی به وضوح ظرفی است که برای آرام کردن اعصاب او و تسکین اضطراب او در مورد تمام استرس های زندگی اش استفاده می شود.
او ارتباط خود را با این لحظه در کپشن خود با نوشتن نشان داد. "همانطور که می دانید تغییرات زیادی در زندگی من در حال رخ دادن است. در حال حاضر و امروز من احساس ناراحتی می کردم بنابراین به خانه مایکل رفتم و کاغذ سفید و رنگ گرفتم؟ !!! می خواستم رنگ را ببینم و این باعث خرابی من شده است. اطراف !!"
برای هر کسی که تماشا می کرد واضح بود که ذهن بریتنی باید برای چند لحظه خاموش شود. او به خودش اجازه داد تا صداهای درامی را که به طور مداوم در زندگی اش می چرخد، بسازد، به رنگ ها رفت تا "چیزی" را که در درونش احساس می کرد، رها کند.
کپشن او با این کلمات ادامه یافت: "بسیار خوب پس من یک نقاش حرفه ای نیستم، اما مطمئناً احساس می کردم که هستم!!! این بیانی است از احساسی که در حال حاضر دارم … شورشی … رنگارنگ … درخشان … جسورانه … خودانگیخته … جادویی … بنابراین واضح است که رنگ واقعی خود را نشان می دهم ??? !!!!اگر از نزدیک نگاه کنید می توانید ماهی را در جایی پیدا کنید؟ ?? !!!"