این قسمت دوم فصل پنجم Selling Sunset است، و طرفداران هنوز از این خبر مبنی بر اینکه کریشل و جیسون اکنون با هم قرار می گذارند گیج هستند. در حالی که سایر عوامل گروه اوپنهایم مشغول بحث در مورد اینکه چگونه هیدر هرگز اوریو نداشته است، کریشل به دفتر باز می گردد و همه نگاه ها به سمت او می رود.
هشدار اسپویل: بقیه این مقاله حاوی اسپویل هایی از قسمت 2 است: "خون جدید"
کریستین دوباره جیسون را به چلسی معرفی کرد
در میزهای دو ردیفه نمادین خود جمع شدهاند، خانمها حتی یک لحظه آرامش به کریشل نمیدهند، آماده نوشیدن چایی که باید بریزد. کریشل فاش می کند که تا زمانی که جیسون در شب جشن نامزدی هدر احساسات واقعی خود را برای او فاش نکرده بود، رابطه ای با جیسون به ذهنش خطور نکرده بود.
به نظر می رسید هنوز گیج شده بود تا زمانی که آنها را بوسیدند و احساسات او و رابطه آنها را تقویت کردند. در حالی که همکارانی مانند مایا و آمانزا در مورد اهداف جیسون با توجه به تاریخچه آشنایی او مطمئن نیستند، سایر دختران نام مشهور "J-shell" را برای این زوج به کار می برند.
در حالی که دفتر از شایعات در مورد جی-شل غوغا می کند، جیسون با کریستین برای قهوه می نشیند. کریستین با عذرخواهی برای دیر حضور در آن مهمانی از فصل 4 شروع می کند، جایی که سایر عوامل کریستین را به خاطر رفتار و کارهای اشتباهش فراخواندند. جیسون تاخیر او را می بخشد و به او می گوید که دوست دارد او را به دفتر بازگرداند.
اگرچه کریستین هنوز در مورد بازگشت به دفتر در محاصره زنانی که با آنها چشم در چشم نمی بیند مردد است، اما امیدوار است که چلسی، مشاور املاک و مستغلات بتواند برای او دوست گروه اوپنهایم باشد.با آن، چلسی وارد مرحله سمت چپ می شود و با جیسون و کریستین به قهوه می نشیند.
هواداران نگاهی اجمالی به زندگی خانگی چلسی دارند
چلسی خاطره جیسون را در حالی که چند سال پیش خانه ای را به شوهرش جف فروخته بود، می دواند. سپس جیسون را با گفتن اینکه در ساحل منهتن زندگی میکند و پتانسیل بالایی برای آوردن لیستهایی از این منطقه به گروه اوپنهایم میبیند، به او میگوید. جیسون که تحت تأثیر مهارتهای فروشندهاش قرار گرفته بود، مکالمه را با او به پایان میرساند: "یک لیست برای من بیاور تا با هم صحبت کنیم."
در بازگشت به خانه، چلسی از پسرش، مدوکس، کمک می گیرد تا یک لباس پیدا کند. چلسی از مادر شدن 2 فرزند خود ابراز نگرانی می کند و به اشتراک می گذارد که بیش از 5 سال است که با همسرش جف ازدواج کرده است. چلسی در مورد موقعیت مادرش به عنوان یک الگو در زندگی خود صحبت می کند، زیرا یک حرفه موفق در شرکت های آمریکایی داشته است.
اگرچه حرفه املاک و مستغلات او پس از بچه دار شدن متوقف شد، چلسی آماده است تا دوباره سوار اسب شود.او به جف میگوید که یک لیست بالقوه در کار دارد و از او میپرسد که آیا به او کاری در گروه اوپنهایم پیشنهاد شود. جف حمایتکننده و دوستداشتنی بهخاطر فرصتهایی که همسرش در راه است، کاملاً بله میگوید.
کریستین موضوع گفتگو در بیش از یک شام می شود
جیسون و کریشل در رستوران تسه منتظر برت و دوست دخترش تینا نشسته اند که همانطور که جیسون می گوید 45 دقیقه دیر کرده اند. در هنگام شام، برت از کریشل میخواهد تا یک خانه 10+ میلیون دلاری در بورلی هیلز را با او فهرست کند. در حالی که کریشل قدردانی و هیجان خود را ابراز می کند، در اعماق ذهنش، می داند که برای علاقه مندی، مقداری فلکه می گیرد.
علی رغم خبرهای خوب، خلق و خوی کریشل با ذکر جیسون مبنی بر اینکه کریستین احتمالاً به دفتر کار بازخواهد گشت پایین می آید. او به ناامیدی خود اشاره می کند و اضافه می کند که کریستین اساساً کریشل را به تقلب به جیسون در روزنامه ها متهم کرد. کریشل در ادامه حرفهایش میگوید: «دختر اگر روحش به آن وابسته بود نمیتوانست خانهای بفروشد» و از جیسون و برت میخواهد که اجازه دهند کریستین را رها کنند.
در هنگام نوشیدنی با کریستین آمانزا است که سعی می کند از کریستین التماس کند تا بفهمد که ارتباط نادرست بین او و سایر عوامل کجاست. در حالی که کریستین به دلیل بی امان بودن به خانم های دیگر اشاره می کند، آمانزا سعی می کند به کریستین توضیح دهد که افرادی مانند مری و کریشل نیز احساس حقارت می کنند.
آمانزا همچنین از کریستین در مورد وضعیت دوستی خود با بهترین داوینا می پرسد و کریستین پاسخ می دهد که آنها دوست نیستند و اضافه می کند که داوینا "هر کاری انجام می دهد تا پذیرفته شود." کریستین که از دفاع آمانزا از دختران دیگر خوشش نمیآید، از گوش دادن به صدای منطقی آمانزا امتناع میکند.
احساسات مختلط آفت دفتر را به همراه ارتقای مری و بازگشت کریستین
هنگام پیادهروی به سمت محل کار، جیسون و مری در مورد نیاز جیسون به کمک رهبری اضافی در اطراف دفتر با توجه به مکانهای اداری جدیدشان و مشغلههای روزافزون او و برت بحث میکنند.بنابراین، او موقعیتی به عنوان شریک مدیریت کارگزاری به مری پیشنهاد می کند. مری با خوشحالی می پذیرد، در مورد ارتقای شغلی هیجان زده است، اما در مورد مدیریت شخصیت های متفاوتی که دفتر لس آنجلس را تشکیل می دهند، عصبی است.
در حالی که خانم ها برای آن روز جمع می شوند، جیسون فاش می کند که کریستین خواهد آمد و از اما می خواهد که از روی میزش حرکت کند. سپس برت از کریشل میخواهد تا در مورد خانه مشترک خود اطلاعاتی را دریافت کند، و وقتی کریشل فاش کرد که این فهرست به قیمت 10 میلیون دلار است، ابروی داوینا را بالا برد. داوینا میگوید: «بهدست آوردن یک فهرست 10 میلیون دلاری بسیار دشوار است.
کریستین سپس وارد دفتر می شود و به جیسون و برت سلام می کند و سایر ماموران با سکوتی ناخوشایند از او استقبال می کنند. در حالی که خانمها درباره حمام عروس هدر چت میکنند و سعی میکنند اظهارات نه چندان دوستانه کریستین را نادیده بگیرند، جیسون دفتر را جمع میکند و خبر ارتقای مری به عنوان شریک مدیریت را فاش میکند.
با آن، کریستین وسایلش را جمع کرد و از در بیرون رفت. آیا این آغاز پایان رابطه کریستین با گروه اوپنهایم است؟ دفعه بعد، فقط در نتفلیکس پیدا کنید.