Anya Taylor-Joy با حضور در سریال محبوب نتفلیکس The Queen's Gambit در سال 2020 به شهرت زیادی دست یافت. طرفداران در سراسر جهان از دسیسه های شطرنج او خوشحال شدند. شخصیت بث، و مد درون سریال نیز بسیار تاثیرگذار بود. از دیگر موفقیت های بزرگ او می توان به اما، شب گذشته در سوهو و جادوگر اشاره کرد. با این حال، با شهرت زیاد، مسئولیت بزرگی نیز به همراه خواهد داشت، و آنا در مورد فشارهایی که به عنوان یک هنرپیشه سرشناس احساس می کرد، آشکارا صحبت کرده است.
این چیزی است که آنیا در مورد فشارهای ناشی از شهرت در طول دوران حرفه ای خود گفته است.
8 آنیا تیلور-جوی فکر می کرد که واقعاً در اولین فیلمش به هم ریخته است
آنیا اکنون یک بازیگر باتجربه است، اما وقتی اولین فیلمش جادوگر اکران شد، او واقعاً از انجام یک کار بد عصبی بود!
در اولین نمایش، تیلور جوی که برای اولین بار خود را روی پرده نقره ای می بیند، می گوید تمام بدنش سرد شده است: او به Vanity Fair گفت: "احساس می کردم همه را ناامید خواهم کرد." می ترسیدم دیگر هرگز سر کار نخواهم رفت.»
7 آنیا تیلور-جوی زندگی خود را مانند یک بازی ویدیویی می بیند
آنیا زندگی خود را به طرز شگفت انگیزی می بیند - بیشتر شبیه یک بازی ویدیویی! بازیگر اِما میگوید هر سال "مثل یک سطح بازی ویدیویی متفاوت است."
با هر سطح جدید، او مجبور است از خود سؤالاتی بپرسد: قوانین چیست؟ چگونه با فضای خود تعامل داشته باشم؟»
دلهره آورترین سطح تا به امروز با اما آغاز شد. «قبل از فیلمبرداری من فقط یک جدایی ویرانگر داشتم و همه چیز را به چالش کشیده بود. من به طرز باورنکردنی ناامن و بسیار بسیار ناامن در پوست خودم بودم.»
6 آنیا تیلور-جوی در حال درمان نیست اما زمان زیادی را صرف تأمل در خود می کند
درمان فوق العاده است و به بسیاری از افراد کمک می کند تا با مشکلات خود برخورد کنند. آنیا در گذشته از درمان سود برده است، اما احساس می کند که در این مقطع زمانی می تواند به طور مستقل در مورد وضعیت خود فکر کند:
من در چهار سال گذشته هیچ درمانی نداشته ام، اما شما با کسی صحبت می کنید که زمان زیادی را صرف تجزیه و تحلیل افکارش می کند. من در نقطه ای هستم که مثل این است، خوب، شما می دانید که چگونه با این موضوع کنار می آیید، فقط باید با آن بنشینید و آن را بفهمید تا زمانی که منطقی شود.»
5 آنیا تیلور-جوی دوست دارد آن را واقعی نگه دارد
آنیا دوست دارد پاهایش را محکم روی زمین نگه دارد، و معتقد است که این راز نه تنها حفظ سلامت روانی اش است، بلکه با حفظ چیزی که به طور منظم می ماند، اجراهای معتبر تولید می کند. شخص:
«شما باید با زندگی واقعی ارتباط برقرار کنید. اگر قلب واقعی و مکان واقعی احساسات ندارید، چطور میخواهید به یک شخصیت زندگی بدهید؟»
4 آنیا تیلور-جوی در مجموعه «اما» دچار حمله هراس شد
هنگامی که روی یکی از بهترین فیلمهایش تا به امروز کار میکرد، همه چیز به سرانجام رسید: اِما.
"تیلور جوی توضیح داد: "من فشار زیادی به خودم وارد کردم، "و یک روز سر صحنه فیلمبرداری (در حین اما) دچار حمله پانیک شدم فقط به این دلیل که ساعت ها واقعا شدید هستند و من در تک تک صحنه ها حضور دارم. و من سعی میکردم تمام این مهارتهای مختلف را در حین فیلمبرداری یاد بگیرم. دچار حمله پانیک شدم و واکنش فوری من این بود: "بهم ریختهام!"
3 خوشبختانه، او توسط مردم احاطه شده بود تا کمک کنند
همکاران حامی به او کمک کردند تا با آن مبارزه کند: "و عشقی که از همه در آن مجموعه دریافت کردم به این معنی بود که من فقط برای نیم ساعت از کار افتاده بودم، اما نیم ساعت برای من مانند این است که "من تاخیر داشتم. فیلمبرداری نیم ساعت!» همه به من خیلی مهربان بودند و می گفتند: "تو عالی کار می کنی و این خیلی زیاد است و اشکالی ندارد که تکان بخوری." بنابراین، فکر میکنم آنها من را با انسان بودن کمی راحتتر کردند."
2 کار روی فیلم ها فشار بی امان بود
فیلمها صنعت سختی هستند و آنیا چند سال گذشته را تقریباً به طور مداوم صرف کار کرده است. این فشار مداوم بر او سنگینی کرده است، و او گاهی برای حفظ آن تلاش کرده است:
"ما شش روز در هفته برای فیلمبرداری کار می کردیم و سپس باید روز هفتم را برای آماده شدن برای فیلم بعدی صرف کنم زیرا یک روز پس از پایان اما شروع می شد. من فقط می چرخیدم و سعی می کردم ادامه دهم. فکر می کنم یاد گرفتم همه چیز را رها کنم و آن را با خودم به خانه نبرم چون وقت نبود، زمانی نبود که به خانه بروم و از خود متنفر باشم. باید به خودم می گفتم: "احساس خوبی دارم. کاری که من انجام دادم، حالا باید آن را رها کنید.»
1 آنیا تیلور-جوی یاد گرفته است که نسبت به خودش کمتر سختگیر باشد
یکی از بزرگترین درسهایی که تیلور-جوی از دورانش بهدست آورده، مهربانتر شدن با خود بوده است.
"من فکر می کنم این یک تکامل [زندگی] ثابت است، اما فکر می کنم برای همه یکسان است.من فکر میکنم این فقط برای یادگیری این است که سعی کنید و راحتتر با خودتان رفتار کنید. یکی از دوستانم یک بار به من گفت، و من واقعاً دوست داشتم این را بنویسم، "تو هرگز با من آنطور که با خودت صحبت می کنی صحبت نمی کنی." فکر میکردم این یک ایده رادیکال برای من بود و شروع کردم به بردن بردها و احساس بدی نسبت به باختها ندارم.»