حقیقت غم انگیز درباره دختر خوانده جین فوندا مری ویلیامز

فهرست مطالب:

حقیقت غم انگیز درباره دختر خوانده جین فوندا مری ویلیامز
حقیقت غم انگیز درباره دختر خوانده جین فوندا مری ویلیامز
Anonim

در سال 1979، جین فوندا، مری ویلیامز نوجوان آن زمان را در طول اردوی هنرهای نمایشی بازیگری که تبدیل به فعال شده بود، ملاقات کرد. ویلیامز در منطقه ای ناهموار در اوکلند، کالیفرنیا زندگی می کرد و با پنج فرزند دیگر توسط یک مادر مجرد بزرگ شد. پس از یک تجربه دردناک، فوندا تصمیم گرفت ویلیامز را به فرزندی قبول کند و با او مانند خانواده رفتار کرد. اگرچه او به طور قانونی به فرزندی پذیرفته نشد، اما ویلیامز گفت که ستاره گریس و فرانکی در آن زمان به عنوان "راه نجات" برای او عمل می کرد. این حادثه غم انگیزی است که آنها را گرد هم آورد.

چگونه جین فوندا و مری ویلیامز با هم آشنا شدند

مادر ویلیامز برای مراقبت از همه فرزندانش روزهای سختی را پشت سر گذاشت.او ابتدا در مدرسه بازرگانی جوشکار شد تا از خانواده‌اش حمایت کند. وقتی او در محل کار زانویش آسیب دید، همه اینها شکست خورد. این تصادف او را به یک "زامبی" در اطراف فرزندانش تبدیل کرد. او شروع به کتک زدن آنها به خاطر مسائل کوچک کرد. ویلیامز می خواست فرار کند و در کمپ تابستانی که توسط فوندا و همسرش تام هیدن میزبانی شده بود به دنبال آن بود. او در سن 11 سالگی در اردوگاه کودکان لورل اسپرینگز در سانتا باربارا با این بازیگر آشنا شد. ستاره باربارلا فوراً مورد علاقه او قرار گرفت.

آن دو در آن تابستان به هم نزدیک شدند که هر وقت همدیگر را می دیدند همدیگر را در آغوش می گرفتند. ویلیامز با آن محبت غریبه بود. اما به طور طبیعی، او احساس می کرد که می تواند در مورد زندگی پر فراز و نشیب خود در خانه به بازیگر بگوید. ویلیامز با توجه به ترک تحصیل خواهران بزرگترش که در نوجوانی باردار شدند، آرزوی آینده ای کاملاً بهتر را داشت. یکی از خواهران بزرگتر او نیز معتاد به مواد مخدر شد و در نهایت خود را در خیابان گم کرد.

طبق گفته فوندا، او ابتدا به دلیل درخشش ویلیامز به سمت ویلیامز کشیده شد.در کمپ هم همه او را می پرستیدند. ویلیامز به مدت دو سال در اردو حضور داشت اما تا سال بعد از آن بازنگشت. فوندا درباره رویارویی آنها گفت: "وقتی او در کمپ ظاهر شد … می توانید بگویید که او یک فرد خاص است." "و چندین سال برگشت. و بعد دیگر برنگشت…"

چرا جین فوندا مری ویلیامز را به فرزندی پذیرفت

وقتی ویلیامز به کمپ بازگشت، فوندا متوجه شد که او متفاوت به نظر می رسد. پس از آن بود که از نوجوان خواسته شد در 14 سالگی برای تست بازیگری شرکت کند. او در فصل بعدی اپرا به یاد می آورد: "معلوم شد که یک تست بازیگری نبود." "من مورد تجاوز قرار گرفتم. تجاوز جنسی." او انتظار نداشت که این اتفاق بیفتد و حتی برای مدتی خود را مقصر می دانست. ویلیامز به یاد آورد که قبل از این تجربه وحشتناک به خود گفت: "من گفتم، "من از آن اجتناب خواهم کرد. من آن جور آدمی نمی شوم. قرار نیست مردی بر من تسلط داشته باشد." اما بعد از آن تجاوز، دیگر به خودم اعتقاد نداشتم.فکر می‌کردم احمق بودم که هرگز فکر می‌کردم می‌توانم از آن فرار کنم."

این تجربه بر ویلیامز تأثیر گذاشت. او شروع به فرار از مدرسه کرده بود. فوندا گفت: "نمرات او افت می کرد. منظورم این است که … این فرد بسیار باهوشی است، اما او در حال شکست بود." گفتم: "اگر تا پایان سال نمرات خود را بالا بیاورید و مادرتان به شما اجازه دهد، می آیید و با ما در سانتا مونیکا زندگی می کنید." اگرچه ویلیامز "به معنای واقعی کلمه احساس می کرد که دارم می میرم". در قبول پیشنهاد بازیگر زن تردید نکنید. او گفت: «وقتی این فرصت را دیدم، دویدم. برای آن دویدم.»

زندگی فوندا در ابتدا برای ویلیامز شوک بزرگی بود و تغییرات در خانواده بازیگر ادامه داشت. من نمی‌دانستم که در آن زمان با تد ترنر ازدواج می‌کنم، و دختر سیاه‌پوستم سر میزی در مزرعه‌ای در جنوب می‌نشیند، می‌دانی که سیاه‌پوستان به او خدمت می‌کنند ستاره هیولا گفت: فقط یک سیاه پوست سر میز.

چگونه جین فوندا مری ویلیامز را نجات داد

ویلیامز در مورد خانواده ترکیبی خود می گوید: "پلنگ های سیاه، فونداها و ترنرها تا جایی که خانواده ها می توانند متفاوت باشند." "اما همه آنها یک وجه مشترک مهم داشتند: آنها از عمل بر اساس عقاید سیاسی خود خجالتی نبودند… برای آنها بالاترین شکل میهن پرستی مخالفت بود، همه در روح تلاش برای بهتر کردن جهان." با این حال، او اعتراف کرد که در مقطعی با خانواده احساس بیگانگی کرده است. تقریباً رابطه او با بازیگر زن را تیره کرد.

"من کم کم متوجه می شدم دارم از مردم بیگانه می شوم." "و این واقعیت که من این کار را با کسی که در کل جهان بیشتر دوستش دارم انجام دادم، باعث شد متوجه شوم که واقعاً در بحران هستم، می‌دانید، و یک چیزی واقعاً خراب بود." در نهایت، ویلیامز با تمرکز بر کمک به دیگران، بر آن غلبه کرد. او مانند فوندا به یک فعال تبدیل شد. او قبلا انگلیسی تدریس می کرد و برای سازمان ملل متحد در مراکش کار می کرد.او همچنین به یافتن صدها پسر گمشده در سودان کمک کرد.

توصیه شده: