حقیقت غم انگیز درباره زندگی شخصی کارگردان "Matrix 4" لانا واچوفسکی

فهرست مطالب:

حقیقت غم انگیز درباره زندگی شخصی کارگردان "Matrix 4" لانا واچوفسکی
حقیقت غم انگیز درباره زندگی شخصی کارگردان "Matrix 4" لانا واچوفسکی
Anonim

برای یکی از تحسین‌شده‌ترین فیلمسازان نسل خود، لانا واچوفسکی مطمئناً زندگی خصوصی خود را از انظار عمومی دور نگه می‌دارد. مطمئناً، طرفداران سرسخت فیلم‌های ماتریکس می‌دانند که لانا (و همچنین خواهرش لیلی) بعداً در زندگی حرفه‌ای خود دچار تحول شد، اما جز این اطلاعات کمی وجود دارد. او عمداً از کانون توجه دور مانده است، نه به دلیل هویت جنسی اش، بلکه به این دلیل که می خواهد مردم از تجارت خصوصی او، از جمله رابطه او با همسرش، کارین، دور باشند. چیزهای عمیقی که در مورد لانا آموخته ایم بیشتر از طریق هنر او بوده است، مانند معنای واقعی اولین فیلم ماتریکس.

لانا در آماده سازی برای اکران فیلم بعدی ماتریکس، در مورد زندگی خصوصی خود بسیار بازتر شده است.اما آنچه لانا گفته است عمیقاً غم انگیز و در عین حال الهام بخش است. حقیقت این است که او به دلیل برخی از تراژدی های وحشتناک شخصی انگیزه کار و جلب توجه عمومی را داشته است.

آمدن به خانواده اش و سپس از دست دادن آنها

طبق مصاحبه‌های مختلف، یکی از چالش‌برانگیزترین تصمیم‌های زندگی لانا، و همچنین خواهرش لیلی و بسیاری دیگر از اعضای جامعه LGBTQA+، برای خانواده‌اش بود. لانا همیشه می دانست که کاملاً آن چیزی نیست که دنیا می خواهد. بنابراین به اشتراک گذاشتن این مطلب با والدینش بسیار زیاد بود. اگر آنها هم او را نپذیرفتند چه می شود.

لانا قبلاً واکنش‌های منفی زیادی نسبت به کسی که احساس می‌کرد واقعاً درونش است، تجربه کرده بود. به گزارش هالیوود ریپورتر، او حتی به دلیل نپیوستن به صف پسران، از سوی یک راهبه مدرسه کاتولیک مورد ضرب و شتم وحشتناکی قرار گرفت. درد ناشی از عدم احساس راحتی کامل در پوست خود نیز باعث شد در جوانی به فکر خودکشی در سکوی مترو بیفتد.خوشبختانه، او روی سکو با مردی روبرو شد که از بازی در او دست نمی کشید. به همین دلیل، او تصمیم گرفت که با آن کنار نیاید.

ترس از بیرون آمدن با والدینش عمیق بود. اما در نهایت، او شجاعت پیدا کرد تا آنها را از حقیقت خود آگاه کند. برخلاف ترس او، این افشاگری باعث شد که رابطه او با والدینش قوی‌تر شود و این امر وقتی هر دو به شدت بیمار شدند، دشوارتر شد.

لانا در جشنواره بین‌المللی ادبیات برلین گفت: «پدرم ابتدا بیمار شد و من و همسرم برای مراقبت از [پدرم و مادرم] به خانه رفتیم و واقعاً به آنها نزدیک بودیم.».

اما هیچ کاری لانا نمی توانست انجام دهد نمی تواند جلوی اجتناب ناپذیر را بگیرد. هر دو والدین او در مدت کوتاهی تسلیم بیماری خود شدند.

چگونه الهام بخش رستاخیزهای ماتریکس شد

بحث های زیادی در مورد اینکه چرا لانا و برادران وارنر تا به حال منتظر ماندند تا قسمت چهارم مورد انتظار ماتریکس را منتشر کنند، وجود دارد.در حالی که فیلم سوم، انقلاب‌های ماتریکس، اساساً تمام پایان‌های شلوغ داستان را به هم گره می‌زند، اما فضایی برای چیزهای بیشتری باقی می‌گذارد. در واقع، اساساً یک صخره داشت. حتی هنوز، لانا و لیلی، کارگردانان سه گانه، تصمیم گرفتند به پروژه های دیگر بروند. با این حال، بیش از بیست سال پس از اکران اولین فیلم، لانا تصمیم گرفت به این فرنچایز بازگردد. دلیل آن مجموعه ای از تراژدی های وحشتناک است که برای او و خواهرش اتفاق افتاده است.

لانا در جشنواره بین المللی ادبیات برلین در پاسخ به این که چرا تصمیم گرفت به فرانچایز The Matrix بازگردد، گفت: "پدرم مرد، بعد این دوست مرد، سپس مادرم مرد." "من واقعا نمی دانستم چگونه این نوع غم را پردازش کنم. من آن را از نزدیک تجربه نکرده بودم …"

لانا ادامه داد:"می دانید که زندگی آنها به پایان می رسد و با این حال هنوز واقعاً سخت بود." "مغز من همیشه به تخیل من رسیده است و یک شب، من فقط گریه می کردم و نمی توانستم بخوابم، و ناگهان مغزم تمام این داستان را منفجر کرد.و من نمی توانستم مادر و پدرم را داشته باشم، و نمی توانستم با مادرم صحبت کنم و با این حال ناگهان نئو و ترینیتی را پیدا کردم، مسلماً دو شخصیت مهم زندگی من. زنده بودن دوباره این دو شخصیت بلافاصله آرامش بخش بود و بسیار ساده است. می توانید به آن نگاه کنید و بگویید: "باشه، این دو نفر می میرند و خوب، این دو نفر را به زندگی برگردان و اوه، این احساس خوبی ندارد." آره، اینطور شد! و این ساده است، و این همان کاری است که هنر انجام می دهد و این همان کاری است که داستان ها انجام می دهند: آنها به ما آرامش می دهند."

در همان مصاحبه، لانا توضیح داد که خواهرش نمی‌خواهد داستان را ادامه دهد، زیرا او غم خود را متفاوت پردازش می‌کند. لیلی در مصاحبه ای با اینترتینمنت ویکلی چنین گفت:

"نمی خواستم دوران گذارم را پشت سر بگذارم و این تحول عظیم را در زندگی ام پشت سر بگذارم، احساس از دست دادن مادر و پدرم، بخواهم به کاری برگردم که قبلا انجام داده بودم، و نوعی [پیاده روی] در مسیرهای قدیمی که در آن قدم گذاشته بودم، از نظر عاطفی احساس عدم تحقق می‌کردم، و واقعاً برعکس - مثل اینکه قرار بود برگردم و به نوعی با این کفش‌های قدیمی زندگی کنم.و من نمی خواستم این کار را انجام دهم."

خوشبختانه، لانا تصمیم گرفت غم و اندوه خود را به گونه ای پردازش کند که طرفداران ماتریکس را بسیار خوشحال کند، زیرا آنها یک داستان انقلابی جدید دریافت می کنند که مطمئناً تصورات ما از واقعیت، فناوری و خود را به چالش می کشد.

در حالی که ما هنوز چیزهای زیادی در مورد زندگی شخصی لانا نمی دانیم، به وضوح از طریق کار او نگاه های مانع و استعاری به آن داریم. بنابراین، به احتمال زیاد، طرفداران فیلم آینده ماتریکس را تشریح خواهند کرد تا واقعاً این نابغه هنری جذاب را درک کنند.

توصیه شده: