هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید آلیس در سرزمین عجایب 2010 را یک شکست مالی بنامید. به هر حال، در باکس آفیس مبلغ باورنکردنی به دست آورد که بالغ بر بیش از 1 میلیارد دلار در سطح بین المللی است. ترکیب تیم برتون کارگردان و همکار دیرینهاش جانی دپ و همچنین آن هاتاوی، هلنا بونهام کارتر و آلن ریکمن بدون شک در موفقیت مالی عظیم فیلم نقش داشته است. این فیلم تحت حمایت دیزنی همچنین در سال 2016 دنباله ای به نام Alice Through The Looking Glass ایجاد کرد. با این حال، دنباله آن به عنوان یک باکس آفیس افتضاح و شکست انتقادی دیده شد و همه اینها به این موضوع مربوط می شود که فیلم اول نتوانست اثری از خود به جای بگذارد. مطمئناً، فیلم زمانی که برای اولین بار اکران شد بسیار موفق بود، اما طرفداران ناامید ماندند و منتقدان فقط از این قطعه متنفر بودند.
با توجه به عشق به منبع اصلی، "ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب" لوئیس کارول و "از میان شیشه نگاه"، فکر می کنید طرفداران این اقتباس را می پسندیدند. به خصوص که تیم برتون یک نابغه بصری است که مسئول انبوهی از فیلمهای واقعاً نمادین است. اما، بیش از همه، جانی دپ که اکنون تا حدودی رسوا شده بود، به عنوان یک جاذبه ستاره دیده می شد. سبک اجرای حواس پرت، تا حدودی بی بند و بار و کاملاً فریبنده او، روی کاغذ، برای فیلم لوئیس کارول ایده آل بود. مردم به تئاتر رفتند… اما عمیقاً ناامید شدند. در اینجا دلیل…
داستان کاملا تنبل بود
همانطور که در تحلیل ویدیویی عالی کاپیتان میدنایت اشاره شد، تیم برتون تصمیمی متفکرانه داشت که انیمیشن 1951 آلیس در سرزمین عجایب را به همان صورتی که دیزنی تعدادی از داستانهای دیگر خود را برای قالب لایو اکشن بازسازی کرده است، بازسازی نکند. جدا از چند تماس بصری، نسخه لایو اکشن 2010 بیشتر دنباله بود تا بازسازی.در حالی که این باعث خوشحالی بسیاری از افرادی شد که واقعاً نمی خواستند انیمیشن مورد علاقه خود را فقط با بازیگران A-list بازسازی شده ببینند، اما از داستانی که تیم برتون تصمیم به تعریف آن گرفت بسیار ناامید شدند.
این به این دلیل است که این همان داستان پرفروش هالیوودی بود که برای دههها از آن تغذیه میکردیم.
به جای اینکه به چیزی واقعاً منحصر به فرد و شایسته دنیای تماشایی که لوئیس کارول در کتاب هایش خلق کرده است، بیایند، تیم و نویسندگانش از داستان "جابرواکی" برای ساختن یک مک گافین بزرگ برای آلیس استفاده کردند تا بتواند با آن مبارزه کند. قوس سفر یک قهرمان معمولی به سن بلوغ. او آن را با یک نبرد بزرگ با دو ارتش درگیر به پایان رساند و آن را در یک کمان کوچک زیبا پیچید، همانطور که احتمالا دیزنی از او خواسته بود.
دقیقا چیزهای پرچین نیست.
جلوه های بصری توسط آواتار سایه انداختند
یکی از دلایل اصلی که چرا بسیاری از مردم بلیط آلیس در سرزمین عجایب را در ابتدا خریدند، نحوه تبلیغ آن است.به طور خاص، دیزنی مطمئن شد که به مخاطبان خود اطلاع می دهد که این یک منظره جلوه های بصری بزرگ در امتداد خطوط آواتار جیمز کامرون خواهد بود. با توجه به اینکه آلیس در سرزمین عجایب اولین بلاک باستر بزرگی بود که پس از انتشار آواتار در کریسمس 2009 منتشر شد، طرفداران منتظر چیزهای بزرگی بودند. آیا این عصر جدید جلوه های بصری خواهد بود؟ آیا هر فیلمی مانند آواتار باورنکردنی به نظر می رسد؟
پاسخ منفی بود.
نه تنها جلوههای بصری آلیس در سرزمین عجایب به کیفیت آواتار نزدیک نبود، بلکه در واقع برای هر فیلم هالیوودی بسیار ناسازگار بود. در برخی موارد، مانند قورباغه های دربار ملکه سرخ، جلوه های بصری کاملا جالب و باورپذیر بود. اما در موقعیتهای دیگر، از جمله برای Jabberwocky بد بزرگ، فیلم مانند یک بازی ویدیویی ضعیف به نظر میرسید.
علاوه بر این، لحن بصری فیلم به اندازه آنچه در رمانهای سفر اسیدی لوئیس کارول یا فیلم انیمیشن دیزنی در سال 1951 توصیف شده بود، جذاب نبود. به دور از شگفتی.
در مورد ناامیدی صحبت کنید.
اجراها کمتر از ستاره ای بودند
در حالی که آلیس در سرزمین عجایب گزینه های بازیگری الهام گرفته ای داشت و یک بازیگر کاملاً چشمگیر داشت، از هیچ یک از استعدادهای آنها به خوبی استفاده نمی کرد. این شاید به استثنای هلنا بونهام کارتر است، که مسلماً به عنوان ملکه سرخ برتری داشت اما دقیقاً همان کاری را انجام داد که از ملکه سرخ انتظار داشتید. حتی صداپیشگان، استعدادهایی مانند آلن ریکمن فقید، استفن فرای و تیموتی اسپال، کمتر مورد استفاده قرار گرفتند و تقریباً چیزی جز لحظاتی از صدای آرامش بخش خود اضافه نکردند.
اما بازیگران لایو اکشن بدترین وضعیت را داشتند. آن هاتاوی در نقش خود در نقش ملکه سفید کاملا آزاردهنده بود و به طرز دردناکی تک بعدی بود. همین امر در مورد خود آلیس، میا واسیکوفسکا نیز صدق می کند. اما جانی دپ ناامید کننده ترین بود.
به نظر می رسید که جانی از نظر عملکرد به پایین ترین نقطه در زندگی حرفه ای خود رسیده است. فیلمنامه هیچ کاری نکرد تا به طور ماهرانه به راز شخصیت فرو رود.و کاملاً می توانست، فقط به اولین فیلم دزدان دریایی کارائیب دیزنی نگاه کنید. این یک فیلم پرفروش بزرگ بود، اما به جانی اجازه داد تا کاری واقعاً باشکوه با آن انجام دهد… بالاخره نامزدی اسکار را برای او به ارمغان آورد.
اما نمی توان به طور کامل بازی جانی را به گردن فیلمنامه یا کارگردان انداخت. هر انتخابی که می کرد انتخابی بیش از حد بود و چیز زیادی در راه انسانیت یا دسیسه نشان نمی داد. از آنجایی که آلیس در سرزمین عجایب، به نظر می رسد این مورد در مورد جانی باشد. در اینجا امیدواریم که او به سبک بازیگری که باعث شد مردم در وهله اول عاشق او شوند، بازگردد.
به همه این دلایل (و احتمالاً بیشتر) آلیس در سرزمین عجایب جانی دپ و تیم برتون طعم بدی را در دهان مردم به جا گذاشت و باعث شد فیلمی را که در ابتدا برای حمایت از آن ساخته بودند فراموش کنند و دنباله آن را رها کنند. دنبال شد.