هر بازیگری نمی تواند در فیلم کوئنتین تارانتینو حضور داشته باشد. شکی نیست که خیلی ها می خواهند در فیلم های شوخ، خشن و فرهنگ محور او نقش آفرینی کنند. به هر حال، بسیاری از فیلمهای او روی پروژههای مطرح دیگری مانند انتقامجویان تأثیر گذاشتهاند. اما کوئنتین در مورد اینکه چه کسی را برای پیوستن به حزب خود دعوت می کند بسیار مشخص است، از جمله اینکه چگونه نمی خواهد با یک بازیگر متکبر که می خواهد فیلمنامه خود را تغییر دهد، برخورد کند. در واقع، او تنها به یک بازیگر اصلی اجازه میدهد تا حدی یکی از فیلمنامههایش را تغییر دهد. این یکی از دلایلی است که او بارها و بارها از بسیاری از بازیگران مشابه در برخی از بهترین فیلمهایش استفاده کرده است.
اما برای فیلم برنده جایزه اسکار خود، روزی روزگاری در هالیوود، کوئنتین بازیگری را انتخاب کرد که قبلاً هرگز با او کار نکرده بود… مارگوت رابی، ستاره گرگ وال استریت و جوخه انتحار.
و دلیلی که او او را انتخاب کرد واقعاً ربطی به این واقعیت نداشت که او یک بازیگر مورد تقاضا بود یا حتی این واقعیت که او یک بمب مطلق است… نه… دلیل دیگری وجود دارد که چرا مارگو رابی بود. بازیگران نقش شارون تیت در روزی روزگاری در هالیوود.
خب، آن چیست؟
مارگو مطمئن شد که قرار است با کوئنتین تارانتینو کار کند
در طول میزگردی با Entertainment Weekly برای روزی روزگاری در هالیوود، کوئنتین تارانتینو و مارگو رابی فاش کردند که واقعاً چگونه همکاری خود شروع شد.
و با یک نامه بود…
مصاحبهکننده از مارگوت خواست تأیید کند که آیا شایعات مبنی بر اینکه او نامهای مستقیم به کوئنتین تارانتینو نوشته است و از او میپرسد آیا میتواند در یکی از فیلمهای او بازی کند یا خیر، صحت دارد یا خیر…
"بله، این کار را کردم،" مارگوت تایید کرد. "باید آن را امتحان کنید. به همین راحتی است. واقعاً همینطور است."
"در واقع به همین راحتی بود" کوئنتین خندید.
"این بود. نتیجه داد. قطعاً انتظار نداشتم به این خوبی کار کند." مارگو اعتراف کرد. "فقط می خواستم به او بفهمانم که چقدر فیلم هایش را دوست دارم. و چگونه آنها واقعاً کودکی من را شکل دادند…"
کوئنتین به شوخی گفت: "میتوانست آن بخش، "کودکی شما" را حذف کند.
"منظورم اینطور نبود! این به بیست سالگی من شکل داد."
مارگو گفت که پس از ارسال نامه خود به کوئنتین، او از او دعوت کرد تا با هم ملاقات کنیم. آن دو ناهار خوردند و گپ زدند و او شروع به پرسیدن از او کرد که آیا می داند شارون تیت کیست؟ به اندازه کافی خنده دار، مارگوت به خوبی با شارون تیت آشنا بود زیرا به قتل های منسون علاقه مند بود.
پس از آن، او برای خواندن فیلمنامه دعوت شد.
فرآیند خواندن فیلمنامه بسیار منحصر به فرد است
در اکثر فیلمهای پرهزینه، برای بازیگران (و عوامل/مدیرانشان) فیلمنامهای ارسال میشود که برایشان واترمارک شده است.این برای این است که در صورت نشت اسکریپت بتوان با انگشت اشاره کرد. اما وقتی نوبت به فیلمهایی مانند ماتریکس، جنگ ستارگان، فیلمهای مارول یا هر چیزی که توسط کریستوفر نولان ساخته میشود، میشود، همه چیز بسیار محدودتر است. یک فرآیند ورود دیجیتال و قرار گرفتن در یک مکان امن برای خواندن اسکریپت وجود دارد. همین امر را می توان در مورد فیلمنامه های کوئنتین تارانتینو نیز گفت، با این تفاوت که او همیشه پیش نویس های خود را با دست می نویسد، بنابراین فقط چند نسخه وجود دارد.
حتی وقتی کسی فیلمنامه اش را برایش تایپ می کند، کوئنتین دوست دارد فیلمنامه هایش را در خانه اش نگه دارد. او احتمالاً بعد از اینکه یکی از پیشنویسهای اولیهاش «هشت نفرتانگیز» در فضای مجازی به بیرون درز کرد و سر و صدای زیادی به پا کرد، بهتر یاد گرفت.
در طول مصاحبه خود با اینترتینمنت ویکلی، کوئنتین، مارگوت، برد پیت، لئوناردو دی کاپریو همه تایید کردند که این روند چگونه است.
"همه ما به گوشه آشپزخانه کوئنتین می رویم و فیلمنامه را می خوانیم." مارگوت گفت.
"من حتی اجازه ورود به آشپزخانه را نداشتم. من را به ایوان پشتی فرستادند." برد پیت اعتراف کرد.
"من غذا و همه چیز گرفتم" مارگو لاف زد.
"واقعا؟ غذا گرفتی؟ من چای گرفتم."
کوئنتین اضافه کرد که وقتی مارگو را برای خواندن فیلمنامه ترک کرد، او در آشپزخانه بود. اما هنگامی که او بازگشت، او "همه روی کاناپه پراکنده بود. کفشهای او درآورده بود".
«او یک فیلمنامه داشت،» برد توصیف کرد زیرا هم او و هم لئو ادعا کردند که چند بار به خانه کوئنتین برگشتند تا بتوانند آن را بخوانند. "شما بار اول به آنجا می رسید و فیلمنامه ها کمی اینجا گوش سگی دارند. ممکن است اینجا کمی لکه وجود داشته باشد. وقتی بار دوم برگشتم، چیزی شبیه حلقه های قهوه و سس اسپاگتی بود."
می توانید بگویید که کوئنتین عاشق بازیگرانش بود و این روند را توصیف می کرد زیرا باعث شد او حتی بیشتر از آنچه که همه می دانیم شبیه یک افسانه است به نظر برسد. به هر حال، چه کسی به این جزئیات اهمیت می داد اگر این واقعیت نبود که کوئنتین تارانتینو به عنوان یکی از شاخص ترین فیلمسازان 30 سال گذشته شناخته می شود؟
شاید این یکی از دلایلی باشد که مارگو در وهله اول بسیار مشتاق کار با کوئنتین بود؟