حتی اگر این هفته کلمه Candyman را پنج بار جلوی آینه تکرار کردید، بازسازی جدید فیلم کالت 1992 توسط جردن پیل ظاهری نداشت. مانند بسیاری از فیلمهای قبلی، به لطف تعطیلی مداوم سینماها در کشور، فیلم جدید Candyman به تاخیر افتاده است. در ابتدا قرار بود این ماه اکران شود، اما اکنون برای اکران در سینما در پایان سپتامبر برنامه ریزی شده است. متأسفانه پس از آن، کمی بیشتر طول میکشد تا وارد فیلم جدید شویم، اگرچه میتوانید آنچه را که از فیلم انتظار دارید به خودتان یادآوری کنید.
با این حال، اگر از طرفداران Candyman هستید، همه چیز از بین نمی رود! قبل از پیوستن به دیگر بازسازیهای ترسناک معروفی که برای خوب و بد ما را آزار میدهند، از جمله The Hills Have Eyes، Suspiria و The Fly، پیش درآمدی برای فیلم جدید Candyman توسط کارگردان فیلم، نیا به صورت آنلاین منتشر شده است. داکوستابا کمی بیش از دو دقیقه، بدون شک بسیار کوتاه است، اما اگر به دنبال چیزی غیر از یک تهدید جدی هستید که برای همه چیزهایی که قبل از اکران فیلم جدید مربوط به Candyman هستند، به دنبال چیزی هستید، بهتر است نگاهی بیندازید. در فیلم کوتاه.
طعم آب نبات
با انتشار این فیلم کوتاه در توییتر این هفته، کارگردان این جمله را در مورد این قطعه گفت:
"CANDYMAN، در تقاطع خشونت سفید و درد سیاه، درباره شهدای ناخواسته است. افرادی که آنها بودند، نمادهایی که آنها را به آنها تبدیل می کنیم، هیولایی هایی که به ما گفته می شود آنها باید بوده باشند."
نیت پشت فیلم کوتاه بسیار به موقع است. در هفتههای اخیر، پس از کشته شدن یک سیاهپوست دیگر به دست پلیس، خیزشهای بیشتری در آمریکا رخ داده است. با شباهت شگفت انگیز، پیش درآمد Candyman به ریشه های خشونت نژادی در آمریکا می پردازد.تاریخچه شخصیت Candyman و تعدادی دیگر از قربانیان خشونت با انگیزه نژادی را بررسی می کند، همانطور که از چشم و بوم (به صورت انیمیشن) آنتونی مک کوی، قهرمان بازسازی آینده Candyman دیده می شود. یک بار دیگر، ما باید به یاد بیاوریم که زندگی سیاهان مهم است.
فیلم کوتاه بسیار موثر است. این به طرز وحشتناکی ما را به یاد خاستگاه Candyman میاندازد، بردهای سیاهپوست به نام دانیل روبیتای که قبل از بازگشت به زندگی بهعنوان شبح قلابدار که به همهی ما آموختهاند که از آن بترسیم، قربانی خشونت شد. همچنین باعث میشود به هیولایی فکر کنیم که بزرگتر از قلابدستی است که هم بر فیلمهای کوتاه و هم در فیلمهای بلند غالب است و آن هیولا البته نژادپرستی است. در حالی که Candyman خود یک حضور وحشتناک در فیلم اصلی است، او یک افسانه شهری و یک نیروی خشم است که واقعی نیست. متأسفانه، در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، نژادپرستی یک مشکل بسیار واقعی است، و همچنین خشمی که توسط کسانی که زندگی آنها تحت تأثیر این نماد دنیای واقعی شیطان قرار گرفته است، به نمایش گذاشته شده است.
می توانید فیلم کوتاه را در زیر ببینید.
ارتباط The Candyman
طرفداران فیلم های اصلی Candyman از قبل افسانه هیولای قلاب شده را می شناسند. دانیل روبیتای برده سیاه پوست به این دلیل به قتل رسید که جرأت داشت عاشق یک زن سفید پوست شود. روابط عشقی بین نژادی در قرن نوزدهم در برخی از مناطق آمریکا ممنوع بود، اگرچه دانیل قطعاً مستحق سرنوشت خود نبود. او به طرز وحشیانه ای مورد ضرب و شتم قرار گرفت، دستش را برداشتند و به عسل آغشته کردند، بنابراین زنبورها از او تغذیه می کردند. یک عمل وحشتناک، و اگرچه تخیلی است، اما امروز هم میتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم، وقتی از بیعدالتیهایی که بر مردمی که به خاطر رنگ پوستشان مورد ضرب و شتم و کشتن قرار میگیرند، میشنویم.
در حالی که فیلمهای Candyman دارای یک عنصر بینظیر بودند، اما در قلبشان بازتاب وحشتناکی از نژادپرستی ضد سیاهپوستان بود که در آمریکا وجود دارد.
در داستانهای تخیلی، آب نباتها تبدیل به یک بوگیم شدند. کسی که بعد از زمزمه کردن او در گوشه و کنار، باید از نامش ترسید. در واقعیت، یک تشابه وجود دارد. نژادپرستان مدت هاست به آمریکایی ها گفته اند که باید از مردان سیاه پوست ترسید. که نباید به آنها احترام گذاشت یا پذیرفت زیرا آنها هیولایی هستند که باید مراقب آنها بود. افسانههای شهری که علیه مردان سیاهپوست تداوم یافته است، آنها را بهعنوان آدمبازیهای امروزی مشخص کرده است. البته طنز ماجرا این است که نژادپرستان هیولاهای واقعی هستند، اما همانطور که در طول تاریخ اتفاق افتاده است (مانند فیلم)، حقیقت برای انتشار پیام نفرت به دلایلی که هرگز همیشه روشن نیست تحریف شده است.
در آب و هوای امروزی که ترس از کلیشه ها آمریکا را از هم می پاشد، داستان Candyman ترسناک تر از همیشه می شود. در فیلم و در واقعیت، ما می بینیم که چگونه خشونت باعث خشونت می شود.
همانطور که در مورد کوتاه جدید Candyman فکر می کنیم، باید خود را در آینه نگاه کنیم. باید این سوال را از خود بپرسیم: آیا من دیگران را به خاطر افسانه های شهری که درباره آنها پخش شده لعنت می کنم؟ صرف نظر از اینکه پنج بار این را بپرسیم یا نه، باز هم باید روی فرضیات خود تأمل کنیم.اگر بتوانیم نگرش های نژادپرستانه خود را به چالش بکشیم، ممکن است هیولا را قبل از اینکه آسیبی وارد کند، در درون خود له کنیم.