اپیزود The Office با عنوان "نیاگارا" داستانی دو قسمتی بود که حول محور عروسی پم بیزلی با جیم هالپرت می چرخید. این یک قسمت شش فصل در حال ساخت بود و میلیونها طرفدار برای تماشای زوج تلویزیونی مورد علاقهشان در نهایت ازدواج کردند. این یک اپیزود بسیار شیرین و تکان دهنده بود، با آنقدر مضحک که هنوز آن حس کلاسیک آفیس را داشته باشم. با این حال، همیشه اینطور نبود.
اگر به گرگ دنیلز، خالق و مجری آن زمان بود، اپیزود بسیار متفاوت پیش می رفت. همانطور که در کتاب جدید محبوب The Office: The Untold Story of the Greatest Sitcom of the 2000، یک تاریخ شفاهی که توسط اندی گرین نوشته شده است، آشکار شد، دانیلز در ابتدا می خواست طرح عروسی - قسمت دوم اپیزود - بسیار دراماتیک تر باشد. ، با حضور مهمان از شخصیتی که تماشاگران از فصل قبل ندیده بودند.
به گفته نویسنده پل فیگ:
در ابتدا قرار بود که پم و جیم در وسط مراسم خود باشند و روی در این اطراف بود و از اینکه او را رها کرد و خواست او را برگرداند پشیمان بود. وقتی آنها در وسط مراسم بودند. در مراسم، قرار بود که روی سوار بر اسب با لباسی شبیه یک شوالیه سفید وارد کلیسا شود تا او را به دست آورد.»
درست است: در فیلمنامه اصلی این قسمت، روی قرار بود عروسی جیم و پم را خراب کند. او با دیدن آنها در محراب (و متوجه شد که پم اکنون باردار است) متوجه میشد که تصور میکرد که پم میخواهد او را برگرداند، دچار توهم و دیوانگی شده است. سپس باید اسب خود را بچرخاند و از راهرو برگردد.
این به خودی خود بسیار خندهدار بود و پاسخ خوبی به همه چیزهایی بود که جیم و پم برای رسیدن به آن محراب انجام داده بودند. شرم آور بود که عروسی آنها را به این شکل خراب کنیم، اما در کل احتمالاً برای جبران آن به اندازه کافی خنده دار بود… اگر دیوانگی در اینجا به پایان می رسید.
جنجال اسب
قسمت دومی برای طرح روی-اسب به دست می آورد، وجود داشت که بسیار دیوانه کننده تر و بحث برانگیزتر از آن بود. ببینید، بعد از عروسی، روی هنوز آنجا بود و با اسبی که برای هیچ چیز اجاره کرده بود بیرون نشسته بود. دوایت که یک کشاورز بود، داوطلب میشد که اسب را برای آن روز از دستانش بردارد… اما فقط به این دلیل که او این "وسواس افتادن و نوعی ژن خودکشی را دارد" که تمام مدت با آن مبارزه میکرد. آنها آنجا بودند. همانطور که تهیه کننده خط رندی کوردری می گوید:
"دوایت به نوعی خود را در حال سوار شدن در کناره های رودخانه نیاگارا می بیند… متوجه می شود که خیلی به لبه آبشار نیاگارا نزدیک شده است و اسب ترسناک به نظر می رسد و… بالاخره دوایت متوجه می شود که باید از اسب خلاص شود و با خیال راحت شنا می کند. به ساحل رسیدیم تا جیم و پم لحظات عاشقانهای را روی کمان قایق خدمتکار مه داشته باشند و در پسزمینه این اسب سفید را میبینیم که بر فراز آبشار نیاگارا غلت میزند و ششصد فوت فرو میرود."
از همان لحظه ای که این ایده مطرح شد، بحث و جدل های زیادی در مورد این ایده وجود داشت. دانیلز اصرار داشت که کارساز باشد، اما بسیاری از نویسندگان به شدت با آن مخالف بودند. نویسندگان دیگر مطمئن نبودند که آیا دنیلز، که با او رابطه خانوادگی نسبتاً فامیلی داشتند، این کار را انجام می داد تا با آنها درگیر شود. با این حال، به پیش نویس نهایی کامل فیلمنامه ختم شد: کوردری باید تا آنجا پیش می رفت که کلیسایی با درهایی پیدا می کرد که مردی سوار بر اسب از آن عبور می کرد.
این استیو کارل بود که این شوخی را متوقف کرد. بسیاری از مردم نمیدانند که او علاوه بر بازی در نقش مایکل، تهیهکننده سریال نیز بود، بنابراین در تصمیمگیریهایی مانند این، کشش زیادی داشت. پس از خواندن فیلمنامه از روی میز، او به دنیلز نزدیک شد و به او (و میندی کایلینگ، که او نیز با این ایده همراه بود) گفت: "من این قسمت را دوست دارم، اما شما نمی توانید یک اسب را روی آبشار نیاگارا پرتاب کنید… جوک کارتونی این شوخی است که ممکن است در سیمپسون ها ببینیم… من طرفدار این نیستم."
اپیزودی که در عوض گرفتیم
پس از شنیدن شکایات و شکایات فراوان تیمش، دنیلز سرانجام تصمیم گرفت این ایده را کنار بگذارد. او در آن زمان عصبانی بود، اما در مصاحبه برای کتاب اعتراف کرد که خوشبختانه آنها او را متقاعد کردند.
البته، در نتیجه این تغییر لحظه آخری، نویسندگان مجبور شدند برای یافتن مطالب جدید برای قسمت به موقع تلاش کنند. رقص ویروسی در عروسی از آنجا شروع شد: آنها در زمان تعطیلی خود یوتیوب زیادی را تماشا کردند و ویدیوی زوجی را پیدا کردند که در ابتدا آن رقص را برای عروسی خود انجام داده بودند. آنها آن را گرفتند و با آن دویدند، و همه بازیگران و گروه دوست داشتند که چطور شد.
در حالی که سوار شدن روی روی اسب بسیار خنده دار و دراماتیک بود، و اگرچه گرگ دنیلز ممکن است در نهایت بتواند اسب را به بالای آبشار نیاگارا بفرستد، در نهایت خوب بود که آنها این کار را انجام ندادند. تی تمام آن طنز بیمعنا احساسات و تند اپیزود را از بین میبرد، و این چیزی نیست که بخواهید برای یک عروسی به این مهمی قاطی کنید.روشی که آنها فیلمبرداری آن را به پایان رساندند، ادای احترام بسیار شیرین تری بود نه تنها به جیم و پم (که بیش از این بخش کوچک از شادی دست نخورده به دست آورده بودند) بلکه برای همه کسانی که در دفتر بودند نیز ادای احترام کردند.
سکانس رقص عروسی را برای نمایش جمع کرد. این نشان داد که همه همکاران جیم و پم چقدر عمیقاً آنها را دوست داشتند و به آنها اهمیت می دادند و بالعکس. (همچنین، آن لحظه در پایان اپیزود که جیم و پم را تنها در قایق نشان می دهد، یکی از تاثیرگذارترین موارد در کل مجموعه است: واقعاً باعث خوشحالی است که با مرگ یک اسب خدشه دار نشد.)