پلتفورم پخش جدید HBO Max با Love Life، سریال گلچین دلپذیر و جذاب رامکام با بازی آنا کندریک آغاز می شود.
استریمر در ۲۷ مه راه اندازی شد و سه قسمت از سریال را منتشر کرد که مفهوم آن ساده اما گیرا است و داده های پخش جریانی آن را ثابت می کند.
عشق زندگی، همانطور که از نامش بر می آید، در هر فصل افراد متفاوتی را دنبال می کند که آن ها در مسیر قرار قرار می گیرند - از عشق اول تا آخرین عشق و همه چیز در این بین.
واکنش مخاطبان به این برنامه باعث شده است که HBO Max به انتشار اپیزودها سرعت ببخشد، از یک هفته پس از انتشار سه قسمت اولیه به سه قسمت در یک حرکت در 4 ژوئن، با پخش قسمت پایانی در تاریخ 4 ژوئن. 11 ژوئن.
آنا کندریک ستاره زندگی عشق است
کندریک در نقش داربی کارتر، زن جوانی بازی می کند که به طرز ناخوشایندی دست به دوستی می زند و در شهر نیویورک شکست می خورد. در حالی که او تلاش می کند به عنوان متصدی موزه شغلی پیدا کند، داربی عاشق می شود، اولین شکست واقعی خود را با آگی (جین ها) تجربه می کند و باید بهبود یابد.
نمایش سام بوید همچنین زوئه چائو و ساشا کامپر را در نقش سارا و مالوری، دوستان و هم اتاقی های داربی و هوپ دیویس در نقش مادر داربی بازی می کنند. صدای تسکین دهنده، دانای کل، و تنها گاهی قضاوت آمیز بازیگر نامزد اسکار، لزلی منویل، مخاطب را از فراز و نشیب های داربی راهنمایی می کند.
کندریک به عنوان تهیه کننده اجرایی در کنار پل فیگ، فیلمساز، کار می کند و این دو بار دیگر پس از همکاری در فیلم A Simple Favor، با بازی بلیک لایولی، یک بار دیگر با هم همکاری می کنند. همانطور که گاهی اوقات در مورد کندریک اتفاق می افتد، یک هنرپیشه با استعداد اغلب در نقش دختر همسایه که خودخوانده است تایپ می کند.
وقتی رابطه او با دوست پسر قدیمی جیم (پیتر واک) مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد، سارا در کانون توجه قرار می گیرد. این به زمان بندی و تحویل کمیک Chao مکانی می دهد تا در خارج از بهترین دوست غیر سفیدپوست پیشرفت کند.
عشق زندگی سفری به مقصد است
Love Life از همان ترفندی استفاده می کند که دیگر رامکام های دوره گرد سال ها را در بر می گیرد، مانند How I Met Your Mother و فیلم 2008 Definitely, Maybe با بازی رایان رینولدز و ابیگیل برسلین. بینندگان زودتر از سرنوشت دارسی مطلع می شوند، اما سفر او به آن مقصد هنوز ناشناخته است.
در پایان اپیزود اول، صدای Manville دردهای اولین دلشکستگی دارسی را روایت میکند در حالی که صحنه تغییر شکل میدهد و دارسی مسنتر را در حالی که برآمدگی نوزادش را نوازش میکند نشان میدهد.
این ابزار روایی، همراه با شیمی کندریک با دوستانش، عشق زندگی را به نمایشی میسازد که به راحتی قابل خوردن است که در غیر این صورت در دریایی از کمدیهای رمانتیک گم میشد. در عین حال، این ترفند همچنین بازیگران را مجبور میکند تا برای شخصیتهایی که چندین سال جوانتر از سن واقعیشان هستند کلاه گیسهای مشکوک بپوشند که در بهترین حالت باعث حواسپرتی میشود. در بدترین حالت مسخره است.
اما قالب کوتاه و گلچین Love Life آن را جبران می کند و داستان را به یک آزمایش جالب تبدیل می کند و منویل مشاهدات دقیقی را بیان می کند، بسیار جالب تر از آنچه کری برادشاو تا به حال در Sex And The City بوده است..
Love Life نشان می دهد که چگونه افرادی که در طول زندگی با آنها قرار می گذارید به نحوی شخصیت شما را شکل می دهند. به همان اندازه که ممکن است در کتاب، فیلم، و اقتباسهای تلویزیونی در کتاب، فیلم، و اقتباسهای تلویزیونی، این یک داستان به نظر برسد - تمرکز بر دلشکستگیهایی بود که در دستان عاشقان متحمل شدهاند، در حالی که زندگی عشقی رشد و تغییرات مثبت را در کانون توجه قرار میدهد. و اطمینان از اینکه همه چیز در پایان درست خواهد شد - که مانند دارسی، بیننده نیز مقصدی برای رسیدن دارد. این بیش از چیزی است که در چنین مواقع نامطمئنی، چه به صورت جمعی و چه به صورت فردی، می توان درخواست کرد.