برخی از نمایشها تخیل ما را برای آن زمان تسخیر میکنند، در حالی که برخی دیگر روی تخیل ما برای سالهای آینده تأثیر میگذارند… این چیزی است که خوب را از بهترین نمایشهای کارتونی زمان ما جدا میکند. این، و توانایی ارائه رئالیسم در قهرمانها و آنتاگونیستها، ارائه پسزمینههای مناسب که به بینندگان اجازه میدهد روی همه شخصیتها سرمایهگذاری کنند.
معمولاً در نمایش های کارتونی به طور ضمنی گفته می شود. یک جوان ممکن است فقط ماهیت شادی رابطه باب اسفنجی و پاتریک را بخواهد.
دو موجود دریایی جاه طلب که علیرغم گوشه گیری، زندگی خود را با خوش بینی افسارگسیخته پیش می برند. چتر دریایی، پخت و پز ماهی زیر حداقل دستمزد، و دوز ناسالم لذت فوری.با بزرگتر شدن، تمایل داریم تا مبارزات Squidward Tentacles را تحلیل کنیم. هنرمند شکست خورده ای که به صندوقدار تبدیل شده و در حال مبارزه است تلخی او را تسهیل می کند.
در مورد دیگر برنامه های تلویزیونی معروف هم همینطور است. با این حال، برخی از نمایشها قفل هر مفهومی را باز میکنند و به ما اجازه میدهند تا در قوس داستانی یک شخصیت قفل کنیم. کمانی که در طول زمان به شدت پیر می شود.
بزرگترین نمونه این روایت بالاخره به نتفلیکس رسید و ما برای همیشه مدیون هستیم. Avatar: The Last Airbender به طور کامل در نتفلیکس قرار گرفته است.
نمایشی که به مدت 3 فصل، بین سالهای 2005 تا 2008 پخش شد و 61 قسمت را در آن زمان تحتالشعاع قرار داد.
داستان مشهور حول محور آواتار، Aang است. آخرین نفر از ملت خود، این کودک 12 ساله، وظیفه دارد به جنگ ملت های آتش علیه ملت های دیگر پایان دهد، و اعمال گذشته خود را نجات دهد. آنها که توسط سوکا و کاتارا، فرزندان قبیله آب جنوبی کشف میشوند، سفری را آغاز میکنند که در نهایت آنها را به سالهای رویارویی در حال ساخت هدایت میکند.همه توسط یک بچه به اندازه کافی جوان هدایت می شوند که بتوانند در دبیرستان باشند. (بگذارید کمی بماند.) بله، این دیوانه کننده است.
این نمایش نقدهای تحسین برانگیزی دریافت کرد و جوایز متعددی از جمله جایزه برجسته پیبادی در سال 2009، جایزه برگزیده کودک در سال 2008 و جایزه برای دستاوردهای فردی برجسته در انیمیشن در سال 2007 دریافت کرد.
در بخش رتبه بندی نیز به خوبی عمل کرد و در Rotten Tomatoes امتیاز عالی و در IMDB 9.2/10 کسب کرد. برای همه، یک کلاسیک ارزشمند. برای بسیاری، احتمالاً بهترین نمایش نیکلودئون در تمام دوران است.
نیازی به گفتن نیست که علیرغم مدت کوتاهی که دارد، تأثیر آن در آثار فریبنده کارتونی باقی خواهد ماند.
و دلیل خوبی دارد.
با زندگی، مرگ، عشق، نفرت، آزادی، دیکتاتوری مقابله کرد. هر چیزی که در یک سریال، در هر ژانری می خواهید، در یک قسمت 30 دقیقه ای است. و این فقط نوک کوه یخ است.
توسعه شخصیت هر شخصیت سفری را ارائه می دهد که ارزش آن را دارد. هر فرد داستانی داشت که می توانید با آن طنین انداز شوید، به گونه ای که بتوانید داستان را حول هر نقشی متمرکز کنید. هیچ مثالی بهتر از زوکو وجود ندارد.
شاهزاده تبعیدی ملت آتش که تلاشی را برای بازگرداندن افتخار به نام خود آغاز می کند، انگیزه های او را برای از بین بردن آواتار تقویت می کند و فقط با ایجاد خط خود، خود را نجات می دهد. با سرپرستی عمو آیرو، این سریال با آنچه مسلماً بزرگترین شخصیت در تاریخ نمایش تلویزیونی بود، به پایان رسید، چه رسد به یک کارتون. (با پوزش از گریگوری هاوس و عمو جسی.)
سریال آواتار یک شرکت کمیاب است که هر عنصر (جناسی در نظر گرفته شده) از یک سریال عالی را ارائه می دهد.
برای Nickelodeon، این شاهکاری است که تنها با نمایشی مانند هی آرنولد مواجه شد.
یک دهه قبل از تولد The Last Airbender، یک نمایش نیکلودئون یک بچه سر فوتبال از داخل شهر را به نمایش گذاشت. آرنولد، همراه با گروهی از کودکان و همسایگان مختلف، به مشکلات روزمره زندگی شخصی و اجتماعی خود می پردازد.
مشکلات مدرسه مانند قلدری و عاشقانه حل شد. مشکلات شخصی در برخورد با والدینش در طول نمایش سنگینی می کرد. با وجود آن، در میان دیگر آزمایشهای نوجوانی، قهرمان داستان پاک ماند و دیگران را بر خود مقدم داشت.
از بچه خمیده تا مرد کبوتر.
مثل یک شعر عالی، نمایش به شما لایه هایی داد. لایه هایی که کارتون نشان می دهد روی شما رشد کرده است. حالا رنگ توتالیتاریسم و تمام تصاویری که در انیمه می بینیم را اضافه کنید، و آنچه به دست می آورید نمایشی است که همه ما را جذب می کند. جوان و پیر. در یک اردوگاه که فوراً آن را دریافت نمی کنند، اما کنجکاو هستند که ببینند کجا می رود. دیگری؟ بینندگانی داشته باشید که از همان ابتدا محصور هستند و درسهایی در زندگی به آنها داده میشود که به طور ناخودآگاه از آنها یاد میکنید.
و وقتی آن بچه هستید که نشسته و آن لحظه یورکا را تجربه می کند، شروع به درک واقعی بودن آن می کنید. نتیجه آن لحظه؟ طرفداران مادام العمر که این نمایش ها را نسل به نسل منتقل خواهند کرد. زنده باد آخرین بادبند.