اطلاعات از سری Diagnosis تا به ظاهر غیرقابل تشخیص

اطلاعات از سری Diagnosis تا به ظاهر غیرقابل تشخیص
اطلاعات از سری Diagnosis تا به ظاهر غیرقابل تشخیص
Anonim

همه ما به پزشک مراجعه کرده‌ایم، چه به خاطر پیچ خوردگی مچ دست یا یک مورد بد آبله مرغان. ما به متخصصان مراقبت های بهداشتی خود اعتماد داریم تا ساده ترین و پیچیده ترین بیماری های پزشکی ما را حل کنند، آسیب های ما را درمان کنند و ما را بهتر کنند. اما چه اتفاقی می‌افتد وقتی پزشکان سرگردان هستند؟ وقتی پاسخ مشخصی وجود ندارد و به نظر نمی رسد تشخیص پیدا شود چه اتفاقی می افتد. نتفلیکس اخیراً یک سریال مستند به نام تشخیص منتشر کرده است که برخی از موارد افرادی را که از شرایطی رنج می برند که به نظر می رسد پزشکان نمی توانند برچسبی روی آن بگذارند، مستند می کند.

هدف این نمایش نه تنها حل معماهای پزشکی است که پزشکان را گیج می کند، بلکه برای درگیر کردن بیماران برجسته، با جامعه بزرگتر برای راهنمایی و حمایت از هر چیزی که ممکن است با آن دست و پنجه نرم کنند، خدمت می کند.به خاطر این مقاله، من روی یکی از قسمت‌ها تمرکز می‌کنم تا به ترسیم تصویری از کلیت سریال، مأموریت پزشکان درون آن و بیمارانی که این شرایط اغلب اشتباه و در عین حال بسیار واقعی را تجربه می‌کنند، کمک کنم. یک قسمت به طور خاص بر روی دختر نوجوانی به نام لیشای تمرکز می کند که به نظر می رسد از استفراغ ناشی از خود رنج می برد و معمولاً به عنوان یک نوجوان مبتلا به اختلال خوردن توسط پزشکان اخراج شده و توسط پزشکان دیده می شود.

مورد LeShay چیزی جز این نیست. پس از گاز گرفتن توسط یک راکون در کاستاریکا، لشای علائمی شبیه آنفولانزا پیدا کرد، شروع به استفراغ کرد و هرگز واقعاً از گاز گرفتن بهبود نیافت. او واکسن هاری دریافت کرد و به او گفته شد که با گذشت زمان بهتر می شود. نکته جالب در مورد LeShay این است که او می‌خواهد غذا بخورد، اما هر زمان که یک لقمه غذا می خورد، بلافاصله پرفشاری می کند. او فاقد مواد مغذی حیاتی است و پزشکان او را تحت فشار قرار داده اند تا یک لوله تغذیه تهیه کند تا زمان غذا را قابل تحمل تر کند. تفاوت بین LeShay و نوجوانان مبتلا به اختلالات خوردن مانند بولیمیا در این واقعیت است که او می‌خواهد غذا بخورد.او حتی بلافاصله بعد از استفراغ غذا می خورد. او میل به مصرف غذا دارد، اما بدن او به سادگی نمی تواند مقادیر زیادی را در سیستم بدنش تحمل کند. اینجاست که دکتر لیزا سندرز وارد می شود. او یک پزشک مشهور است که به افراد بی شماری که از طیف گسترده ای از بیماری ها رنج می برند کمک کرده است.

پس از به دست آوردن سابقه پزشکی از LeShay، دکتر سندرز داستان خود را در روزنامه منتشر می کند و ورودی ها تقریباً بلافاصله شروع به پخش می کنند. تعداد بیشماری از پزشکان، متخصصان پزشکی و متخصصان دیگر وجود دارند که دیدگاه‌های منحصربه‌فرد خود را در تلاشی سخت برای دادن پاسخ‌ها و اطمینان خاطر که لیشای لیاقتش را دارد، ارائه می‌کنند. در میان هزاران پاسخ دریافت شده، دو موردی که عملی‌تر هستند این است که او دارای یک عفونت انگلی نادر است، یا دارای شرایطی است به نام سندرم نشخوار، که وضعیتی است که باعث می‌شود افراد غذای خود را پس بگیرند و باعث کمبود آنها می‌شود. ویتامین ها و مواد معدنی ضروری است و می تواند منجر به کم آبی، سوء تغذیه و در موارد شدید حتی آسیب و نارسایی اندام شود.

LeShay با اعضای جامعه و همچنین دکتر سندرز کار می کند تا به او کمک کند علائمی را که تجربه می کند بهتر درک کند و یاد بگیرد که چگونه با استفراغ و سوء تغذیه مداوم خود کنار بیاید. مورد LeShay یکی از موارد متعدد است، اما او به عنوان نمونه ای از فردی است که بین پزشکان به این طرف و آن طرف پین بال می زدند و به عنوان یک نوجوان مبتلا به اختلال خوردن نادیده گرفته می شد، اما در واقع چیزی ملموس تر و از برخی جهات شاید حتی خطرناک تر داشت.

تصویر
تصویر

نمایش‌های اینچنینی سزاوار ستایش هستند، زیرا افراد زیادی هستند که با بیماری‌های به ظاهر نامرئی سروکار دارند و پزشکانی که ما با کمال میل به آنها تشویق می‌شوند جدی گرفته نمی‌شوند. Diagnosis در ارائه صدایی به ناشنیده‌ها بسیار عالی عمل می‌کند… روشن کردن مشکلاتی که افراد با آن روبرو هستند و رویکردهای متفاوتی که باید قبل از هدایت تصادفی پزشک به تشخیص در نظر گرفته شوند.داستان هایی مانند LeShay's شایسته شنیدن هستند. آنها این قدرت را دارند که به دیگران الهام بخشند که از طریق چیزی مشابه می گذرند، تا به ادامه راه خود ادامه دهند و به دنبال پاسخ ها و درمان هایی باشند که شایسته آنهاست.

جهان به افراد بیشتری مانند دکتر سندرز نیاز دارد. او برای گوش دادن به بیماران خود وقت می گذارد و کارهایی را انجام می دهد که بسیاری دیگر انجام نمی دهند … او چندین چیز را در نظر می گیرد و بیمار را به عنوان یک فرد می بیند نه موجودی با علائم درهم و برهم. این نمایش بسیار حیاتی است زیرا شرایطی را روشن می کند که بسیار بسیار واقعی هستند، اما ممکن است به اندازه بیماری هایی مانند دیابت یا آسم شناخته شده نباشند. هر بیمار حق دارد احساس کند شنیده می شود، و پزشکان باید به جای پوزخند یا تمسخر، دست کمک کننده را در اختیارشان بگذارند. نمایش‌هایی مانند تشخیص هنجارها را می‌شکنند و گفتگوی باز را در مورد علائمی که فرد را آزار می‌دهند و مشکلاتی که روزانه از سر می‌گذرانند تشویق می‌کنند. گاهی اوقات بهترین کاری که یک پزشک می تواند انجام دهد این است که به بیماران این امکان را بدهد که احساس کنند شنیده می شوند … و این اغلب منجر به وضوح می شود.

توصیه شده: