چه داستانی خوب است که یک شخصیت شرور بزرگ وجود نداشته باشد تا قهرمانان ما برای پایان خوششان سخت تلاش کنند؟ در تلهنوولای آمریکایی جین باکره، تعداد زیادی از آنها را دریافت میکنیم که ناگهان به سبک تلهنوولا وارد و خارج میشوند.
از داستان، یک شخصیت وجود دارد که قلمرو خود را برای مسافت طولانی سریال مشخص می کند: پترا سولانو (معروف به پترا آندل/دوراچک). پترا دستکاری و بی رحمانه به جین اجازه می دهد تا بداند که سفر او به سمت "خوشبختانه همیشه" با رافائل سولانو، سفر آسانی نخواهد بود. اما با پیشرفت سریال، پترا موفق می شود توجه همه اطرافیانش، از جمله خود جین را از بین ببرد.
Petra: The Wife
پترا سریال را به عنوان همسر کنترلکننده و خودخواه رافائل شروع میکند، که مایل است تقریباً هر کاری انجام دهد تا او را در کنار خود نگه دارد… و اینجاست که بیشتر طنز در فصلهای 1 و 2 نشأت میگیرد. از دروغگویی فراوان، پترا با آدم ربایی، داشتن رابطه جنسی، لقاح مصنوعی، و حتی مجبور کردن مادرش به گردن گرفتن تقصیر جنایت برای حفظ پوست خود، دست به ترفندهای عجیب و غریب و بیش از حد دراماتیک میزند تا به راهش برسد.
او بینندگان را بسیار می خنداند (نیمی از زمان با هزینه جین)، اما این تنها آغاز سفر این ضدقهرمان به سمت به دست آوردن قلب ماست.
Petra: The Better Mom
پس از مادر شدن، پترا شروع به نشان دادن جنبه انسانی تری به بیرون سرد خود می کند. او با دختران دوقلویش، آنا و الی، پیوند واقعی برقرار می کند. واقعیت پدر و مادر شدن برای پترا زمانی رخ می دهد که رافائل برای مدت کوتاهی در میان یک مذاکره بد به زندان می رود و او را وادار می کند تا فرزندان خود را عملاً به عنوان یک والد مجرد بزرگ کند.اینجاست که پترا تغییر شخصیتی شدیدی ایجاد میکند و تصمیم میگیرد که برای خیر و صلاح فرزندانش… خودش باید انسان بهتری شود.
پترا در زمان غیبت رافائل سلطنت ماربلا را به دست می گیرد و موفق می شود آن را از تباهی مالی نجات دهد و برای آن سرمایه ایجاد کند و به نوبه خود درآمدی ثابت - و صادقانه - برای حمایت از خانواده خود فراهم کند. مطمئناً، پترا لغزشهای کوچکی دارد که شامل قتل و مرگ تصادفی خواهر دوقلویش، آنزکا، میشود، اما در گروههای تلهنوولایی که سریال به کار میبرد، آنها خطاهای قابل بخشش هستند.
چیزی که برای طرفداران شوکه کننده تر است این است که پترا از والدین جین پیشی گرفته است. همانطور که سریال به پایان خود می رسد، متئو بیشتر از آن چیزی می شود که جین می تواند به عنوان فردی با شخصیت انفجاری خود با او برخورد کند. پترا قوانین، سیستمی از اعمال و پیامدها، و آداب اجتماعی مناسب را برای دوقلوها تعیین می کند تا از آنها پیروی کنند - و برخلاف جین، برای اجرای آنها منتظر نمی ماند تا آنها بچه های سرکش شوند.
پترا "زن خانواده"
در نگاهی به گذشته به "خانواده"، سلسله خونی خود پترا بیشتر به عنوان یک گروه مزاحم عمل می کند تا یک گروه حمایتی. مادر بیولوژیکی او، مگدا، اغلب از پترا اخاذی می کند تا به نوعی سود مالی به دست آورد، و خواهر دوقلوی او، آنزکا، بیش از یک بار علیه پترا توطئه می کند و در یکی از این موارد موفق به غصب مکان پترا برای مدت طولانی شد. همانطور که پترا در یک فلج ناشی از مواد خوابیده است.
علیرغم همه بازیهای ناپسندشان، پترا ثابت می کند که بزرگتر است و در موارد بی شماری به هر دوی این زنان کمک می کند تا از چنگال جنایتکاران مرگبار فرار کنند. در پایان سریال، پترا با این واقعیت که مادرش هرگز تغییر نخواهد کرد صلح می کند و آخرین خداحافظی خود را با او می کند.
در نهایت، پترا به بینندگان نشان می دهد که هر شخصی می تواند از یک فرد خاطی به ظاهر شرور و غیرقابل جبران به یک انسان شایسته تبدیل شود. او به یکی از وفادارترین حامیان جین و بهترین دوست تبدیل می شود. او دو فرزند بزرگ می کند. و مهمتر از همه، پترا به بینندگان نشان میدهد که خانواده به همه شکلها میآیند، از خانواده بیگانه، خانواده که از طریق دوستی ایجاد شده است، و خانواده در ساختاری مدرن، همانطور که وقتی او با JR ملاقات میکند و این دو رابطه عاشقانه ایجاد میکنند که سریال را برای پترا بسته میکند.پترا آندل/ سولانو/دوراچک نه تنها تبهکار مورد علاقه ما است که تبدیل به قهرمان شده است. او نت اوج جین باکره است.