داستان ترمیناتور از رویا الهام گرفته شده است. اما جیمز کامرون، نویسنده و کارگردان، نمی دانست که این رویا در نهایت الهام بخش یکی از موفق ترین فرانچایزهای فیلم در تمام دوران خواهد بود. این واقعاً قابل توجه است که تقریباً دنبالهای برای فیلم اصلی دهه 80 وجود نداشت.
گذشته از برخی لحظات واقعاً نمادین در Terminator 2، در واقع یک فیلم اکشن ارزشمند، هوشمند و سرگرم کننده است. این فیلم احساسات را به فرنچایز اضافه کرد، داستان و ژانر را متحول کرد و همچنین در سال 1991 در باکس آفیس امتیاز زیادی کسب کرد و صنعت پرفروش تابستانی را حتی رقابتی تر کرد.
امروز، ساختن دنبالهای که این شانس را دارد که پروژهای را به شکلی خلاقانه بالا ببرد و خمیر زیادی تهیه کند، کار بیمعنی خواهد بود… اما استودیوها از این فرصت برای ساختن ترمیناتور 2 استفاده نکردند. این دلیل است…
مسائل حقوق و عدم تمایل در راه ایجاد T2
طبق مقاله ای جذاب توسط The Ringer، ترمیناتور 2 برای رسیدن به مرحله تولید موانع بزرگی داشت که باید برطرف شود. مهم ترین در میان این چالش ها حقوق پروژه بود. آنها با شرکت تولیدی در حال رشدی که اولین فیلم را ساخته بود مرتبط بودند … پروژه ای که هیچ کس فکر نمی کرد به این اندازه باشد. در واقع، آن را به عنوان یک «فیلم B جلال یافته» میدانستند… البته، با انتشار آن همه چیز تغییر کرد.
نخستین فیلم این فرانچایز که توسط کارگردان جیمز کامرون و همسر دومش گیل آن هرد نوشته شده بود، ۶.۴ میلیون دلار هزینه داشت. با توجه به این واقعیت که در زمان عرضه 78.4 میلیون دلار درآمد داشت، این بسیار کم بود. در شرایط آب و هوایی امروز، این به طور خودکار به این معنی است که فیلم به عنوان "ماده بعدی" در نظر گرفته می شود. اما در اواسط دهه 1980 اینطور نبود. به طور خلاصه، هیچ تمایل واقعی برای ترمیناتور 2 وجود نداشت.
«اولین فیلم درآمد داشت و قطعاً موفق بود، اما شبیه جنگ ستارگان نبود.جیمز کامرون به The Ringer توضیح داد که شما مجبور نبودید روز بعد دنباله آن را شروع کنید. و صادقانه بگویم، برای اینکه آن فیلم ساخته شود، من این معامله را انجام دادم تا حق امتیاز آن را بفروشم. هر چه برای ساختن فیلم لازم بود، تا پایم به در شود. و بنابراین فکر می کنم توجیه شده بود. اما بعد من حقوق را کنترل نکردم."
پس از اکران ترمیناتور، جیمز کامرون به عنوان کارگردان s داغ بود. همه او را می خواستند. او یک ایده فیلم B را به یک فیلم پرفروش تبدیل کرده بود. این همان چیزی است که او را مجبور به کارگردانی سیگورنی ویور در فیلم بیگانگان در سال 1986 و همچنین ساخت فیلم علمی تخیلی زیر آب، The Abyss کرد. دومی نه نقدهای خیره کننده ای دریافت کرد و نه بازده قابل توجهی در گیشه دریافت کرد. علاوه بر این، به دلیل رفتارهای ادعایی که جیمز با بازیگرانش داشت، مورد بررسی قرار گرفت.
همه اینها او را به بازگشت به فرنچایزی سوق داد که کارش را آغاز کرد. اما قبل از اینکه ترمیناتور 2 ساخته شود، باید یک خرید عمده صورت می گرفت.
ماریو کاسار، تهیه کننده اجرایی و رئیس استودیو کارولکو پیکچرز، ایده یک ترمیناتور دوم را دوست داشت و تصمیم گرفت به جیمز کمک کند تا حقوق را از شرکت فیلم همدیل و همچنین از همسر سابق جیمز، گیل آن هرد دریافت کند..در آن زمان، ماریو همچنین در حال تهیهکنندگی فیلم یادآوری کامل آرنولد شوارتزنگر بود، بنابراین ادامه ساخت پروژهها با ستاره مشهور اکشن کاملا منطقی بود.
اما متقاعد کردن همدیل و گیل 15 میلیون دلار هزینه داشت.
"من قبلاً چند فیلم دیگر ساخته بودم و آن را فراموش کرده بودم، و از Carolco با من تماس گرفت و آنها گفتند، "ما از شما می خواهیم یک فیلم ترمیناتور دیگر بسازید. ما به شما 6 میلیون دلار می پردازیم." جیمز توضیح داد: «تو تمام توجه من را داری».
"من با او در مکانی به نام مادیو ناهار می خورم. و گفتم: "خب، این کار است. منظورم این است که من قبلاً پول را خرج کرده ام. می دانید که دارم این کار را می کنم، پس با خدا برو. ماریو کاسار گفت: برو فیلمنامه را بنویس.
ایده برای ترمیناتور 2
جیمز می خواست ترمیناتور 2 را بسازد و از حمایت عاطفی، خلاقانه و مالی کامل ماریو و شرکت سازنده اش برخوردار بود… اما او به یک ایده نیاز داشت.
"من با دنیس مورن در ILM صحبت کردم.جیمز گفت: «من یک ایده دارم.» «اگر ما شخصیت آب را از The Abyss گرفتهایم، اما متالیک بود، بنابراین شما مشکل شفافیت نداشتید، اما تمام مشکلات بازتابی سطح را داشتید و شما آن را به یک شکل انسانی کامل تبدیل کردید که می تواند بدود و کارهایی انجام دهد، و می تواند دوباره به انسان تبدیل شود، و سپس به نسخه فلزی مایع خودش تبدیل شود، و ما آن را در فیلم پاشیدیم، آیا می توانیم این کار را انجام دهیم؟ او گفت، "فردا با شما تماس خواهم گرفت."
با هم، جیمز کامرون و دنیس مورن (یکی از نابغه های پشت ژوراسیک پارک) به این موضوع پرداختند که با فناوری چه کاری می توانند انجام دهند. این واقعاً الهام بخش بود تا آنها با خود داستان چه کنند.
من اساساً دو ایده رقیب داشتم. یکی این بود که اسکای نت یک ترمیناتور را می فرستد، دیگری ترمیناتور آرنولد را می فرستد تا جان را بیرون کند، و مقاومت یکی را می فرستد که دوباره برنامه ریزی شده است، آن هم آرنولد می شود. بنابراین آرنولد تبدیل می شود. جیمز به رینگر گفت، واضح است که یک شخصیت قهرمان تاریک است.
"وقتی برای اولین بار ایده داستان را تصور کردم، این داستان در دو بخش بود. در قسمت اول، Skynet یک سایبورگ را با یک اسکلت فلزی فرستاد و بچه های خوب محافظ را فرستادند. محافظ او را زیر کامیون له می کند یا می اندازد. او را از طریق یک ساختار یا ماشین دنده بزرگ. و سپس، در آینده، آنها متوجه می شوند که امواج زمان به سمت آنها پیش می رود."
"آنها هنوز در نبرد پیروز نشده اند. [اسکای نت] به سختی در مورد فشار دادن ماشه برای ارسال ابرسلاح آزمایشی و یکباره ای که ساخته اند، فکر می کند، که حتی آنها از استفاده از آن وحشت دارند. من اسمش را T-1000 نگذاشتم، این فقط یک ربات فلزی مایع بود. بنابراین اکنون چیزی که به سمت شما می آید بسیار بسیار ترسناک تر از آن مرد اسکلت درونی فلزی دیگر است که پوستش آویزان شده است. من آن مرد را گرفتم. خارج از داستان، اما بعد فکر کردم، "بیایید آن مرد را برگردانیم. بیایید او را به دشمن تبدیل کنیم." من این دو ایده را با هم ادغام کردم.به جای آرنولد در مقابل آرنولد، آرنولد در مقابل سلاح فلزی مایع ترسناک بود."