مانند بسیاری از کارگردانان، کریستوفر نولان دیدگاه بسیار خاصی برای ساخت سه گانه شوالیه تاریکی خود برای DC داشت.
درباره آن چه می خواهید بگویید، این سه گانه یکی از بهترین تصویرهای بتمن را به لطف ایده کریستین بیل و نولان به نمایش گذاشت. وقتی Batman Begins برای اولین بار اکران شد، واضح بود که قرار نیست فیلمی از جوئل شوماخر بگیریم. چیزی که بعد از آن چند فیلم جدی بتمن بود، برخلاف هر چیزی که قبلا دیده بودیم. بتمن نولان همیشه قرار نبود آدم خوبی باشد. افراد بد واقعی حتی بیشتر از آنچه ما انتظار داشتیم پیچ خورده بودند، به لطف برخی روش های جدی بازیگری که ممکن است ذهن عده ای را به هم ریخته یا نداشته باشد و برخی از طرفداران را مجبور کند فکر کنند این سه گانه نفرین شده است.
در نهایت، این سه گانه اثر خود را بر جای گذاشت. صرف نظر از اینکه در مورد آن چه فکر می کنید، برخی از طرفداران فکر می کنند که این روند وحشتناکی را در هالیوود آغاز کرد که هنوز از بین نرفته است. اما این خیلی تقصیر نولان نیست بلکه نوشتنش ناتوان است.
هیچ کس نتوانسته است تا "شوالیه تاریکی" زندگی کند
درباره بهترین فیلم نولان در این سه گانه، The Dark Night، نویسندگان در Cracked تعجب کردند که این فیلم بسیار خوب است زمانی که نولان به چیزهایی دست زد که دیگر فیلم های بتمن قبلاً انجام داده بودند.
این بتمن است که دوباره نیروهای شیطان را متوقف می کند، با دوگانگی بودن دوباره یک خفاش شکل می پردازد و با جوکر که دوباره از جایی بلند آویزان می شود به پایان می رسد، زیرا ظاهرا جوکر نمی تواند باشد. دانیل داکری، نویسنده نوشت: اگر در طبقه اول باشید متوقف شد.
او به این نتیجه رسید که به این دلیل است که فیلم این سوال را مطرح می کند، "اگر کل این ابرقهرمانی جالب ترین چیز تا کنون نباشد چه؟" به گفته او، پرسیدن این سوال به یک ترند در فیلم های ابرقهرمانی تبدیل شد.ابرقهرمانی تاریک و زشت است و تنها احساس قوی یک ابرقهرمان، غم و اندوه است. بعد از آن، هر فیلم ابرقهرمانی می خواست تاریک باشد.
به وضعیت فعلی DCEU نگاه کنید. بتمن بن افلک قطعا بسیار تاریک بود و رابرت پتینسون هم همینطور. حتی در خارج از DCEU، میتوانید ردپای تاریکی را در فیلمهای ابرقهرمانی بیابید.
داکری ادامه داد: "همه ما در مورد DCEU می دانیم، که به نظر می رسد وظیفه سیزیفی ایجاد یک فیلم سوپرمن خوب را بر عهده می گیرد، فقط برای اینکه این هدف سه بار متوالی عقب نشینی کند و خودش را در هم بکوبد." "اما شما می توانید نکاتی از شوالیه تاریکی را در همه چیز بیابید، از سریال مرد عنکبوتی شگفت انگیز گرفته تا راه اندازی مجدد وحشتناک و بدون طنز Fantastic Four. همه آنها تاریک هستند، اما هیچ کدام واقعا ایده اصلی را دنبال نمی کنند.
با این حال، شوالیه تاریکی با برخورد بتمن با یکی از چهار دوستی که در تمام دنیا دارد به پایان میرسد و سپس میگوید: "میدانی چیست؟ من تقصیر را به عهده میگیرم. قتل دوست، و سپس هیچ کس من و یا دوچرخه شیرین من را دوست نخواهد داشت، زیرا قرار نیست کسی از من خوشش بیاید، و همیشه برای من اینطور است.درست مانند Pulp Fiction، سبک متمایز در واقع در خدمت چیز دیگری است."
سایر فیلمهای ابرقهرمانی سعی میکنند مانند شوالیه تاریکی تاریک و بداخلاق باشند، اما هیچکدام هنوز موفق نشدهاند، زیرا واقعاً نمیتوانند آن را در طرح خود بگنجانند.
"مرد عنکبوتی شگفت انگیز به پایان می رسد که شخصی به مرد عنکبوتی می گوید که زیاد به مردم نزدیک نشود زیرا صدمه می بینند، اما مرد عنکبوتی آن را از بین می برد و به قلب اما استون باز می گردد. حتی Batman v. سوپرمن، جایی که بتمن آنقدر تاریک است که مردم را با لوگوی خود علامت گذاری می کند که ممکن است آنها را به طرز وحشیانه ای در زندان بکشند، با بتمن به پایان می رسد که ناگهان می خواهد پیشاهنگ پسر لیگ عدالت باشد. فقط شوالیه تاریکی شما را ترک می کند. فکر می کنم، "بله، من ترجیح می دهم آلفرد باشم."
به نظر می رسد نولان تعدادی از بهترین فیلم های ابرقهرمانی را به ما داده است، زیرا می دانست که می خواهد تاریک باشد و به آن پایبند بوده است. او نگران ساخت فیلمی که دیگران از او می خواستند نبود. شاید دلیل اینکه آنها خیلی خوب کار کردند این بود که آنها واقعاً فیلم های ابرقهرمانی نیستند.
تاریکی و رئالیسم سه گانه را می سازد
بسیاری از طرفداران موافق هستند که سه گانه نولان در فیلم های ابرقهرمانی رنسانس ایجاد کرد. اما شاید به این دلیل است که آنها بسیار واقعی هستند و از نظر فنی فیلمهای ابرقهرمانی نیستند.
Fansided نوشت: "شوالیه تاریکی ده سال قبل، برای همیشه، برای بهتر یا بد، همه چیز را تغییر داد. امروز به چشم انداز ابرقهرمانی نگاه کنید: فیلم های میلیارد دلاری اکنون آزمون تورنسل برای موفقیت هستند، و شوالیه تاریکی نیز همین بود. اولین کسی که از این خط پایان در ژانر عبور کرد."
آنها بر این باورند که این سه گانه، به ویژه شوالیه تاریکی، استانداردهای بسیار بالایی را در بخش تاریکی و بدخلقی تعیین می کند. در واقع، آنها بسیار بالا بودند. هیچ کس نمی تواند به آنها برسد.
شوالیه تاریکی فقط اوضاع را به سمت بهتر شدن تغییر نداد. DCEU سعی کرد جو بدی را به دنیای جدید خود اضافه کند، که با Man of Steel شروع شد و تا زمانی که Justice League شروع به کار کرد به شکلی دیدنی شکست خورد.عنکبوتی سونی باید به محلههای محلی و دوستانهشان وابسته به مارول زنگ بزند تا اسپایدرمن را سبکتر کند و او را به شخصیت بامزهای که همیشه باید میبود بازگرداند.»
شوالیه تاریکی در همان زمان ظاهر شد که مرد آهنی انجام داد اما "نمایش و عرفان را منتقل کرد" و در عوض بر "مقاله ای در مورد وضعیت انسان" تمرکز کرد.
"این یک عزیز تجاری و انتقادی است که نمی توان آن را تکرار کرد، حتی اگر برخی هنوز آن را به عنوان پرچمدار ژانر ابرقهرمانی نگه دارند - بیشتر به این دلیل که هرگز یک فیلم ابرقهرمانی نبوده است." "این یک درام جنایی روانشناختی با شرورها و قهرمانان کمیک بود که اتفاقاً بخشی از آن بودند."
بنابراین اگر DCEU همچنان تاریک و بد خلق است، باید از نولان تشکر کنید. فقط ما می توانیم شرط بندی کنیم که همه فیلم های ابرقهرمانی آینده که سعی می کنند این ژانر را ادامه دهند احتمالاً مانند همیشه شکست خواهند خورد. نولان چیزی را خلق کرد که هیچ کس دیگری نمی تواند کپی کند.این مانند آغاز، یک فیلم جنایی تاریک در یک فیلم ابرقهرمانی است. نابغه.