برای کارگردانانی که از پروژه ها کنار گذاشته می شوند غیر معمول نیست. با این حال، این معمولاً به رویدادهایی مربوط میشود که در آنها همه چیز را خیلی دور کردهاند. اما این قطعاً زمانی اتفاق می افتد که به یک فرد تشنه قدرت کنترل خلاقانه بیش از حد در یک فیلم یا برنامه تلویزیونی بدهید. با این حال، اغلب اوقات، این کارگردانان غولپیکر راهی برای رسیدن به آنچه میخواهند پیدا میکنند. حتی یک بازیگر A-list هم نمی تواند آنها را نادیده بگیرد. این قطعاً زمانی بود که جرج کلونی با یک کارگردان درگیر شد و همچنین زمانی که کریستوفر پلامر فقید با ترنس مالیک گوشت گاو داشت. این چیزی است که اتفاق افتاد…
دشمنی با انتخاب ترنس به عنوان یک فیلمساز شروع شد
حقیقت این است که ترنس مالیک یک فیلمساز بسیار خاص است. در حالی که شخصی مانند استیون اسپیلبرگ همیشه راهی برای ساختن فیلمهایی مییابد که میتواند برای مخاطبان انبوه جذاب باشد و در عین حال برای او شخصی باشد، ترنس به وضوح اهمیتی نمیدهد. او برای خودش فیلم می سازد و به همین دلیل است که تماشاگران فیلم یا او را دوست دارند یا از او متنفرند. فیلمهای او مانند شوالیه فنجانها، درخت زندگی، به سوی شگفتانگیز، روزهای بهشت یا خط قرمز نازک واکنشهای مثبت زیادی را از سوی کسانی که عاشق یک بصری خوب و گسترده هستند، به همراه داشته است، اما از زاویه داستان یا سرگرمی… خوب… واکنشها مخلوطتر بوده است. و این واکنشهای متفاوت را حتی بازیگرانی که در فیلمهای ترنس بازی کردهاند به اشتراک گذاشته شده است.
در یک میزگرد با تلویزیون Daily Beast، که تیلدا سوینتون، ویولا دیویس، جورج کلونی، شارلیز ترون و مایکل فاسبندر نیز در آن حضور داشتند، کریستوفر پلامر دوران وحشتناکی را که با ترنس مالیک در فیلمی به نام The New کار می کرد توصیف کرد. جهان.
"کریستوفر شروع کرد: "او مرد فوق العاده ای است و من برخی از فیلم های او را بسیار دوست دارم.""اما مشکل تری، که به زودی متوجه شدم، این است که او به شدت به یک نویسنده نیاز دارد، زیرا او اصرار دارد همه چیز را انجام دهد. همانطور که همه ما می دانیم، او اصرار دارد که بنویسد، بازنویسی کند، و بازنویسی کند، تا زمانی که به نظر وحشتناک به نظر برسد. شما باید این کار را انجام دهید. خیلی سخت کار کنید تا آن را واقعی جلوه دهید. و سپس فیلم هایش را طوری ویرایش می کند که همه را از داستان حذف می کند."
سپس کریستوفر و جورج کلونی داستانی را درباره تجربه آدرین برودی از فیلمبرداری با ترنس مالیک آغاز کردند. مانند بسیاری از بازیگران اصلی که در فیلمهای ترنس انتخاب شدهاند، آدرین متوجه شد که نقش اصلی او در خط قرمز نازک به یک فیلم کوتاه و صداپیشگی تقلیل یافته است… و این را درست قبل از اکران دریافت کرد. در واقع، آدرین حتی یک جلد جلویی برای Vanity Fair پخش کرد زیرا فکر میکرد که او نقش اول فیلم است… نمیدانست که ترنس در اتاق تدوین نظرش را نسبت به فیلم تغییر داد و اساساً او را از فیلم حذف کرد. بدون اینکه یک تماس تلفنی به او هشدار دهد.
جرج کلونی توضیح داد:"[آدرین برودی] نقش اصلی فیلم را بر عهده داشت. من در آن فیلم حضور داشتم.
به نظر می رسد که ترنس مالیک آنقدرها برای بازیگران احترام قائل نیست، زیرا در عوض بیش از حد به «شات های شاعرانه» فیلم هایش توجه دارد. آنها غیرقابل انکار زیبا هستند اما همه چیز بعد از چند دقیقه خسته کننده می شود.
کریستوفر درباره فیلمش با ترنس گفت:"[نمایش های او] نقاشی هستند. همه آنها. و او در آن گم می شود. و داستان گیج می شود. به خصوص در [دنیای جدید]."
و کریستوفر نیز از فیلم ویرایش شد، البته نه در حدی که آدرین برودی در خط قرمز نازک حضور داشت.
"من در انواع مختلفی قرار گرفتم، شخصیت من ناگهان در صحنه ای که فکر می کردم در آن بودم، در اتاق تدوین نبود. این همه چیز را کاملاً نامتعادل می کند. این صحنه بسیار احساسی که ناگهان داشتم، پس زمینه شد. سر و صدا.میتوانستم این سخنرانی طولانی، فوقالعاده و تکاندهنده را بشنوم که فکر میکردم در آن بسیار خارقالعاده هستم. اکنون به نوعی امتیاز پسزمینه است، در فاصله بسیار ملایم، در حالی که چیز دیگری در جریان است. و [همبازی] کالین فارل فقط گفت: "اوه میدونی، ما قراره چند تا عقاب ماهیگیری باشیم.""
نامه ای که دشمنی را محکم کرد
تجربه کریستوفر در دنیای جدید باعث شد که او نامه ای بسیار تهاجمی برای ترنس بنویسد که باعث شد هر یک از آنها دیگر هرگز نخواهند با هم کار کنند.
'باید برایش نامه بنویسم. باید برای تری نامه می نوشتم. به او s دادم. البته من دیگر هرگز با او کار نخواهم کرد. کریستوفر در اتاق پر از بازیگران متعجب گفت او من را نخواهد داشت. من به او گفتم تو خیلی کسل کننده ای. تو به این ورطه ها میرسی شما باید برای خود نویسنده شوید. کار من با آقای مالیک به پایان رسیده است."
در حالی که بسیاری از بازیگران نتوانستند از این موضوع کنار بیایند، شکی نیست که کسی که جایگاه کریستوفر پلامر را داشت می توانست. در واقع، واقعاً مهم نبود. کریستوفر همیشه به عنوان فردی شناخته می شد که همیشه نظر خود را بدون توجه به هر چیزی بیان می کرد. و در این مورد، همه چیز برای دفاع از یکپارچگی بازیگر و خود داستان بود.