داستان عاشقانه سوپرانوها به راحتی یکی از مهمترین داستانها در کل مجموعه است. مسلماً، انتخاب گنجاندن داستانی درباره پیامدهای همجنسگرا یا دو همجنسگرا بودن در یک جامعه سلسلهمراتبی سختگیرانه و محافظهکار مانند اوباش برای همه تلویزیونها مهم بود. در حالی که بسیاری در مورد شایستگی بازیگران همجنس گرا در نقش شخصیت های مستقیم و بازیگران مستقیم در نقش شخصیت های همجنس گرا بحث می کنند، شکی وجود ندارد که نمایش جوزف آر. گاناسکلی از ویتو اسپاتافوره قدرتمند بود. بهخاطر عملکرد او، مبارزهای را که او تحت حاکمیت اوباش و در فرهنگی که همجنسگرایی را شیطانی جلوه میداد، درک کردیم. در حالی که پایان کاراکتر او غم انگیز بود، اما واقعی بود… نه فقط به معنای نمادین، بلکه تقریباً به معنای واقعی کلمه.این حقیقت در مورد گنجاندن داستان عشق همجنسگرای ویتو در درام بسیار دقیق اوباش HBO است.
جو داستان را برای ویتو پیشنهاد کرد
سپس زمینه برای خط داستانی نهایی ویتو در سوپرانوها در فصل پنجم زمانی که دوست پسر میدو ویتو را در یک لحظه عاشقانه با یک پسر گرفتار کرد، فراهم شد. اما این موضوع تا فصل ششم مورد بررسی قرار نگرفت. زندگی خصوصی ویتو به تونی سوپرانو و رفقای اوباش درز کرد و به خوبی پیش نرفت. این باعث شد که ویتو شهر را رها کند و با "جانی کیکس" رابطه عاشقانه برقرار کند… اما قرار نبود… ویتو با پایانی خشن و غم انگیز روبرو شد که در خور قوانین جهانی بود که سوپرانوها برپا کردند. این برداشتی وحشیانه و صادقانه بود که زندگی یک همجنسگرا در مافیا چگونه می توانست باشد (و چگونه بود).
در حالی که دیوید چیس، خالق سوپرانو، در نهایت مسئول انتخاب قرار دادن داستان در مجموعه خود بود، طبق مقاله جذاب مجله MEL، در واقع جو گاناسکلی بود که آن را پیشنهاد کرد. و او این کار را به دلیل یک داستان بسیار واقعی انجام داد…
"من برای اولین بار در قسمت کوچکی از فصل اول در سریال The Sopranos حضور داشتم، به عنوان یک پسر در نانوایی با کریستوفر، اما بعد از اینکه آنها من را به عنوان ویتو در فصل دوم بازگرداندند، به دنبال راهی برای دریافت بازیگر جو گاناشولی به مجله MEL توضیح داد که چیز بیشتری برای انجام این نمایش وجود ندارد. "حتی قبل از سوپرانوها، من این کتاب به نام "ماشین قتل" را خوانده بودم، که در مورد این گروه اوباش است که در یک بار در کانرسی، بروکلین مستقر بودند، جایی که آنها قتل را در یک آپارتمان طبقه بالا انجام دادند. آیا این مرد به نام ویتو آرنا بود که همجنسگرا بود، بنابراین من این را در ذهنم داشتم و فکر میکردم که ممکن است برای ویتوی من بسیار جالب باشد."
داستان واقعی ویتو آرنا
البته، ویتو در سوپرانوها با ویتو آرنا، شخصی واقعی که جو از او الهام گرفته بود، بسیار متفاوت بود. اما این دو شباهتهایی (فراتر از نام) داشتند که واقعاً به جو در ارائه این ایده به دیوید چیس کمک کرد. علاوه بر این، داستان واقعی ویتو آرنا بسیار جذاب بود که نمیتوان از آن گذشت.
"ویتو آرنا یک دزد ماشین، سارق، سارق مسلح و قاتل بود که یکی از خدمه DeMeo مستقر در بروکلین از خانواده جنایتکاران Gambino، "جری کاپیچی، نویسنده مشترک "Murder Machine" بود. ، توضیح داد. او در دهههای 1970 و 1980 در قتلهای زیادی دست داشت و وقتی دستگیر شد، تصمیم گرفت که نمیخواهد بقیه عمرش را در زندان بگذراند، بنابراین تصمیم گرفت همکاری کند و در یکی دو دادگاه شهادت دهد. بعداً، در سال 1991، او در حال انجام یک سرقت مسلحانه در هیوستون بود، اما مرد پشت پیشخوان نیز یک اسلحه داشت و به او شلیک کرد. و این پایان ویتو آرنا بود. هیتمن همجنس گرا. او یک معشوقه همجنسگرا به نام جوی لی داشت که حدوداً 15 یا 20 سال از او کوچکتر بود و هر از گاهی به عنوان پدر و پسر ژست می گرفتند و با هم مطب پزشکان را سرقت می کردند. نمی دانم بگویم او آشکارا همجنسگرا بود، اما همه میدانستند که او همجنسگرا است، اگر منطقی باشد.»
در حالی که ویتو آرنا به اندازه ویتو خیالی در سوپرانوها روزهای سختی را سپری نمی کرد، اگر یکی از اعضای رده بالای خانواده اوباش بود، احتمالاً چنین شرایطی داشت.
"تفاوت بین ویتو آرنا - که در زندگی واقعی، قاتل همجنسگرا برای اوباش بود - و ویتو اسپاتافور، قاتل همجنسگرا در سوپرانوها، این است که آرنا یک همکار اوباش سطح پایین تر بود در حالی که اسپاتافور یک همجنسگرا بود. جری ادامه داد. "در سوپرانوها، آنها نمی دانستند که ویتو اسپاتافور در زمان ساخته شدن او همجنسگرا است و وقتی متوجه شدند او را کشتند، که در مورد همجنس گرایان در اوباش واکنش قابل انتظاری است. در زندگی واقعی، زمانی که اینطور بود متوجه شد که جان داماتو، رئیس جرسی خانواده DeCavalcante، دوجنسه بود، او به خاطر آن کشته شد.»
در حالی که داستان واقعی دلیل اصلی متقاعد شدن دیوید چیس برای قبول ایده جو بود، جو اعتراف کرد که او نیز می خواست این کار را انجام دهد تا خود را به عنوان یک بازیگر ثابت کند. و به تصویر کشیدن ویتو در داستان عاشقانه دلخراش این کار را انجام داد.