12 میمون کارگردان تری گیلیام 25 سال پیش در ژانویه 1996 اکران شد، یک فیلم پیشگامانه از بسیاری جهات که به موفقیت و موفقیتی ماندگار تبدیل شد.
بروس ویلیس نقش کول را بازی کرد، مردی که به نظر نمیرسید تصمیم بگیرد که آیا او زمانی که ادعا میکرد یک بازدیدکننده از آینده است که برای جلوگیری از یک بیماری همهگیر بازگردانده شده است، تصمیم بگیرد که دچار توهم است یا خیر. مادلین استو نقش روانپزشکش، دکتر کاترین ریلی، زنی را بازی کرد که به عنوان یک شکاک شروع به کمک می کند و در نهایت به عنوان معشوق و همدست او تبدیل می شود.
این فیلمی بود که به تماشاگران نسخهای متحرک و بینظیر برد پیت را نشان داد که او در نقشهای بعدی مانند نقش میکی اونیل در Snatch از آن جدا شد و آن را اصلاح کرد.پیت در نقش جفری گوینز، پسر پولدار بدبخت که رهبر ارتش 12 میمون است - گروهی که ویروس مرگبار را در جهان منتشر می کند، بازی می کند.
مانند بسیاری از داستان های هالیوود، داستان چگونگی ساخت آن پر از فراز و نشیب است.
با داستان و فیلمنامه شروع شد
فیلمنامه توسط دیوید و جانت پیپلز، یک زوج متاهل نوشته شده است و بر اساس یک فیلم کوتاه فرانسوی ساخته شده در سال 1962 به نام La Jetée نوشته شده است، که هیچ یک از آنها ندیده بودند و فقط نام آن را شنیده بودند. برخی از داستان ها بر اساس تجربیات آنها در مشاغل قبلی در بیمارستان های روانپزشکی در کالیفرنیا و فعالان حقوق حیوانات است که آنها در آزمایشگاه های زیستی در نزدیکی UC Berkeley دیده بودند.
پیچ و تاب آنها در سفر در زمان این بود که شما نمی توانید گذشته را تغییر دهید. کول برای گرفتن یک نمونه خالص از ویروس به عقب برمی گردد تا بتواند در آینده درمانی ایجاد کند.
مشکل این بود که کریس مارکر، فیلمساز فرانسوی در ابتدا تمایلی به استفاده از فیلمش برای بازسازی هالیوود نداشت. چیزی که این معامله را امضا کرد یک شام با مارکر و فرانسیس فورد کاپولا بود که توسط یک دوست مشترک ترتیب داده شد. مارکر معروف بود که کاپولا را دوست دارد، و او آنقدر نرم شد که با دادن حق اقتباس به آنها موافقت کرد.
تری گیلیام و بازیگران
کارگردان تری گیلیام تنها پس از درخواست دوم توسط تهیه کنندگان وارد صحنه شد. زمانی که برای اولین بار به سراغ او رفتند، او مشغول پروژه دیگری بود، یک بازسازی پیشنهادی از داستان دو شهر با بازی مل گیبسون. با این حال، زمانی که آن پروژه از بین رفت، او آماده بود تا آن را اجرا کند. گیلیام در The Ringer نقل قول شده است.
«تا زمانی که به من رسیدند، کارگردانان مناسبی را امتحان کرده بودند و هیچ کس نمی خواست این کار را انجام دهد. به نظر میرسید که هیچکس نمیدانست که آن چیست، درباره چیست، تمرکز بر چه چیزی بود، و چگونه با آن برخورد کردید. من این حقیقت را دوست داشتم که به مکان های مختلف رفت و شما را در این نوع مارپیچ دوگانه DNA در آینده قرار داد.
همانقدر که پیت، استو و ویلیس اکنون در نقشهایشان نمادین دیده میشوند، اولین انتخاب گیلیام نیک نولتی برای کول و جف بریجز در نقش گوینز بود. طبق کتاب خاطراتش Gilliam on Gilliam (1999) استودیو این ایده را رد کرد.
باعث شد او مدتی از فیلم دور شود، اما او دوباره برگشت. او قبل از تصمیم گیری در مورد ویلیس، نیکلاس کیج و تام کروز را پاس کرد. همانطور که در مصاحبه اخیرش به هالیوود ریپورتر گفت، معلوم شد که او تحت تأثیر صحنه Die Hard قرار گرفته است که در آن مککلین در حالی که لیوان را از روی پای خود برمیدارد، پشت تلفن برای همسرش گریه میکند.
معلوم شد که هر دو بازیگر حتی دستمزدشان را کاهش دادند تا بتوانند در آن شرکت کنند. تهیه کننده چارلز روون در Inverse نقل قول شده است.
"خوشبخت بودیم که بازیگران عاشق آن شدند و حاضر بودند فیلم را به خاطر قیمت ثابت خود بسازند."
براد پیت برای این نقش سخت کار کرد، همچنان یکی از بهترین نقش های سینمایی خود را به حساب می آورد، و حتی برای چند روز خود را در بخش روانپزشکی بستری کرد تا فضا را درست کند. او اولین نامزدی اسکار خود را برای این نقش به دست آورد.
در مصاحبه Inverse، گیلیام در مورد بروس ویلیس و مشکلاتی که برای کارگردانی او داشت صادق است.
«بروس به شدت تلاش می کرد تا فقط یک بازیگر در محل کار باشد، اما او برای مدت طولانی توسط موفقیت خراب شده بود. بنابراین او از بسیاری جهات شبیه بچهای بود که مدام محدودیتها را زیر پا میگذاشت و بعد بهانههای احمقانهای برای دیر رسیدن به صحنه میآورد.»
در نهایت، البته، همه چیز از نظر فیلمبرداری درست شد.
ببر سیبری که در عکسبرداری مورد استفاده قرار گرفت در یک اسلحه خانه در نزدیکی دفتر مدیران مکان نگهداری شد. یک شب، چند نوجوان برای سرقت یک رادیو وارد ساختمان شدند و وقتی متوجه شدند ببر آنجاست، هراسان به گریه افتادند.
از Flop غربالگری آزمایشی تا Cult Hit
فیلم برای تماشاگران نمایش آزمایشی نمایش داده شد که بازخورد آنها بسیار منفی بود. آنها از داستان و ابهامات آن گیج شده بودند. با این حال، گیلیام و تهیهکنندگان احساس میکردند که داستان را درست پیش بردهاند.
در اولین نمایش رسمی در شهر نیویورک در اواخر سال 1995 کولاکی رخ داد. اما، مخاطبان عام به فیلم و برداشت بینظیر آن از دیستوپیا و سفر در زمان توجه کردند. دهان به دهان به این معنی بود که بسیاری از مردم آن را چندین بار دیده اند. تقریباً بلافاصله به شماره 1 صعود کرد و بودجه 30 میلیون دلاری خود را چندین برابر کرد.
تا سال 2018، این فیلم به طور گسترده در رسانه ها به عنوان پیشگو در داستان خود مورد تحسین قرار گرفت، و همانطور که پیداست، یک داستان هشداردهنده برای زمانه ما بود.
همراه با سالگرد ۲۵ سالگی، ۱۲ میمون با شیوع بیماری همه گیر کووید-۱۹ در سال ۲۰۲۰ توجه بیشتری را به خود جلب کردند. چارلز روون، یکی از تهیه کنندگان، در The Ringer نقل شده است. او گفت: «این یک زندگی کاملاً جدید داشت. "این واقعا خوب نگه می دارد."