جهان سینمایی مارول به زودی شخصیت های مردان ایکس خاص خود را خواهد داشت که کاملاً متفاوت از شخصیت های دنیای Fox X-Men هستند. بسیاری بر این باورند که X-Men از طریق WandaVision وارد MCU خواهد شد، اما هنوز مشخص نیست. چیزی که می دانیم این است که بدون فیلم اصلی X-Men و دنباله ها و پیش درآمدهای آن هیچ MCU وجود نخواهد داشت. البته استقبال از این فیلم ها متفاوت بود. بسیاری بر این باورند که لوگان بهترین فیلم در دنیای مردان ایکس است، در حالی که دیگران مانند X-Men Origins: Wolverine، X-Men: The Last Stand، Dark Pheonix، و The New Mutants تقریباً به همین خوبی عمل نمی کنند. …
با این حال، انتخاب بازیگران این فیلمهای مردان ایکس تقریباً هرگز مشکلی نبوده است. این مطمئناً برای دو مردی که نسخههای جوانتر پروفسور چارلز خاویر و اریک لنشر، AKA Magneto را زنده کردند، صادق است. البته در مورد جیمز مک آووی و مایکل فاسبندر صحبت می کنیم.
در اینجا چیزی است که آنها در مورد تجربه خود از ایفای نقش این شخصیت های نمادین کتاب های مصور در چهار فیلم X-Men فکر کردند…
کسب نقش در مردان ایکس یک "امتیاز" بزرگ بود
طبق مصاحبه ای که جیمز مک آووی و مایکل فاسبندر با Rotten Tomatoes انجام دادند، هر دو بازیگر بر این باورند که بازیگری آنها در فیلم های پیش درآمد X-Men یک امتیاز بزرگ بود. در طول بخش بهتری از یک دهه، این دو بازیگر با بازی در نسخههای جوانتر شخصیتهایشان از خط زمانی اصلی X-Men، از کار سر پاتریک استوارت و سر ایان مککلن تقدیر کردند. آنها با هم یکی از پیچیده ترین و جذاب ترین روابط دیوانه را در تاریخ فیلم و کتاب های مصور زنده کردند.
"این یک افتخار و یک افتخار بود که او را بازی کنم و همچنین توانستم او را در تجسم های مختلف در طول زندگی اش ببینم، اما من حدس می زنم بزرگترین لذت این بود که بتوانم او را در اپیزودی بازی کنم که هر دوی ما مایکل فاسبندر درباره نقش مگنیتو در کنار خاویر در X-Men: First Class گفت که شخصیتها ملاقات کردند."این عالی بود. و ببینید که چگونه اریک با کمک چارلز به مگنیتو تبدیل می شود و بالعکس."
در مصاحبه با Rotten Tomatoes، جیمز مک آووی همچنین موافقت کرد که پا به جای شخصیت های خلق شده توسط استن لی و جک کربی بگذارد.
"مثل مایکل میگفت که سفری بزرگ را طی چهار فیلم، از یک نوع دانشجوی جهانبین کوچک و خودخواه و دوست دارد از ترفندهای خود استفاده کند تا خانمها را به این مردی برساند که کاملاً حق دارد. و هیچ مشکلی در زندگی نداشته باشد… او را ملاقات می کند، بهترین دوستش را که تا به حال خواهد داشت ملاقات می کند، و این مرد اریک، مگنیتو، او را برای همیشه تغییر می دهد و به او جهنمی از درد، اضطراب، اضطراب و تروما می دهد. جیمز توضیح داد که تا زمانی که او را ملاقات نکرد هرگز چنین چیزی را نداشت. و با انجام این کار، او به نوعی به ایجاد پروفسور ایکس کمک میکند، و سپس ما میبینیم که او را از آسیاب در روزهای گذشته آینده میگذراند، جایی که او چیزی را که همیشه به آن باور داشت، چیزی که او را واقعاً تعریف میکند باور نمیکند. که او معتقد است در همه چیز خوبی وجود دارد، همیشه امید وجود دارد.او آن را از دست می دهد و باید دوباره آن را در Days of Future Past پیدا کند. و سپس، در آخرالزمان، او را به عنوان این نوع مشاور راهنمایی، شخصیت معلم می بینیم. و سپس [در Dark Phoenix]، جایی که ما او را به عنوان یک سیاستمدار با یک پلتفرم ژئوپلیتیک عظیم می بینیم که در آن تلاش می کند پیام یکپارچگی را بفروشد، که یک پیام عالی است. اما من فکر می کنم او به نوعی چشمش را از توپ برداشته است، و او واقعاً از آن توجه و آن عشق و آن امیدی که همیشه او را تعریف کرده است، استفاده نمی کند.»
آنها درباره عملکرد یکدیگر چه فکر می کردند؟
با توجه به اینکه مگنیتو و خاویر همیشه در مورد اعمال و انگیزه های یکدیگر اظهار نظر می کنند، به نظر منصفانه به نظر می رسد که Rotten Tomatoes از جیمز و مایکل در مورد نظر آنها در مورد عملکرد یکدیگر به عنوان جهش یافته های نمادین سوال کند.
جیمز مکآوی شروع کرد: «اجرای مورد علاقه من از [مایکل] در [فیلمهای مردان ایکس] قطعاً درجه یک است، زیرا فکر میکنم واقعاً، واقعاً فیلم فوقالعادهای بود که یک گروه را متعادل میکرد و به همه میداد. و چیزهای دیگر، اما از نظر اینکه آن فیلم واقعاً در مورد چه کسی است، در اصل داستان اصلی مگنیتو همین بود.و فقط دیدم او این شخصیت را تکان می دهد… نه فقط شخصیت رهبر جهش یافته، که هنوز نبود، بلکه در واقع آن را با نوعی جیمز باند، جاسوسی، و کیفیت جاسوسی آغشته می کند."
در حالی که جیمز مایکل را در کلاس اول دوست داشت، مایکل کار جیمز را در روزهای گذشته آینده دوست داشت…
مایکل در مورد خاویر در روزهای گذشته آینده گفت: «چون شما واقعاً در آن یکی از سختافزارها عبور میکنید». "[جیمز] درک واقعاً خوبی از داستان سرایی دارد، مانند اینکه شخصیت در کجای سفر شخصیت قرار دارد و در پایان باید به کجا ختم شود. دقیقاً این نوع آگاهی از سفر شخصیت. آنقدر که ما در این فیلم آخر ببینید - نطفه آن در کلاس فرست وجود داشت، این ایده ای بود که شما داشتید، ما همیشه پروفسور X را با چنین نور مثبتی می دیدیم. او همیشه بسیار بخشنده و سخاوتمند است، و شما اینطور بودید یک طرف دیگر برای آن وجود دارد، می دانید.اینکه عنصری از منیت او وجود داشت و باید مورد بررسی قرار گیرد و البته همه تأثیر آن را اینجا در این فیلم می بینیم. بنابراین تماشای بیش از چهار فیلم عالی بود. این قابل توجه است."