بدون سوال، سیمپسونها چشم انداز تلویزیون را تغییر دادند. این کارتون های بزرگسالان را برای مخاطبان جهانی جذاب کرد، مرزهای داستان را شکست، بسیاری از عناصر آینده ما را پیش بینی کرد و یکی از بزرگترین گاوهای پول نقد در تاریخ تلویزیون است.
هواداران سرسخت میخواهند همه چیز را درباره این سریال بدانند، از جمله اینکه چرا واقعاً سیاره میمونها را تقلید کردند، چرا کوئنتین تارانتینو کارگردان مشهور این سریال را رد کرد، و حتی اینکه چرا Kesley Grammar واقعاً به عنوان Sideshow Bob انتخاب شد. اما یک چیز را که آنها باید بدانند اگر سیمپسون ها اگر یک قسمت خاص نبود مطمئناً بسیار متفاوت بود.
در حالی که اپیزودهای خارق العاده زیادی از سیمپسون ها وجود دارد، به ویژه یکی از آن ها به تغییر مسیر نمایش برای بهتر شدن در دوران اوج این سریال نسبت داده می شود. این قسمت مونوریل خواهد بود.
اسمش چیه؟
مونوریل.
درست است، "Marge vs. the Monorail" یک تغییر دهنده بازی برای The Simpsons بود… این دلیل است.
این بچه کانن اوبراین بود
در طول فصل چهارم سیمپسونها، زمانی بود که سریال وارد فصلی می شد که بسیاری آن را بهترین فصلی می دانند که سریال تا به حال دیده بود، کانن اوبراین یک نویسنده جوان از کارکنان سریال بود.. بله، این مجری برنامه گفتگوی آینده بود که لایل لنلی را خلق کرد و تنها با خواندن یک آهنگ فوق العاده جذاب، مونوریل 3 میلیون دلاری خود را به اسپرینگفیلد فروخت.
دوازدهمین قسمت از فصل چهار از آن زمان به عنوان یکی از بهترین قسمتهای سیمپسونها تا کنون شناخته شده است و به راحتی یکی از پر نقلقولترین قسمتها است. این موفقیت بزرگی برای کانن و کارگردان ریچ مور است که برای فیلم Zootopia برنده اسکار شدند.
در طول تاریخ شفاهی خارقالعاده ساخت «مارج در برابر منوریل» توسط وایس، مجری برنامه سیمپسونها، مایک ریس توضیح داد که چگونه در آن فصل، مت گرونینگ و جیمز ال.بروکس به نویسندگان انعطافپذیری بیشتری داده بود تا آنچه را که میخواستند با نمایش انجام دهند. مشروط بر اینکه ابتدا ایده های خود را به آنها بیان کنند… ارائه یک لحظه بزرگ برای کانن بود، که نسبتاً تازه وارد اتاق نویسنده شده بود.
"کونان سه ایده فیلمنامه را در آن جلسه فروخت - اولین جلسه اش - و من فکر نمی کنم هیچ کس قبلا یا بعد از آن این کار را انجام داده باشد." مت ریس به Vice گفت.
بدون شک، کانن اوبراین زمانی که شغل سیمپسون ها را به دست آورد، کار بزرگی را آغاز کرد. هنگامی که او ایده مونوریل خود را تأیید کرد، در حال توسعه ایدهها بود.
جف مارتین تهیه کننده گفت: "من به یاد دارم که او آهنگ مونوریل را نوشت و می دانست که چیز خوبی دارد." "او از چیزی که می خواست بسیار غلغلک می داد. او با یک دوبیتی به دفتر من می آمد، مانند ویگوم که می گفت: "حلقه از قوطی پودینگ من خارج شد / چاقوی قلمی من را بردارید، مرد خوب من." او در حال نوشتن آن را برای من تعریف می کرد."
چگونه قسمت مونوریل سیمپسون ها را برای همیشه تغییر داد
حقیقت این است که سیمپسون ها پیش از پخش «مارج در برابر مونوریل» در حال تغییر بودند. اما اپیزود کاملا آن را محکم کرد. در آن زمان، آنها فرمول سیمپسون ها را محکم کرده بودند و اکنون می توانستند تعادل کاملی بین جوک، داستان و شخصیت پیدا کنند.
"مایک ریس به Vice گفت: "در فصل چهارم، سه تهیه کننده اجرایی ما را تنها گذاشتند." "ما به سختی مت گرونینگ، سام سایمون و جیمز ال. بروکس را دیدیم. آنها سیمپسون ها را تاسیس کرده بودند و لحن نمایش را تعیین کرده بودند، و سپس همه آنها در حال توسعه چیزهای جدید بودند. ما بدون آنها نمی توانستیم سریال را بسازیم." اما خوب بود که این لایه اضافی از مردم بر پروژه نظارت نداشته باشند. من و ال [برنده دیگر برنامه]، به همراه کارکنان، برنامه را که میخواستیم انجام دهیم، انجام دادیم.»
در حالی که آنها در مالکیت این صنعت بهتر می شدند، نویسندگان هنوز در حال کاوش بودند و به شهر اسپرینگفیلد و همچنین به همه شخصیت های احمق و برجسته ای که در آن زندگی می کنند، چیزهای بیشتری اضافه می کردند.
اما "Marge v.s the Monorail" واقعاً همه چیز را برای آنها تغییر داد…
ریچ مور، کارگردان اپیزود گفت: «برای من بهعنوان کارگردان، «مارج در برابر مونوریل» یک نقطه عطف واقعی بود، زیرا آغاز این قسمتهای بزرگ تماشایی بود. "ما هرازگاهی یک شماره موزیکال داشتیم، اما داستانها صمیمیتر بودند. خیلی خانگی و در اطراف خانه. این یکی میآید که یک پایان فیلم فاجعهبار تمام عیار دارد."
البته، ریچ به قسمتی اشاره می کند که هومر روی مونوریل گیر کرد زیرا در شرف سقوط بود. این یکی از بزرگترین لحظات تاریخ سیمپسون ها بود.
اما این فرصت را نیز برای برخی از انتخاب های خلاقانه عجیب و غریب فراهم کرد…
مایک ریس گفت: «نمایش به آرامی به سمت سورئالیسم پیش می رفت. در پایان آن اپیزود، وقتی لئونارد نیموی مانند سریال Star Trek از آنجا خارج میشود، به یاد دارم که جف مارتین گفت که داشت فکر میکرد، "بسیار خوب، فکر میکنم الان داریم این کار را انجام میدهیم.سیمپسونها تصمیم گرفتهاند که میتواند قوانین فیزیکی را زیر پا بگذارد.» این تصوری که ما برای نمایش یا هر چیز دیگری داشتیم نبود، من و ال فقط سعی میکردیم بخندیم. نمایش باید همیشه کمی بزرگتر و عجیبتر میشد تا این کار را انجام دهد."
اگرچه این موضوع سیمپسون ها را به سمت بهتر شدن تغییر داد (حداقل برای چند سال آینده) اما در واقع با پارامترهایی که مت گرونینگ و جیمز ال. بروکس همسازندگان آن تنظیم کرده بودند مطابقت نداشت.
"جف مارتین گفت: "در اوایل اعتقادی وجود داشت، عمدتا توسط مت گرونینگ و جیم بروکس، مبنی بر اینکه نمایش یک واقعیت اساسی و اصلی خواهد داشت." "این که آنها یک خانواده بودند و قوانین اساسی فیزیک و گرانش رعایت می شد. به یاد دارم که مت گرونینگ گفت: "ما کاری انجام نمی دهیم که این پیام را ارسال کند که نمایش واقعی نیست." بسیار خوب، اما این همان اصلی است که حفظ آن در بیش از ده ها قسمت، مهم نیست، بسیار سخت است."