وقتی نوبت به یافتن ایده های اصلی برای فیلم ها می رسد، قدرت هایی که در هالیوود وجود دارد اغلب وجود ندارد. به همین دلیل است که آنها برای الهام گرفتن به منابع دیگر روی میآورند، خواه کتابهای کمیک، آثار ادبیات کلاسیک یا، همانطور که در متن این مقاله، بازیهای ویدیویی باشد.
البته، روی آوردن به هر یک از این رسانه ها ذاتاً اشکالی ندارد، به شرطی که تماشای نتیجه نهایی لذت بخش و رضایت بخش باشد. اما به خصوص وقتی صحبت از بازیهای ویدیویی به میان میآید، آنچه روی صفحه نمایش میبینیم اغلب ناامیدکننده است. استثناهایی وجود دارد. Silent Hill، Prince of Persia و Warcraft در سال 2016 از جمله فیلمهای بازی ویدیویی بهتری بودند که منتشر شدهاند، اما تعداد آنها از فیلمهایی مانند Super Mario Bros، Street Fighter، Doom و مجموعهای از فیلمهای ویدیویی وحشتناک دیگر بیشتر است. سازگاری ها
در ماههای آینده، فیلمهای بازی ویدیویی بیشتری اکران خواهند شد. فیلم Uncharted تام هالند در راه است. پل دبلیو اس اندرسون Monster Hunter را به پرده سینما می آورد. و Dragon's Lair، Halo، و حتی Mega Man تنها تعدادی از آن عناوین دیگر بازی های ویدیویی هستند که در حال حاضر برای اکران فیلم آینده برنامه ریزی شده اند.
آیا این عناوین خوب خواهند بود؟ زمان مشخص خواهد کرد. اما اگر تاریخ چیزی به ما آموخته است، باید شک داشته باشیم.
در اینجا دلایلی وجود دارد که چرا اقتباسهای فیلمهای ویدیویی به ندرت کار میکنند.
فیلم های بازی های ویدیویی خیلی دور از منبع منبع
هنگام تطبیق یک بازی ویدیویی در یک فیلم، کپی کردن یادداشت منبع بازی برای یادداشت فایده ای ندارد. بالاخره آنها دو رسانه متفاوت هستند. با این حال، اغلب اتفاق میافتد که اقتباسهای سینمایی ساخته شده با آنچه که در ابتدا بودند بسیار فاصله دارند.
فرانچایز Resident Evil را در نظر بگیرید. بازی ها، در بیشتر موارد، واقعاً ترسناک و وحشتناک هستند. اولین بازی Resident Evil با محیط عمارت کلاستروفوبیک خود سرد شد، و بازیهای بعدی، در حالی که پسزمینه وسیعتری برای بازیهای ترسناک در نظر گرفته شد، ترس از نسخه اصلی را حفظ کردند. اما پل دبلیو اس. اندرسون با بازی ها کار کند؟ او آنها را به وسایل نقلیه اکشن همه جانبه برای همسرش، میلا جووویچ، تبدیل کرد و وحشت را برای قهرمانی های زمان گلوله و صحنه های ضرب و شتم CGI از بین برد.
سپس Assassin's Creed و Hitman را در نظر بگیرید. بازی ها مبتنی بر مخفی کاری بودند، اما زمانی که این عناوین برای صفحه نمایش اقتباس شدند، مفهوم مخفی کاری نادیده گرفته شد و به نفع اکشن های با بودجه کلان بود. و مکس پین چطور؟ این بازی یک درام جنایی سنگین بود، اما فیلم 2008 جایگزین جنبههای هیجانانگیز بازی به نفع اکشن و ترسناک فراطبیعی شد.
در نمونه هایی از این قبیل، فیلم ها جوهره بازی های ویدیویی مورد بحث را از بین بردند.واقعاً مایه شرمساری است، زیرا لازم نیست اینطور باشد. هر یک از این بازیها قبلاً به شکل سینمایی بودند، بنابراین به وضوح زمینه برای اقتباسهای بهتر فیلم وجود داشت. در عوض، کارگردانان تصمیم گرفتند تمام چیزهایی را که بازیها را خوب میکرد، برای چیزی که تقریباً شبیه آنها بود، حذف کنند. این عدم احترام به منبع منبع است که گیمرها را در سراسر جهان ناراحت می کند.
فیلمهای بازیهای ویدیویی فاقد استعداد فیلمسازی مناسب هستند
فیلمهای بازیهای ویدیویی میتوانند خوب باشند، اما اغلب افراد پشت سر آنها به ساختن فیلمهای بد مشهور هستند. معروف ترین نمونه اووه بول (تصویر بالا) است که به خاطر اقتباس های وحشتناکش از بازی های ویدیویی به منفورترین مرد هالیوود تبدیل شد. او حقوق بسیاری از عناوین بازی های محبوب، از جمله Far Cry، Postal، و In The Name Of The King را گرفت و آنها را به فیلم هایی تبدیل کرد که کاملاً وحشتناک هستند. با اشاره به آخرین نکته ما، آنها همچنین با بازی های ویدیویی که بر اساس آنها ساخته شده بودند بسیار متفاوت بودند.
سپس پل دبلیو اس. اندرسون، مردی که پشت فیلم های Resident Evil ذکر شده است. او همچنین به خاطر ساخت یک اقتباس بد دیگر از بازی های ویدیویی، Mortal Kombat، شهرت داشت، پس چرا کلید یک فرنچایز دیگر را به او بسپارید؟ مسلماً او فیلم پرتنش و ترسناک Event Horizon را کارگردانی کرد، بنابراین ما میتوانیم به نوعی منطق را درک کنیم. با این حال، اگر هالیوود یک ذره عقل سلیم داشت، آنها باید امتیاز بازی Resident Evil را پس از اولین بازی ناامیدکننده به شخص دیگری واگذار می کردند.
تصور کنید امثال جورج آ. رومرو چه کاری می توانستند با Resident Evil انجام دهند. کارگردان مشهور ترسناک زمانی در صف کارگردانی اقتباس از بازی ویدیویی بود، اما متاسفانه هرگز محقق نشد. و تصور کنید پیتر جکسون با بازی فانتزی به نام پادشاه چه میتوانست انجام دهد یا کوئنتین تارانتینو با بازی خشونتآمیز و جنجالبرانگیز Postal چه میتوانست انجام دهد. در عوض، کلیدها در اختیار کارگردانانی قرار گرفت که برای انجام چنین اقتباسهایی مجهز نبودند و ما با فیلمهای خندهدار بازی ویدیویی بدی که از نظر کیفیت بسیار ضعیف بودند، ماندیم.
به نظر می رسد هالیوود اهمیتی نمی دهد
همانطور که اغلب در هالیوود اتفاق می افتد، به نظر می رسد پول درآوردن محور اصلی فیلم هایی است که ساخته می شوند. به نظر می رسد این فرض وجود دارد که فیلمی با عنوان یک بازی ویدیویی به فروش بالایی دست پیدا کند. و بیشتر اوقات، این درست ثابت می شود. برای مثال، لارا کرافت: مهاجم مقبره در سال 2001، با وجود عدم حمله به مقبره که باعث محبوبیت بازیها شد، بیش از 274 میلیون دلار در گیشه به دست آورد. و Resident Evil: The Final Chapter 2016 علیرغم اینکه یک فیلم بد دیگر در این فرنچایز بود، 314 میلیون دلار فروش کرد.
نکته این است. اگر مردم همچنان برای دیدن این فیلم ها پول بپردازند، هالیوود بدون در نظر گرفتن کیفیت، باز هم آنها را از بین خواهد برد. مخاطبان عمومی ممکن است آنها را بپذیرند، اما برای گیمرها؟ متأسفانه، این یک مورد «بازی تمام شده» است، زیرا آنها بارها و بارها با ناامیدی مواجه می شوند.