در طول دوران طولانی زندگی حرفه ای جانی دپ، او در فهرست طولانی از فیلم های بسیار محبوب ظاهر شده است. در واقع، بسیاری از طرفداران دپ آنقدر کار او را میپسندند که دوست دارند تا همان اندازه در پشت صحنه جزئیات مشهورترین نقشهای او را یاد بگیرند.
وقتی اکثر بازیگران مشهور می شوند، به نظر می رسد چیزی که بیش از همه به آن اهمیت می دهند نقش های فرود است که باعث پیشرفت حرفه ای آنها می شود. با این حال، وقتی صحبت از جانی دپ به میان میآید، اغلب بسیار واضح بوده است که او نقشهایی را صرفاً به این دلیل بازی کرده است که برای او جالب هستند.
با توجه به اینکه گاهی اوقات انتخاب های جانی دپ به عنوان یک ستاره سینما چقدر غیرعادی بوده است، نباید برای کسی تعجب کرد که بسیاری از فیلم های او بسیار جذاب هستند.با این حال، به طرز شگفت انگیزی، افرادی که رانگو را ساختند، که دپ در آن بازی کرد، آنقدر طرفدار بزرگ فیلم قبلی او ترس و نفرت در لاس وگاس بودند که این دو فیلم را به هم متصل کردند.
یک شغل جالب
پس از اینکه برای اولین بار پس از بازی در 21 جامپ استریت تلویزیون به شهرت رسید، حرفه دپ با بازی در ادوارد دست قیچی واقعاً اوج گرفت. از آن زمان، دپ به طور متناوب بین بازی در فیلمهای معمولیتر مانند دانی براسکو و بلک ماس و فیلمهای غیرمعمولی مانند اد وود و فیلمهای تیم برتون که تیتر آن بود، بازی کرد.
سرانجام، زمانی که تماشاگران سینما با تمام وجود از ایفای نقش او در نقش کاپیتان جک اسپارو استقبال کردند، جانی دپ بیشتر مورد استقبال قرار گرفت. دپ با بازی در چندین فیلم دزدان دریایی کارائیب، مسلماً دلیل اصلی تبدیل شدن آن فرنچایز به یک موفقیت بزرگ بود.
یک فیلم موفق
برای استودیوهای فیلم، یکی از سادهترین راهها برای ساختن یک پویانمایی در باکس آفیس، ساختن یک فیلم انیمیشن برای کل خانواده است.به همین دلیل، هر ساله تعداد زیادی فیلم متحرک تمام طول وجود دارد که تقریباً بلافاصله اکران می شوند و فراموش می شوند. وقتی صحبت از انیمیشن 2011 رنگو به میان می آید، از بسیاری جهات این فیلم فراموش شده است. با این حال، هر کسی که از رنگو آگاه باشد احتمالاً میداند که این فیلم از بسیاری جهات تأثیرگذار بوده است.
جانی دپ که به راحتی در میان پردرآمدترین بازیگران جهان در اوج زندگی حرفهای خود قرار دارد، برای نقشهای مختلف بازیگریاش پول زیادی دریافت کرده است. با در نظر گرفتن این موضوع، بسیار چشمگیر است که یکی از بزرگترین چک های حقوق او برای کارش در Rango بود. رنگو علاوه بر پرداخت پول هنگفتی به ستاره اش، باید به خاطر یک فیلم واقعا خوب به یاد آورد.
قادر به کسب 88 درصد قابل توجه در Rotten Tomatoes، اکثر منتقدان Rango را تحسین کردند. علاوه بر این، رانگو برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن بلند شد که بدیهی است یک شاهکار چشمگیر است. لازم به ذکر است که این موفقیت وقتی شگفتانگیزتر میشود که بدانید از زمان ایجاد آن دسته اسکار در سال 2001، تنها 6 فیلم غیردیزنی/پیکسار، از جمله رانگو، برنده آن شدهاند.
به طرز شگفت انگیزی متراکم
وقتی صحبت از فیلمهای پیکسار به میان میآید، یک چیز وجود دارد که آنها معمولاً بهتر از فیلمهای انیمیشن استودیوهای دیگر انجام میدهند و آن این است که بزرگسالان را میخنداند. از این گذشته، فیلمهای پیکسار به اندازهای قابل دسترس هستند که بچهها را بخندانند، در حالی که حاوی جوکهایی هستند که روی سرهای کوچک پرواز میکنند و برای بزرگسالان کاملاً جذاب هستند. خوشبختانه برای طرفداران رانگو، این فیلم پارامونت پیکچرز کار بسیار خوبی از جمله عناصر فقط برای بزرگسالان انجام داد.
با وجود اینکه فیلمهای وسترن سالهاست در باکس آفیس تسلط نداشتند، افرادی که رنگو را ساختند تصمیم گرفتند فیلم خود را نسخهای مدرن از آن فیلمها بسازند. رنگو که آشکارا توسط طرفداران بزرگ این ژانر ساخته شده است، چندین اشاره به فیلمهای وسترن دارد که بینندگان کودک هرگز نمیفهمند. به هر حال، فیلمهایی که آنها به آنها اشاره میکردند، دههها قبل از تولد آن بچهها منتشر شدند. به عنوان مثال، رانگو حاوی ارجاعاتی به فیلم هایی مانند The Shakiest Gun in the West، A Fistful of Dollars و The Good, The Bad and the Ugly است.
علاوه بر فیلمهای وسترنی که رانگو کلاهش را بر سرشان گذاشت، این فیلم همچنین به یکی از عجیبترین و دوستداشتنیترین فیلمهایی که جانی دپ در آن بازی کرد، ادای احترام کرد. در اوایل فیلم رانگو، مارمولک عنواندار از آکواریومش پرت میشود. و در نهایت خود را بر روی شیشه جلوی یک کانورتیبل می بیند. برای طرفداران ترس و نفرت در لاس وگاس، فوراً مشخص است که راننده ماشین شخصیتی است که دپ در آن فیلم ذهنی 1998 بازی کرد.
در مورد گنجاندن ارجاع به اثر قبلی دپ، کارگردان Rango، گور وربینسکی، فاش کرد که این موضوع در اواخر پروسه مطرح شد. وربینسکی میگوید: «این در اوایل یک جلسه پانچآپ کمدی به دست آمد. "یکی گفت ما باید کادیلاک قرمز را ببینیم. و بعد یکی گفت، نه، نه، نباید فقط از کنار آن رد شود. او باید روی پنجره فرود بیاید.» خط کاریکاتور تامپسون به آخر هفته عجیبی که آنها می گذرانند اشاره دارد. وربینسکی می خندد: «واکنش این نیست که «دعنتی این چیست؟» بلکه «هو، یکی دیگر هست!» است."او در تمام طول روز مارمولک هایی با چهره های خندان می بیند."