15 لحظات اصلی «This Is Us»، رتبه بندی شده بر اساس میزان گریه ما

فهرست مطالب:

15 لحظات اصلی «This Is Us»، رتبه بندی شده بر اساس میزان گریه ما
15 لحظات اصلی «This Is Us»، رتبه بندی شده بر اساس میزان گریه ما
Anonim

از اولین نمایش خود در سال ۲۰۱۶، This Is Us ما را در سه شنبه شب ها به گریه انداخته است. این برنامه به سرعت یک شبه به محبوبیت تبدیل شد و رتبه‌بندی به رکوردهایی رسید که NBC در دهه‌های گذشته ندیده بود. طولی نکشید که در حالی که طرفداران مهمانی های تماشای This Is Us را برگزار می کردند، نمایش مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، بنابراین هیچ کس مجبور نبود به تنهایی تماشا کند. از آن زمان، این برنامه چهار فصل را در برگرفته است و دو فصل دیگر تضمین شده است - چیزی که در دنیای تلویزیون امروز بی سابقه است.

به نظر می رسید خانواده پیرسون با میلیون ها آمریکایی و مردمی در سراسر جهان که هماهنگ می شوند تا ببینند در حال انجام چه کاری هستند، برخورد کرده اند.در حالی که سریال سهم خود را از لحظات سبک و کمدی دارد، نان و کره This Is Us درام اشک آور آن است. گاهی اوقات ما گریه می‌کنیم چون صحنه‌ها خیلی خوب و شاد هستند، اما بیشتر اوقات گریه می‌کنیم چون پیرسون‌ها لیاقت خیلی بهتر از چیزی را دارند که دارند.

15 داستان بیرون آمدن تس ما را به گریه انداخت، اشک های خوشحالی

ما اعتراف می کنیم، "گریه های شاد" زیادی در این لیست وجود ندارد، بنابراین این صحنه واقعاً ما را تشویق کرد که در فهرست قرار بگیریم. در طول فصل 3، تس به پدر و مادرش می آید که چیزی جز حمایت از دخترشان نیستند. مطمئن نیستیم که گریه می‌کردیم چون تس می‌ترسید به بهترین والدین دنیا بگوید یا گریه می‌کرد چون آن‌ها به بهترین شکل ممکن با آن رفتار کردند. در هر صورت، ما گریه کردیم!

14 یادگیری درباره سرنوشت ربکا همیشه ما را اشک می آورد

در پایان فصل 2 حدس و گمان های زیادی وجود داشت و بسیاری از افراد متعجب بودند که رندال از تس بزرگسال می خواهد که به دیدن چه کسی برود.تا پایان فصل 3 بود که متوجه شدیم خانواده پیرسون در حال جمع شدن برای دیدن ربکای مسن و به سرعت رو به وخامت بودند. آیا این خانواده به اندازه کافی زجر نکشیده است؟ ما می دانیم که مردم نمی توانند برای همیشه زندگی کنند، اما مطمئناً آنها مجبور نبودند به ما اطلاع دهند که او چگونه و چه زمانی خواهد مرد.

13 ما می دانستیم که بث قوی است اما دیدن داستان او آن را بسیار واضح تر کرد

پیرسون ازدواج کرده است، بث تمام شرایط لازم را دارد تا پس از اطلاع از تاریخچه‌ی خود، یکی از اعضای خونی خانواده پیرسون در نظر گرفته شود. درست مثل پیرسون‌ها، او هم درد دل‌هایی مثل از دست دادن پدرش در نوجوانی داشت. پس از مرگ او، او مجبور می شود با این واقعیت کنار بیاید که باید رقص را رها کند تا شغلی پردرآمدتر را دنبال کند. ما نمی توانیم با تماشای اینکه بث از رویاهایش دست می کشد گریه نکنیم.

12 بارداری کیت همه ما را به خطر انداخت اما خوشبختانه جک جونیور خوب است

کیت زندگی سختی داشت. بعد از ملاقات با مرد رویاهایش، چیزی که می خواهد مادر شدن است.متأسفانه باردار شدن سخت تر از آن چیزی است که او فکر می کرد. کیت و توبی پس از سقط جنین، IVF را امتحان می‌کنند. البته، هیچ چیز برای این دو تا به حال آسان نیست و کیت در نهایت به زایمان زودرس می رسد. خوشبختانه جک جونیور جان سالم به در برد و در حال پیشرفت است، حتی اگر دچار اختلال بینایی باشد. ما بسیار خوشحالیم که او عاقبت بخیر خود را داشت حتی اگر در این راه 10000 اشک ریخته باشیم.

11 کل رابطه سوفی و کوین ما را مجبور به دستیابی به بافت‌ها کرده است

شرم نداریم اعتراف کنیم که برای دوستان و عشق های دبیرستانی دوست داریم، به همین دلیل است که تماشای تعامل سوفی و کوین گاهی اوقات بسیار دردناک است. حتی اگر می‌دانیم که آنها چندین بار تلاش کرده‌اند و شکست خورده‌اند، نمی‌توانیم جلوی خودمان را بگیریم که امیدوار باشیم این دو بار دیگر برای همیشه با هم متحد شوند. و وقتی آنها این کار را انجام دهند، ما دستمال کاغذی را آماده خواهیم کرد.

10 ما به یک شانه نیاز داریم که هر بار که رندال خراب می شود گریه کنیم

راندال پیرسون مسلماً شخصیت اصلی This Is Us است و به همین دلیل او برخی از احساسی ترین لحظات را فصل به فصل دارد.یکی از صحنه‌هایی که هنوز نمی‌توانیم از آن عبور کنیم، زمانی است که رندال در فصل اول دچار مشکل می‌شود. بخشی از دلیلی که این صحنه هنوز به ذهن ما می رسد این است که این احساس بیش از حد واقعی است. همه ما می دانیم چه احساسی دارد که چیزهای زیادی در بشقاب خود داشته باشیم، اما نمی توانیم شکایت کنیم زیرا باید خودمان را کنار هم نگه داریم.

9 همه چیز برای دژا و برای ما تغییر کرد وقتی مادربزرگش درگذشت

در حالی که برخی ممکن است پیشینه دژا را لزوماً غم انگیز بدانند زیرا او را به پیرسون ها کشاند، نمی توان انکار کرد که یک کودک خردسال سزاوار تجربه همه چیزهای وحشتناکی نیست که او دارد. از دست دادن مادربزرگش تغییر بزرگی برای دژا بود و تغییری که زندگی او را برای سال‌های آینده تحت تاثیر قرار داد.

8 برای ربکا و رندال احساس بدی داشتیم وقتی که بعد از بازگشت او به خانه نتوانستند با هم پیوند بخورند

ربکای جوان پس از زایمان مشکلات زیادی را پشت سر گذاشت. او نه تنها نیاز داشت که از دست دادن پسرش کایل غمگین شود، بلکه با وظیفه دلهره آور پیوند با کودکی روبرو شد که 9 ماه را صرف پرورش آن نکرد.اگرچه تماشای آن آزاردهنده است، اما خوشحالیم که ربکا توانست قلبش را باز کند و رندال را به عنوان قلب خودش بپذیرد.

7 جلسه خانواده درمانی ما را برای ساعت‌ها غوغا کرد

در حالی که کوین به درمان اعتیادش به الکل ادامه می دهد، خدمه پیرسون در مرکز توانبخشی برای شرکت در خانواده درمانی گرد هم می آیند. با توجه به آسیب‌های روانی و دراماتیکی که این چهار نفر با آن مواجه شده‌اند، جای تعجب نیست که جلسه درمانی به سرعت زشت می‌شود. چطور می‌توانی با گوش دادن به صحبت‌های کوین در مورد کمترین علاقه‌مند بودن در خانواده گریه نکنی، فقط به این دلیل که ربکا باورهایش را تأیید کند که راندال محبوب‌تر است، زیرا او «آسان‌تر بود؟»

6 کوین و رندال پس از دعوای انفجاری خود ما را فریاد زدند و گریه کردند

رندال و کوین سهم خود را از مشاجرات و دعواهای پر سر و صدا داشته اند، اما هیچ یک از آنها با آنچه در پایان فصل 4 شاهد بودیم قابل مقایسه نیست. راستش ما آنقدر از حرف این دو به یکدیگر شوکه شدیم که اشک ها تا زمانی که آنچه را که اتفاق افتاده بود پردازش کردیم، سرازیر نشدند.هر دوی این مرد پیرسون به دنبال ژوگولار رفتند، اما ما امیدواریم که زودتر آشتی کنند.

5 دکتر K همیشه ما را احساساتی می کند، اما زیارت قبر همسرش واقعاً ما را به هق هق می اندازد

دکتر K به راحتی شخصیت مورد علاقه ما است که با خانواده پیرسون مرتبط نیست، اگرچه او باید باشد. دکتر K چندین صحنه احساسی از ارائه کیت و کوین به سخنرانی حماسی لیموناد و حتی سخنرانی فصل 4 درباره سوگواری از دست دادن یک نوزاد داشته است. با این حال، هیچ چیز قابل مقایسه با صحنه ای نیست که او به ربکا کمک می کند تا با یادآوری خاطرات زندگی خود با همسر مرحومش عزادار جک شود.

4 در پنج دقیقه آخر فصل 4 اشک های شاد و غمگین ما گریه می کرد

فصل 4 This Is Us واقعاً یک ترن هوایی عاطفی با مکاشفه ها و معماهای بیشتر از آنچه که بتوانیم به آن ادامه دهیم معرفی شده است. با این حال، هیچ چیز با چند دقیقه پایانی فصل 4 قابل مقایسه نیست. از فهمیدن اینکه کیت و توبی یک دختر دارند تا تولد نوزاد جک جونیور و کوین همه در سخنرانی درباره پدر بودن.تا زمانی که امتیازها تمام شد، بچه ها را غرغر می کردیم.

3 دیدن زنده جک در آینده واقعاً ما را خراب کرد

غریق فصل چهارم دیگر زمانی رخ داد که رندال در یک جلسه درمانی شرکت می‌کند، جایی که به او دستور داده می‌شود در مورد زندگی‌اش خیال‌پردازی کند اگر جک را از ورود دوباره به خانه در حال سوختن آن‌ها در آن شب بدشان باز می‌کرد. دیدن پیرسون جک پیرسون ما را بسیار احساساتی کرد، اما وقتی دیدیم او تمام نقاط عطفی را که از دست داده بود، واقعا اشک‌ها سرازیر شدند.

2 ما هرگز از خداحافظی با ویلیام غافل نخواهیم شد

انگار که رندال پس از از دست دادن پدری که او را بزرگ کرده آسیب عاطفی کافی ندیده است، او نیز باید کمی بیش از یک سال پس از ملاقات با پدر بیولوژیکی خود را از دست بدهد. ویلیام به سرعت به یکی از محبوب ترین طرفداران تبدیل شد و در طول فصل اول منبع چندین لحظه صمیمانه شد. با وجود اینکه می دانستیم مرگ او در راه است، باز هم درد داشت.

1 ما همچنان هر بار که یک ظرف غذا را می بینیم گریه می کنیم، زیرا باعث مرگ جک شد

در حالی که This Is Us ممکن است ما را هر هفته به گریه بیاندازد، هیچ لحظه ای ما را به اندازه فهمیدن چگونگی مرگ جک به گریه نینداخته است. بسیاری از مردم در همان اوایل شک داشتند که جک زنده نبوده و شکست خود را برای حضور در جدول زمانی کنونی که منجر به نظریه‌های بسیاری می‌شود، نشان می‌دهد، اما هیچ چیز نمی‌توانست ما را برای حقیقت آماده کند. تنها آرامشی که در مرگ جک می‌یابیم این است که او مرد شجاع و شریفی بود که می‌شناختیم.

توصیه شده: