آن شوی دهه 70 یک کمدی پیشگامانه بود که به موضوعاتی می پرداخت که اکثر برنامه های دیگر به آن توجه داشتند یا به کلی از آنها اجتناب می کردند. همانطور که از عنوان آن پیداست، این قبیله از دوستان و همسایگان که در دهه 70 ساخته شده اند، تحت تأثیر آنچه از دهه 70 انتظار دارید، در موقعیت های جالبی قرار گرفتند! این گروه در دوران نوجوانی و اوایل دهه 20 خود در مقابل بینندگان سفر کردند و به سرعت ارتباط و ارتباط با آنها آسان شد.
این نمایش در تمام طول بازه زمانی خود بین سالهای 1998 تا 2006 رتبهبندی بسیار قوی داشت. به نظر میرسید که هر کس میتواند حداقل با یک یا دو نفر از شخصیتها به نوعی ارتباط برقرار کند.تسکین کمدی ارائه شده توسط نمایش به آسانی مورد استقبال قرار گرفت و بحث های میز گردی که توسط این خدمه دوستان انجام می شد همیشه پر از خنده بود. مانند هر نمایش خوبی که وجود دارد، آن نمایش دهه 70 به همان اندازه که علاقه داشت، حدس و گمان ها را ایجاد کرد، و تئوری های بسیاری از طرفداران برای توضیح برخی از سؤالات پشت خط داستانی و تعامل شخصیت ها وجود دارد.
15 اریک فورمن در کما بود
این باید یکی از تئوری های طرفداران مورد علاقه ما باشد. Topher Grace بعد از فصل 7 سریال را ترک کرد و بینندگان به این باور رسیدند که او به آفریقا رفته است. به نظر نمی رسد که او آن گونه باشد که از خانه دور شود. نظریه های طرفداران نشان می دهد که او در واقع در کما بوده است. اپیزود تورنادو پروم با پخشی به پایان می رسد که "یک نوجوان محلی در شرایط بحرانی است" در نتیجه طوفان، و طرفداران فکر می کنند که او اریک است، و پیشنهاد می کنند که او در کما بوده است، که این غیبت او را توضیح می دهد…
14 رد اریک را عمداً به عنوان یک دختر بزرگ بزرگ کرد
هرکسی که تا به حال این نمایش را تماشا کرده است می تواند تأیید کند که رد، پدر اریک، پدر و مادری سرسخت بوده است.او که در جنگ کره جنگیده بود، تربیت مردانه و سفت و سختی داشت. با این حال، او به نوعی پسری لاغر، حلیم و غیر ورزشکار تربیت کرد. او فرصت و مهارت کافی برای تبدیل اریک به "یک مرد واقعی" داشت و همیشه از خصوصیات ناب خود شکایت می کرد.
یک نظریه طرفداران در Reddit نشان می دهد که رد نه چندان مخفیانه از زندگی خود متنفر بود و می خواست برای پسرش متفاوت باشد. این نظریه حاکی از آن است که او از نظر ظاهری با اریک سخت برخورد میکرد، اما او را به گونهای تربیت میکرد که برخلاف تربیت خودش بود، به امید نتیجهای متفاوت برای فرزندش.
13 لوری فورمن محصول سوء استفاده از کیتی است
همه ما متوجه شده ایم که کیتی چقدر می نوشد، این تقریباً علامت تجاری مشخصه او است. از آنجایی که او پس از به دنیا آوردن لوری همچنان به بطری ضربه میزد، نظریهای از طرفداران نشان میدهد که کیتی ممکن است در واقع دلیلی بوده باشد که لوری اینطور شده است. لوری هرگز واقعاً به چیزی زیاد نمی رسید، و اگر از این نظریه طرفداران پیروی می کنیم، احتمالاً به این دلیل است که او توسط کیتی پرورش نیافته است.ازدواج کیتی با رد محقق نشد و او آرزو داشت در چند قسمت به سر کار بازگردد. شاید او نتوانست در نتیجه عشق و محبت مادرانهای را که به لوری نیاز داشت بدهد.
12 Formans و Kelsos همسایههای حیاط خلوت هستند
ما میدانستیم که این خانوادهها در نزدیکی یکدیگر زندگی میکنند، اما آیا ممکن است که کلسوس و فورمانها واقعاً همسایههای همسایه باشند؟ واقعاً سخت است که این نظریه را به کلی رد کنیم، زیرا اساس منطق وجود دارد. کلسو اغلب از پشت گاراژ بیرون می آید، و یک نظریه طرفداران در Reddit نشان می دهد که این تصادفی نیست. در فصل اول، در طول قسمت برج آب، هاید در حال پریدن از حصار برای رسیدن به محل سکونت کلسو و گاز گرفتن سگ دیده می شود. ببینید… آنها باید یک حصار مشترک داشته باشند! این خانهها در کنار هم، یا پشت سر هم، در فاصلهای دورتر هستند.
11 تاریخ هاید و لوری
خب، این یک پیچ و تاب جالب است که بسیار منطقی است! به نظر می رسد کاربر Reddit Akiba490 این واقعیت را که لوری و هاید اولین بوسه یکدیگر بودند را با هم ترکیب کرده است.این تئوری طرفداران نشان می دهد که آنها با هم رفتند و اولین بوسه را پشت سر همه به اشتراک گذاشتند. این در حدود زمانی است که پدر هاید ترک کرد و نگرش ترش خود را در مورد زندگی و عشق پرورش داد. این نظریه حاکی از آن است که او به زودی با اریک دوست شد، بنابراین "آزمایش اولین بوسه" به منظور حفظ دوستی مخفی نگه داشته شد. این یک ریف بین هاید و لوری ایجاد کرد که نفرت آنها از یکدیگر را در طول نمایش توضیح می دهد.
10 فاس فقط خیالی است
فز یک همکار بدون هویت مشخص است که در طول زندگی نمایش آشکار می شود. نام او مخفف "دانشجوی ارز خارجی" است، بنابراین حتی نام او نیز محل بحث است. بیش از حد فکر کردن نشان می دهد که کل شخصیت او زاییده تخیل ماست. شاید این باند کمی بیش از حد در دایره بحث خود شرکت می کردند و فقط او را در خواب می دیدند! این نظریه نشان میدهد که فز در تخیل آنها زندگی میکرده و در واقع یک شخصیت نبوده است.
9 2 فصل پایانی توسط دونا نوشته شد در حالی که او عزادار درگذشت اریک بود
این نظریه طرفداران Reddit از SMIthsonIANpictures نشان می دهد که دونا در واقع 2 فصل آخر سریال را نوشته است. کمی طولانی است، اما بیایید اینجا را دنبال کنیم… ما می دانیم که او یک نویسنده بود (البته نه یک نویسنده بزرگ)، و زمانی که نوبت به رابطه اش با اریک می رسید، دچار نقص های عاطفی بود. تا اینجا، این می تواند کاملا منطقی باشد. این نظریه نظریه ای را که اریک را در کما نشان می دهد به چالش می کشد. این یکی به او پیشنهاد می کند که به آفریقا رفته است، اما جان خود را در آنجا از دست داده است و دونا تجربیات خود را به عنوان راهی برای عزاداری شرح می دهد.
8 باب و میج نماینده زوج کمدی کمدی کلیشه ای هستند
اگر از طرفداران تئوری های طرفداران هستید، Reddit مطمئناً به وسواس شما کمک خواهد کرد. MasterLawlz فکر میکند که باب و میج باید شخصیتهای اصلی یا حداقل والدین اصلی این نمایش باشند. این کاربر پیشنهاد میکند که این دو با «کلیشه» مطابقت دارند، زیرا والدین کمدی کمدی خیلی بهتر از Red و Kitty انجام میدهند.بر اساس این نظریه، نقشهای والدین عمداً با استناد به تغییر داده میشوند. "این به عمد انجام شد تا کلیشه های کمدی کمدی در کنار واقعیت قرار بگیرند."
7 "Doug" و آن برنامه دهه 70 یکی و یکسان هستند
آیا این می تواند درست باشد؟ این نظریه طرفداران شباهت هایی را بین شخصیت های اصلی هر نمایش ترسیم می کند. داگ و اریک. آنها را بهعنوان هر دوی آنها «احمق و بداخلاق» نشان میدهد. علایق عشقی آنها، پتی و دونا ویژگی های اسنوب را به تصویر می کشند، و هر دو در راجر و هاید دوستان "عجیب" پیدا کرده اند. فنتراک و فز هر دو دانشجوی ارز هستند و تدا و کیتی هر دو مادرانی دوست داشتنی و در عین حال شرم آور هستند. فهرست شباهتها ادامه دارد، اما ما قبلاً متقاعد شدهایم که این نمایشها یک موضوع بسیار مشترک دارند.
6 فز در واقع از هند غربی هلند است، اصلاً یک راز نیست
نقش فاس در آن شوی دهه ۷۰ بر این اساس است که پیشینه او مشکوک است و هرگز واقعاً تأیید نشده است.با این حال، کاربر Reddit ThegcGamer این موضوع را کاملاً به چالش می کشد و یک نظریه کاملاً جدید ارائه می دهد. این کاربر با فهرست کردن تمام حقایقی که در مورد فز از طریق نکات و مکالمات ظریف در نمایش میدانیم، همه چیز را به کار میگیرد و برای محدود کردن مسائل از یک مرحله آزمایش و خطای بینظیر عبور میکند. در نهایت، پس از یک مسیر طولانی و پر پیچ و خم از حقایق و نکات، این تئوری فن در هند غربی هلند به عنوان زادگاه و منشاء فاس فرود می آید. اگر این درست باشد، او دیگر یک راز نیست و شخصیت او بسیار کمتر جالب است!
5 لوری "آسان" بود به دلیل عدم محبت قرمز
در سرتاسر آن نمایش دهه ۷۰، بدیهی است که لوری کمی بیش از حد با پسرها ماجراجو است و «آداب بانو» مناسبی ندارد. او خود را در یک نور غیر هوشمند نشان می دهد - و یک تئوری طرفداران نشان می دهد که این نتیجه فقدان محبت رد و بازتاب مستقیم والدین یا عدم آن است. شاید اگر کیتی بطری را کنار گذاشته بود و زمان بیشتری را با لوری در طول سالهای شکلگیری اش میگذراند، یا اگر رد در رویکردش آنقدر خشن نبود و گوش شنوایی بیشتری ارائه میکرد، لوری مجبور نبود به دنبال عشق و پذیرش از سوی مردان باشد. به روشی که او انجام داد.
4 قرمز ذاتا بد نبود، او توسط الکلیسم کیتی سخت شده بود
اوه صبر کنید، این یک پیچ و تاب جالب است. طرفداران به سرعت تصور می کنند که رد با رویکرد منفی و نگرش قاطعانه کهنه سربازان جنگ کره، کیتی را دیوانه کرده است. با این حال، تئوری های طرفداران نشان می دهد که او در واقع به دلیل اعتیاد به الکل کیتی سخت شده است. رد به دلیل اینکه مجبور بود با مشروبات الکلی با مسائل مستمر خود کنار بیاید، نتوانست نقش پدر و مادری را که تصور می کرد به عهده بگیرد، انجام دهد، و به همان اندازه که او "خوب" بود، از پنهان کردن شدت اعتیاد خود بیزار بود و متوجه شد زندگی با او دشوار است.
3 جکی در گروه قرار گذاشت تا در گروه قرار بگیرد زیرا او از یک خانه خراب آمده است
بر کسی پوشیده نبود که جکی یک دختر بدجنس و خودپسند بود. نقش او با "تصویر دختر زیبا" تعریف شده بود، اما شاید این دلیلی برای قرار او در گروه نباشد. یک تئوری طرفداران نشان می دهد که او محبت خود را به جهات متعددی پرتاب کرده است زیرا نیاز به "تعلق داشت."
طبق این نظریه، او از یک خانه خراب آمده بود و همیشه در تلاش بود تا مرکز توجه باشد. در نهایت تنها راهی که او می دانست، قرار گذاشتن در گروه بود، و او را "با ارزش" و "مهم" و البته - در مرکز توجه قرار داد. او با کلسو و هاید، شخصیتهای قویتر، قرار گرفت و نیاز او به موقعیت قوی در درون گروه را نشان داد.
2 استیون هاید مغز متفکر واقعی سریال است
آیا استیون هاید می تواند مغز متفکر نمایش باشد؟ یک تئوری طرفداران نشان می دهد که این بسیار محتمل است. او همان بچهی تاریک، سایهدار و آرامی است که در صحنهها شناور میشود و از آن خارج میشود، بدون اینکه تأثیر قابلتوجهی روی آنها بگذارد - عمدا! این نظریه نشان می دهد که او شروع به قرار ملاقات با جکی کرد تا از او به عنوان سخنگوی خود استفاده کند و قدرت بیشتری بر گروه داشته باشد. او بی سر و صدا با توصیه های "تقریباً پدرانه" خود بر اریک تأثیر می گذارد و به راحتی از کلسو سبقت می گیرد، زیرا کلسو معمولاً عاقل تر نیست. او در طول نمایش از دونا دوری میکند، احتمالاً به این دلیل که او شخصیتی مسلط است، و بیایید فراموش نکنیم که او سعی کرد با اولین بوسهاش، همانطور که در تئوریهای طرفداران دیگر پیشنهاد میشود، لوری را درک کند!
1 آن نمایش دهه 70 و روزهای شاد در "همین جهان روایی" هستند
کاربر ردیت معروف به "rchase" با این تئوری که روزهای شاد و نمایش دهه ۷۰ در "جهان روایی یکسانی" اتفاق میافتند، چیزهای جالبی را بیان میکند. این کاربر در ادامه میگوید: «H appy Days یک کمدیکم دهه 70 بود که در مورد نوستالژی دهه 50 در کنوشا، WI پخش میشد. حومه کنوشا، WI. به شکاف نوستالژی 20 ساله هر دو نمایش توجه کنید." وای اگر این را با این واقعیت همراه کنید که از نظر تاریخی، دهه 1950 و اوایل دهه 60 چیزی را که این کاربر "تغییر اجتماعی آهسته از شهر (در این مورد کنوشا)" می نامد را به تصویر می کشد، نادیده گرفتن این نظریه دشوار می شود.