Outlander یک سریال باورنکردنی غنی از تاریخ اسکاتلندی، عاشقانه، درام، و حتی عناصر علمی تخیلی/فانتزی است که همیشه در هر قسمت چیزهای زیادی در جریان است، و چیزی برای لذت بردن همه. در نمایشی مانند Outlander، داستانها و راههای مختلفی وجود دارد که آنها به کاوش در میآیند که قطعاً تعداد زیادی خط داستانی برنده هستند، در حالی که دیگران به طور جدی بازنده هستند.
خطوط داستانی که بهعنوان داستانگویی و بازیگری استادانه برجسته میشوند، مدتها پس از تماشای یک قسمت با شما باقی میمانند، در حالی که خطهای داستانی که مورد استقبال طرفداران و منتقدان قرار نمیگیرند، به دلایل بسیار متفاوتی با شما همراه هستند.اگرچه Outlander یک سریال شگفتانگیز است که شبیه هیچ برنامه دیگری در تلویزیون در حال حاضر نیست، اما همچنان داستانهای ناقص خود را هرازگاهی دارد.
مطمئناً نکات داستانی زیادی وجود دارد که آنها بررسی کردهاند و باید مورد تحسین قرار گیرند، اما هنوز موارد دیگری وجود دارند که برای شخصیتهای مورد علاقه ما واقعی نبودند یا حتی باعث میشد بینندگان از آنچه که روی صفحه نمایش میدیدند احساس ناراحتی کنند. Outlander در بیشتر موارد یک نمایش عالی است، اما هر آرکی با مخاطبان خود فرود نمی آید. با این اوصاف، بیایید 10 داستانی را که اوتلندر را نجات دادند (و 10 داستانی که به آن صدمه زدند) را تجزیه کنیم.
20 صدمه ببین: حمله بلک جک رندال به جیمی
یکی از خاطره انگیزترین - و آزاردهنده ترین خط داستانی که تا به حال در اوتلندر به تصویر کشیده شده، در فصل اول بود. قسمت قبل از پایان غافلگیر کننده، جیمی توسط بلک جک رندال گرفته شده بود در ازای اینکه رندال جان کلر را ببخشد.
در پایان، با جزئیات نشان داده شد که بین بلک جک و جیمی در طول دوران او در Wentworth چه اتفاقی افتاده است و واقعاً رندال را به عنوان مردی شرور و شرور نشان می دهد که تا بطن خود بود. با وجود اینکه خوانندگان کتاب انتظار این خط داستانی را داشتند، طرفداران از اینکه چقدر در صحنههای بلک جک و جیمی نشان داده شد، شوکه و حتی وحشت زده شدند. این سناریویی بود که در آن کمتر، بیشتر است.
19 ذخیره شد: ازدواج جیمی با کلر
به جرات می توان گفت که اگر جیمی و کلر هرگز برای نجات کلر از چنگال جک رندال ازدواج نمی کردند، اوتلندر هرگز چیزی نبود که تماشای آن را باورنکردنی و جذاب می کرد. نه تنها به این دلیل که کلر و جیمی قلب سریال هستند، بلکه شروع ازدواج آنها بود که بقیه وقایع سریال را رقم زد.
وقتی جیمی و کلر به شب عروسی خود رسیدند و بیشتر از همیشه با یکدیگر آشنا شدند، واضح بود که آن دو با هم هم روح هستند و کاملاً باید باشند.اما سفر آنها پس از آن هرگز آسان نبوده است، صرف نظر از عشق بی پایانشان به یکدیگر.
18 صدمه ببین: ازدواج جیمی با لاوگهیر
بعد از اینکه کلر به امید نجات فرزندش با جیمی از عواقب کالودن به زمان خودش رفت، جیمی در نهایت از نبرد بدنام که در آن تعداد زیادی از سربازان هایلندر سقوط کردند، جان سالم به در برد. در طول دو دهه بعد، کلر و جیمی زندگی جداگانهای در زمانهای جداگانه داشتند، که به این معنی بود که آنها تجربیات جدیدی بدون دیگری داشتند.
و در یک چرخش جدی از سرنوشت، جیمی به دستور خواهرش، جنی، با لاوگهیر ازدواج کرد. البته لاوگهیر، مرد تحقیر شده سابق جیمی بود که کلر را به خاطر از بین رفتن رابطه آنها سرزنش می کرد. Laoghaire کلر - و جیمی - را از طریق وینجگر قرار داد، بنابراین این واقعیت که جیمی پس از هر کاری که با کلر انجام داد، با لاوگهیر ازدواج کرد، احساس می کرد که خیانت به طرفداران سریال است.
17 آن را نجات داد: کلر پس از بیست سال دوباره با جیمی پیوند می خورد
مسلماً دلخراش ترین لحظه در داستان عشق جیمی و کلر زمانی بود که آن دو باید از هم جدا می شدند و - احتمالاً برای همیشه - در پایان فصل دوم خداحافظی می کردند. جیمی میدانست که نبرد کولودن مرگ نهایی او خواهد بود، یا اینطور فکر میکرد و میخواست کلر خود و فرزندشان را از سرنوشتی محکوم به فنا نجات دهد.
بعد از اینکه اتفاقات زیادی در زندگی هر دوی آنها رخ داد، کلر سرانجام شواهدی پیدا می کند که نشان می دهد جیمی از جنگ جان سالم به در برده و تصمیم می گیرد یک بار دیگر از میان سنگ ها برود تا او را پیدا کند. اتحاد مجدد آنها یکی از زیباترین چیزهایی بود که در کل سریال شاهد بودیم و باعث شد دوباره عشقشان را دوباره شروع کنند و زندگی جدیدی را با هم شروع کنند.
16 صدمه ببین: کلر در حال ترک جیمی قبل از نبرد
کلر که جیمی را درست قبل از نبرد کالودن ترک کرد داستان دیگری بود که همه طرفداران کتاب از قبل انتظارش را داشتند. اما وقتی مجبور شدیم در پایان فصل دوم آن را روی صفحههای تلویزیونی خود شاهد باشیم، این باعث نمیشود که درد کمتری به ما وارد شود. جیمی دلیلی بود که کلر به عقب برگشت، زیرا تصمیم داشت جان او و فرزند متولد نشده آنها را نجات دهد. منطقی بود اما کاملاً قلب را آزار می داد.
بیست سال مجبور بودم جدایی آنها را ببینم و زندگی جداگانه ای داشته باشند تا اینکه دیدار مجدد آنها در نیمه فصل 3 تقریباً غیرقابل تحمل بود. مطمئنا، این دیدار دوباره آنها را بسیار شیرین تر کرد، اما این بیست سال است که آنها هرگز بر نمی گردند. و ما هم نخواهیم کرد.
15 آن را ذخیره کرد: مورطاق بازمانده از کولودن
مرتق زنده ماندن از نبرد و زندگی طولانیتر پس از آن، خط داستانی بود که برای طرفداران کتاب و سریال، اما بهویژه کسانی که قبل از تماشای نمایش، کتابها را خواندهاند، شوک واقعی بود. در کتابها، مورطاق در نبرد کولودن به پایان میرسد.
خوشبختانه، با این حال، Murtagh در سریال تلویزیونی آنقدر مورد علاقه طرفداران است که هم طرفداران و هم نویسندگان نمی توانند Outlander را بدون بزرگترین حامی جیمی و کلر تصور کنند. سرنوشت او پس از پخش فصل 3 که شامل نبرد بود مشخص شد، اما بلافاصله بعد از آن متوجه شدیم که او زنده مانده است. و در فصل 4، مرتق خوشبختانه به بازی برگشت.
14 صدمه ببین: جیمی در حال تنبیه کلر
در نیمه دوم فصل 1 Outlander، جیمی کاری انجام می دهد که هم کلر و هم تماشاگران را خشمگین کرد. بعد از اینکه کلر سعی کرد از میان سنگها برگردد و به جای آن توسط سربازان کت قرمز اسیر شد، جیمی و هم قبیلههایش مجبور شدند جان خود را برای نجات او از دست بلک جک رندال به خطر بیندازند.
از آنجایی که هر یک از آنها ممکن است در تلاش برای نجات او از بین رفته باشند، جیمی تصمیم می گیرد که "وظیفه" اوست که کلر را به خاطر اعمالش - با کمربندش - مجازات کند.هر طرفدار کتاب این اتفاق را دید، اما بقیه مخاطبان از اقدامات جیمی شوکه شدند. البته منطقی است که جیمی با دوره زمانی که در آن آمده است، این ذهنیت را داشته باشد. اما طرفداران هنوز صحنه مورد بحث را قدردانی نکردند.
13 آن را ذخیره کرد: جیمی فرگوس را زیر بال خود می گیرد
جمی مدتها قبل از ظهور برایانا غرایز پدرانه داشت. وقتی جیب بری را از فاحشه خانه مورد علاقه بانی پرنس چارلی زیر بال خود گرفت، این به وضوح نشان داده شد. این کسی نبود جز پسر فرانسوی فرگوس که یکی از اعضای مهم قبیله فریزر شد.
فرگوس به سرعت خود را نزد فریزرها و همچنین طرفداران سریال محبوب کرد و به یکی از بازیکنان اصلی و طرفداران مورد علاقه سریال تبدیل شد. او نه تنها در تلاش جیمی و کلر برای خنثی کردن برنامههای شورش ژاکوبیتی شاهزاده چارلی کمک کرد، بلکه به کسی تبدیل شد که آنها به عنوان پسر خود به او نگاه میکردند.حتی زمانی که او بزرگتر شد، هنوز هم با جیمی و کلر صمیمی بود، وقتی که بیست سال بعد او برگشت.
12 صدمه ببین: محاکمه جادوگر
در فصل 1، Laoghaire یک محاکمه جادوگر را برای Geillis و Claire ترتیب می دهد، با هدف اصلی اعدام کلر تا بتواند جیمی را برای خودش داشته باشد. یا حداقل، او فکر میکرد که اینطور پیش میرود.
اما این حقیقت که اصلاً محاکمه جادوگران وجود داشت کاملاً گیج کننده بود. در آن زمان در اسکاتلند، محاکمه جادوگران نسبتاً وجود نداشت. نه تنها این، بلکه تماشای آسیب دیدن کلیر قبل از اینکه جیمی او را از دست اوباش نجات دهد، بسیار دشوار بود. در حالی که خیلی خوب بود که کلر در مورد همه چیز حقیقت را به جیمی گفت، اما کمی بیمعنی به نظر میرسید.
نیازی به گفتن نیست، ما میتوانستیم بدون این محاکمه جادوگر کار کنیم، اگر در مورد چیزها نظر داشتیم.
11 آن را نجات داد: مورتاگ به زندگی دوک ساندرینگام پایان داد
یکی از بهترین لحظات مورتاگ فیتزگیبونز در سریال زمانی بود که به قول خود به مری و کلر برای پایان دادن به زندگی کسی که به آنها حمله کرد عمل کرد. به خصوص مری جوان که در فرانسه مورد تعرض قرار گرفت.
وقتی متوجه شدند که دوک ساندرینگهام کسی بود که به سازماندهی حمله کمک کرد، مورتاگ ماموریت خود را برای پایان دادن به زندگی خود قرار داد و او را به شیوه ای بسیار ترسناک اعدام کرد - و به درستی..
مرتاق به دلیل اینکه نتوانست در زمان نیاز از آنها محافظت کند، احساس گناه شدیدی می کرد و این همان رستگاری بود که او به آن نیاز داشت. بعلاوه، ما خوشحالیم که دوک ساندرینگهام بالاخره رفت.
10 به آن آسیب بزنید: خروج نابهنگام آنگوس
Angus Mhor ممکن است به عنوان یک شخصیت جانبی در Outlander شروع به کار کرده باشد، اما او به خیلی چیزهای بیشتری تبدیل شد.وفاداری او به قبیله اش و جیمی و کلر، و همچنین بهترین دوستش روپرت، او را به محبوبیت فوری در میان طرفداران تبدیل کرد. او، همراه با روپرت، زمانی که تنش ها در سریال بالا بود، تسکین کمیک مورد نیاز را ارائه کردند.
بنابراین وقتی او در طول نبرد پرستونپنز به پایان رسید، نه تنها غیرمنتظره نبود، بلکه کاملاً دلخراش بود. ما میخواستیم آنگوس را برای مدت طولانیتری در اطراف خود قرار دهد، زیرا او شخصیت فوقالعادهای بود و از دیدن رفتنش متنفر بودیم. اما نمک واقعی در زخم؟ تماشای روپرت در مورد آنگوس.
9 Saved It: Black Jack Randall's Demise
از میان تمام مرگ هایی که در طول دو فصل اول Outlander شاهد بودیم، این که بلک جک رندال یکی از آنها نبود کمی ناامیدکننده بود. بنابراین وقتی اولین پخش فصل 3 فرا رسید و زمان تماشای نبرد کالودن فرا رسید، آن چیزی بود که می خواستیم.به خصوص به این دلیل که بلک جک رندال سرانجام به پایان خود رسید.
او در دو فصل اول کارهای غیرقابل جبران زیادی انجام داده بود، که بیشتر آنها جیمی و کلر را هدف قرار داده بودند، که دیدن رفتن او کار سختی نبود. البته توبیاس منزیس به عنوان شخصیت شرور اصلی سریال بازی باورنکردنی ای ارائه کرد، اما بلک جک به اندازه کافی آسیب وارد کرده بود و زمان رفتن او فرا رسیده بود.
8 صدمه دیده: واکنش جیمی به عکسهای بری
این لحظه بسیار کوچکی بود که در فصل 3 رخ داد، زمانی که جیمی و کلر سرانجام در چاپخانه جیمی دوباره با هم متحد شدند. و معلوم شد که این فقط یک انتخاب خلاقانه توسط سم هیگان، بازیگر نقش جیمی فریزر بوده است.
ببینید، در کتاب ها، جیمی با دیدن دخترش، برایانا، برای اولین بار در عکس هایی که کلر از آینده آورده است، کاملاً از هم می پاشد. اما هیوگان فکر کرد که این کمی بیش از حد دراماتیک است و تصمیم گرفت نسبت به دیدن جیمی بری واکنش آرامتری داشته باشد.
با این حال،طرفداران این کتابها این تغییر را دوست نداشتند و امیدوار بودند که جیمی واکنش قویتری داشته باشد. ما میدانیم که بازیگران باید انتخابهای خلاقانهی خود را انجام دهند تا به نظرشان معتبر باشد، اما برای طرفداران قدیمی سریال چندان خوشایند نبود.
7 آن را نجات داد: Geillis تبدیل به یک شرور
با پایان زندگی بلک جک راندال در کالودن، کفش های بزرگی برای نقش شرور در Outlander وجود داشت. در پایان فصل 3، ما یک جایگزین - حداقل به طور موقت - در Geillis Duncan داشتیم.
دوست عجیب و غریب سابق و متحد کلر به یک شرور تمام عیار تبدیل شده بود و مردان جوان را طعمه می کرد. گیلیس انگار که به اندازه کافی بد نبود که برادرزاده جیمی و کلر، یانگ یان را گرفت، شروع به توسعه طرحی برای پایان دادن به زندگی دخترشان، بری کرد.
این برای تحقق پیشگویی بود که او معتقد بود جو سیاسی اسکاتلند را اصلاح می کند و پادشاه واقعی اسکاتلند را بر تخت می نشاند.لوته وربیک چنان عملکرد مسحورکننده ای ارائه داد که گیلیس از دوستی به دشمن دیگر می رفت که احساس کردی فریزرها یک بار دیگر یک دشمن واقعی دارند.
6 صدمه ببین: کلر مردی را که به او حمله کرد نجات می دهد
در فصل 3، درست پس از ملاقات مجدد کلیر و جیمی، کلر مورد حمله مردی در فاحشه خانه ای قرار می گیرد که جیمی در آن زندگی می کند.
جمی و آقای Willoughby شروع به تشکیل برنامه ای برای خلاص شدن از بدن می کنند، اما کلر برنامه های دیگری دارد. او می خواهد زندگی او را نجات دهد … حتی اگر او فقط توسط او مورد حمله قرار گرفت. این ظاهراً به این دلیل بود که او نمی توانست از سوگند خود به عنوان یک پزشک صرف نظر کند و احساس می کرد مجبور است او را نجات دهد.
اما باعث شد بسیاری از طرفداران سر خود را از اقدامات او خارانند. کلر مطمئناً میداند که وقتی او لحظاتی پیش سعی کرد به او آسیب فیزیکی برساند، نجات او ضروری نبود. با این حال او این کار را به هر حال انجام می دهد.
5 ذخیره شد: دوستی لرد جان گری با جیمی
بله، لرد جان گری به وضوح عاشق جیمی است و به او بیش از یک دوست نگاه می کند. یا حداقل، ای کاش آنها بیشتر از دوستان بودند. اما بدون توجه به آن، او میداند که جیمی عاشق کلر است و همچنان هر کاری که از دستش برمیآید برای کمک به او در صورت نیاز انجام میدهد.
این همچنین به او کمک کرد تا او را به شخصیت مورد علاقه طرفداران در Outlander تبدیل کند. به حدی که طرفداران از او می خواهند که اسپین آف خودش را داشته باشد. لرد جان گری ممکن است نتواند احساسات خود را نسبت به جیمی رها کند، اما او مرد بزرگی است که هر کاری که لازم باشد برای جیمی و خانواده اش انجام می دهد. و بارها و بارها ثابت کرده است. دوستی آنها یکی از بزرگترین نقاط برجسته نمایش است.
4 صدمه ببین: حمله بری
این رویداد دیگری بود که در سری کتابهای Outlander رخ داد که بسیاری از طرفداران آن را در فاصله یک مایلی دیدند.اما این رویداد دیگری نیز بود که بیهوده به نظر میرسید. ما میدانیم که بهویژه در قرن هجدهم، زنان بسیار بیشتر از دوران مدرن مورد حمله و آسیب قرار میگرفتند، اما میزانی که در Outlander نشان داده شده است خیرهکننده است.
و دیدن اینکه دختر مورد علاقه فریزرها، برایانا، به طرز وحشیانه ای آسیب دیده، قرص سختی بود. بدیهی است که این موضوع مجموعه ای از رویدادها را برای بقیه فصل 4 رقم زد، اما در برخی مواقع، کمی زیاد به نظر می رسید. سوفی اسکلتون اجرای فوقالعادهای از زندگی با PTSD از چنین رویدادی ارائه داد، اما ما هنوز ترجیح میدهیم که او را در رنج ندیم.
3 آن را ذخیره کرد: برایانا برای نجات والدینش برمی گردد
برایانا رندال - دختر جیمی و کلر - وقتی تصمیم گرفت به قرن هجدهم از طریق سنگ های ایستاده در کریگ نا دان برود تا آنها را از آتش سوزی در خانه شان در کارولینای شمالی نجات دهد، کار نجیبی و شجاعانه انجام داد..
او از طریق یک آگهی ترحیم قدیمی متوجه شد که به زودی با مرگ خود روبرو خواهند شد، اما از زمان لکه دار شدن دقیقاً نمی دانست چه سالی است. بنابراین او زندگی قدیمی خود را که همیشه می دانست را ترک کرد تا پدر و مادرش را از یک سرنوشت بی رحمانه نجات دهد. علاوه بر این که انتخاب زیبا و فداکارانه ای بود، دیدن اینکه دوباره با مادرش می آید و برای اولین بار پدرش را ملاقات می کند شگفت انگیز بود.
2 صدمه ببین: جیمی در حال حمله به راجر
به دلیل یک سری ارتباطات نادرست در فصل 4، و حفظ اسرار، جیمی به این باور رسید که راجر ویکفیلد مردی بوده است که به دخترش، بری، آسیب رسانده است. بدون اینکه چیزها را بیشتر روشن کند، به راجر حمله کرد و نزدیک بود او را تا آخرین نفس بکشد. خوشبختانه او زنده ماند اما پس از آن سفری بی رحمانه را پشت سر گذاشت.
در همین حال، وقتی متوجه شد که برایانا به مردی که دوستش داشت آسیب رسانده، این به شدت بر روابط او و برایانا تأثیر گذاشت.این باعث شد که بین آن دو چیزهایی گفته شود که به سختی فراموش می شوند، و به نظر می رسید که درامای غیرضروری زیادی وجود دارد که اگر جیمی و کلر قبل از وقوع یک مکالمه ساده داشتند، می شد از آن جلوگیری کرد.
1 آن را ذخیره کرد: Jamie And Claire Building Fraser's Ridge
تمام چیزی که جیمی و کلر همیشه می خواستند یک زندگی مشترک بود. آنها می خواستند با هم خانواده و خانه ای بسازند که فقط مال آنها باشد. اساساً، آنها رویای آمریکایی را می خواستند، که از آنجایی که در فصل 4 بود، مناسب بود. هنگامی که در کارولینای شمالی، جیمی و کلر در سرزمینی ساکن شدند که آن را فریزر ریج نامیدند.
بعد از همه آشفتگی هایی که در سه فصل اول Outlander پشت سر گذاشتند، دیدن آنها در خوشبختی خانگی و ساختن زندگی مشترکی که همیشه می خواستند عالی بود. مطمئناً، این مجموعه مسائل و درام خاص خود را داشت، زیرا بدون آن روز عادی برای فریزرها نخواهد بود.اما خوبی ها خیلی بیشتر از بدی ها بود.