امیلی در پاریس: 5 بهترین شخصیت (& 5 مطلق بدترین)

فهرست مطالب:

امیلی در پاریس: 5 بهترین شخصیت (& 5 مطلق بدترین)
امیلی در پاریس: 5 بهترین شخصیت (& 5 مطلق بدترین)
Anonim

نمایشی مانند امیلی در پاریس باید با شخصیت های متنوعی پر شود. این سریال درباره دختری است که پس از پذیرفتن یک پیشنهاد شغلی به پاریس نقل مکان می کند و باید راه جدیدی از زندگی را طی کند. او مجبور است با افرادی برخورد کند که خیلی او را دوست ندارند، حتی اگر تمام تلاشش را می کند تا پذیرفته شود.

او سعی می کند پس از پایان رابطه طولانی مدتش با دوست پسر اصلی اش با افراد جدید قرار بگذارد، اما بسیاری از سناریوهای عشقی که او درگیر آنها می شود گیج کننده و دردسرساز هستند. او شخصیت دوست داشتنی است، اما شخصیت های اطراف او همیشه بهترین نیستند.

10 بهترین: امیلی

امیلی کوپر شخصیت اصلی سریال است.او یک زن جوان فوق العاده دوست داشتنی است زیرا همیشه سعی می کند بهترین کار را انجام دهد. او بهترین پایش را جلو می‌گذارد و همیشه خودش را بیرون می‌گذارد، حتی وقتی ناراحت‌کننده است. او تمام تلاش خود را می کند تا در عشق، دوستی و در حرفه خود موفق شود.

نقش او را کسی جز لیلی کالینز دوست داشتنی و با استعداد بازی نمی کند که در گذشته در کنار زک افرون و تیلور لاتنر کار کرده است. امیلی مثل همه اشتباه می کند، اما او قلبی خوب و با نیت خالص دارد و این چیزی است که او را در سریال بهترین می کند.

9 بدترین: گابریل

گابریل، شخصیتی که اغلب با آرمی همر مقایسه می شود، اگر مردی خودخواه نبود و حاضر به معاشقه با زنان دیگر در پشت دوست دخترش نبود، چندان بد نبود. وقتی امیلی به ساختمانش نقل مکان کرد، بی رحمانه با او معاشقه کرد و حتی او را به خانه اش دعوت کرد تا دوش بگیرد. وقتی بالاخره با جرات به او نزدیک شد تا دهانش را ببوسد، بلافاصله متوجه شد که او یک دوست دختر دارد! و نه هر دوست دختری… کامیل! کامیل - یکی از زیباترین دختران جهان.چطور می‌توانست برای یک دوست دختر فوق‌العاده اینقدر شلخته باشد؟

8 بهترین: Camille

کامیل سزاوار بهتر از چیزی بود که از گابریل گرفت. بیا با آن روبرو شویم. او از هر نظر پشتش را داشت و می خواست به او کمک کند تا شغل و همه چیزش را پیش ببرد! به جای اینکه احساس خوشبختی و خوشبختی کند که کسی مثل او را در زندگی اش دارد، می خواست خیانت کند، دروغ بگوید و در نهایت او را رها کند. کامیل دوست خوبی برای امیلی بود و حتی سعی کرد با یک ارتباط تجاری با امیلی ارتباط برقرار کند. او همچنین با میندی بسیار خوب بود که او را ملاقات کرد. چگونه می توانید از شخصی مانند کامیل بیزار باشید؟

7 بدترین: سیلوی

سیلوی رئیس جهنم است. تنها کاری که او کرد این بود که از امیلی به خاطر همه چیز انتقاد کرد، زندگی امیلی را سخت تر کرد و با دل سرد رفتار کرد. داشتن رئیسی مانند او تنها می تواند برای عزت نفس فرد مضر باشد زیرا او بسیار گستاخ و خشن است.

او زنی بی ادب، کوتاه قد و کم حوصله است که در برابر چیزهایی که ممکن است آزارش دهد، تحمل کمی دارد. مخصوصا امیلی! امیلی همیشه سعی می کرد طرف خوب سیلوی باشد اما باز هم همیشه شکست می خورد.

6 بهترین: Mindy

Mindy اولین شخص واقعی بود که با امیلی تماس گرفت و دوست بود. آنها به طور تصادفی از مسیرهای خود عبور کردند اما در نهایت به سرعت به آن برخورد کردند. توصیه میندی به امیلی همیشه کاملاً درست بود زیرا صداقت صریح او همیشه بسیار متفکرانه بود. او برای ملاقات امیلی بسیار عالی بود زیرا آنها حال و هوای مشابهی داشتند، با هم خوب بودند و معمولا همیشه کنار یکدیگر بودند.

5 بدترین: آنتوان

Antoine یک متقلب بی شرم است که به طور خودکار باعث می شود که او تا حدودی خزنده به نظر برسد. او آشکارا با سیلوی به همسرش خیانت می‌کند و سپس سعی می‌کند با امیلی بیشتر معاشقه کند.

برای بدتر شدن اوضاع، به نظر می رسد همسرش یکی از دوست داشتنی ترین زنانی است که او می توانست پیدا کند. با این حال، او هنوز احساس نیاز می کرد که کدام زنان دیگر را انتخاب کند.

4 بهترین: Luc

لوک همکار فوق العاده امیلی است که از همان پرش با او بسیار خوب بود.علی‌رغم تفاوت‌های فرهنگی آنها، او هنوز وقت خود را صرف کرد تا به او توضیح دهد که مردم در پاریس چگونه هستند و چرا او باید طرز تفکر خود را کمی بازنگری کند. او این کار را به شیوه ای بسیار ملایم و فهمیده انجام داد.

3 بدترین: داگ

داگ به طور جدی بدترین است. به جای اینکه برای دیدن امیلی به پاریس بیاید و به جای اینکه بخواهد کار مسافتی طولانی را انجام دهد، فوراً او را پرت کرد و از او دست کشید. او رفت تا اهداف شغلی خود را دنبال کند و او چنین گفت: "هر چه باشد!" او با یک تماس تلفنی او را رها کرد، اما به جای اینکه او را به راحتی کنار بگذارد، در نهایت او همان کسی بود که واقعاً برای آن دو تمام شده است.

2 بهترین: جولین

جولین وقتی برای اولین بار به دفتر امیلی رسید آنقدرها با امیلی مهربان نبود، اما در نهایت، آهنگ خود را تغییر داد. او بعد از اینکه متوجه شد امیلی می تواند حس شوخ طبعی خود را به نمایش بگذارد، تبدیل به فردی خوب و راحت تر شد. او به او اجازه داد اسرار کثیفی را در دفتر بگذارد تا او را نیز در جریان نگه دارد، کاری که انجام دادن آن بسیار جالب بود.

1 بدترین: بروکلین

بروکلین یک سلبریتی آمریکایی بود که برای مدت محدودی به پاریس رفت و مشکلات بی پایانی برای امیلی ایجاد کرد. او در حالی که جواهرات بسیار ارزشمندی به تن داشت ناپدید شد و امیلی فکر کرد قرار است به خاطر آن اخراج شود. خوشبختانه امیلی توانست با کمک سیلوی بروکلین سرکش و بی پروا را ردیابی کند.

توصیه شده: