همه ما آن را شنیده ایم، سروصدای سریال سیری ناپذیر نتفلیکس، که در طول دو فصل آن با استقبال متفاوتی مواجه شد. برخی از بینندگان از آن سیر نمی شوند، برخی دیگر اپیزود اول را تماشا کردند و آن را بررسی کردند، و برخی از افراد در وسط تقسیم شده اند و نمی دانند که در پایان هر اپیزود چه کاری باید انجام دهند.
اما… یک مولفه غیرقابل انکار در این کمدی سیاه وجود دارد که طرفداران وفادار را روی صندلی خود نگه می دارد… عجیب است.
برخلاف آنچه در تریلر فصل یک تبلیغ شد، سیری ناپذیر بسیار بیشتر از یک درام نوجوان معمولی است. از دگرگونیهای کاهش وزن یکشبه، دعوای کامیونهای تاکو، پدر و مادرهای حلنشده، شخصیتها، آدمرباییها، مسابقات زیبایی که به صحنههای جنایی تبدیل شدهاند، و فصل دوم پایانی شگفتانگیزش، سیری ناپذیر به نوبت بعد از چرخشهای غیرمنتظرهای میافتد که مردم را به حرف زدن باز میدارد.
در اینجا برخی از دلایلی است که چرا Insatiable جایگاه خود را به عنوان یکی از محبوب ترین بینندگان به دست آورده است … و چرا به طور عجیبی اعتیادآور است.
رجینا و دیکسی-مامان عزیزترین
این دو نفر مادر و دختر بینندگان را در سراسر خنده نگه می دارند، و در حالی که در تبدیل زندگی پتی و باب آرمسترانگ به یک کابوس کاملاً شرارت را در بر می گیرند، هر بار که دیکسی قبل از به اشتراک گذاشتن، هر بار که دیکسی سر رجینا فریاد می زند "ماما" بر سر رجینا، قلب ما آب نمی شود. لحظه لمس کردن روی صفحه نمایش.
دو باب
چه کسی فکر می کرد این دو بهترین دوست سابق - تبدیل به رقیب تلخی شده اند … خوب … عشق پنهانی خود را به یکدیگر ابراز می کنند.
سه گانه بعید
اگر چیزی تکان دهنده تر از کنار هم قرار گرفتن دو باب است، همسر باب آرمسترانگ، کورالی است که به این سرگرمی می پیوندد. به سبک سیری ناپذیر، در پایان فصل 2 به صخرهای آبدار منجر میشود، و بینندگان در این فکر میمانند که پدر بچه کورالی کیست.
اعترافات عشق:
از نانی تا پتی، آجر تا پتی، مسیحی به پتی، باب به باب، باب تا کورالی، هنری به پتی، باب تا انجی و غیره… اعترافات عاشقانه یویو بین شخصیت ها به همان اندازه سرگردان است. همانطور که شرکت کنندگان به سادگی تبر می گیرند، بنابراین پتی یک نایب قهرمان مسابقه باقی می ماند.
Nonnie Thompson "بهترین دوستی که همه می خواهیم"
عشق درونیشده به کنار، نانی همیشه پتی را پوشش میدهد… حتی در موقعیتهای وهمآوری که هر دوستداشتنی دیگری آن را ترک میخواند. نانی حتی با کتک زدن مهاجمی که پتی را در میان رسوایی قاتل نمایشی هدف قرار داده بود، جان خود را به خطر میاندازد.
در مورد اهداف دوستی صحبت کنید.
آجر "شاهزاده جذاب"
Brick این سریال را بهعنوان شوخی محبوب و نه چندان درخشانی شروع میکند که هر نوجوانی عاشق آن میشود. با این وجود، او راه درازی را پیموده است. بریک از محافظت از پتی در برابر کریستین، حمایت از تصمیمات غیر متعارف والدینش در رابطه با یکدیگر، تا شانه پتی برای گریه کردن، تبدیل به یک شاهزاده جذاب امروزی شده است.
گفتگوی واقعی
مطمئناً، سیری ناپذیر به نام شوخ طبعی تابوها را مسخره می کند، اما به مسائل جدی مانند تصویر بدن، پدر و مادر شدن و پذیرش خود نیز می پردازد. حرکتی جسورانه که آن را غیرقابل مقاومت تر می کند.
Magnolia "Frienemy"
شخصیت دیگری که بهعنوان یک نوجوان بیهدف و خود شیفته معرفی میشود، مگنولیا در سرتاسر سریال دچار قوسهای قابل توجهی میشود و مونولوگهای حماسی ارائه میدهد که تضاد تکاندهندهای با شخصیت توخالی او ایجاد میکند.
در میان لحظات درخشان ماگنولیا، سخنرانی مجلل او در پایان فصل دوم وجود دارد که به پتی در بردن تاج برتری می دهد، حتی به قیمت پیروزی خودش.
ترانه ها. لالایی Roxie
از میان تمام آهنگهای دلخراشی که در برنامه پخش میشود، یکی از آنها در ذهن بینندگان ماندگار است… دختر مرده.
هنگامی که قاتل مسابقه شکست می خورد، روکسی باکلی اولین کسی است که به دست آنها می افتد. معلوم شد که درگذشت روکسی توسط عده معدودی بسیار منتخب سوگوار است و هیچ یک از همتایان مسابقه او در این لیست نیستند.
در یکی از خاطره انگیزترین لحظات تاریخ سیری ناپذیر، پتی و بقیه شرکت کنندگان در مسابقه، لالایی بسیار خاصی را در مراسم تشییع جنازه روکسی می خوانند. یکی که طرفدارانش اشک می ریخت… اشک خنده!
اصالت
چه بینندگان دوست داشته باشند، چه متنفر باشند یا در نظرات خود احساس کنند، یک مؤلفه غیرقابل انکار در سیری ناپذیر وجود دارد… اصلی است.
هیچوقت در تاریخ تلویزیون برنامهای با پیچشهای داستانی، مرگهای غیرمنتظره، افشای شخصیتها و پایانهای فصل شگفتانگیز به اندازه سیری ناپذیر وجود نداشته است. و به همین دلیل است که طرفداران همچنان درگیر هستند!
مرتبط: آلیسا میلانو و بازیگران سیری ناپذیر از کمدی جنجالی خود در نتفلیکس دفاع می کنند
همه به طور سیری ناپذیر وحشتناک و انسانی هستند
برخلاف بسیاری از برنامه های پخش شده، سیری ناپذیر به بینندگان شخصیت هایی می دهد که نه کاملاً وحشتناک هستند و نه از راه دور مناسب. خود پتی دائماً در حال این سوال است که آیا او "آدم خوبی" است یا واقعا "هیولا" که باب آرمسترانگ او را تا پایان فصل دوم صدا می کند.
سپس بقیه گروه وجود دارد: باب آرمسترانگ دائماً دروغ می گوید تا پتی را از زندان دور نگه دارد، و در نهایت، به رویای خود دست یابد که یک اعجوبه دوشیزه آمریکا را به موفقیت هایش اضافه کند. باب بارنارد در حالی که همسرش سر کار مشغول است، زندگی مخفیانه ای خیانت می کند. نکته اینجاست: جدای از وحشت، این شخصیت ها بسیار بسیار انسانی هستند. حتی بدجنسها وقتی در مقابل عزیزانشان قرار میگیرند، طرف نرمی از خود نشان میدهند، همانطور که وقتی دیکسی پس از تصادف اتوبوس، رجینا را رد میکند و صندلی چرخدارش را بسته است (این بار واقعاً). دیده میشود.
باب بارنارد، که در ابتدای فصل اول به عنوان وکیلی بی رحم و فریبکار معرفی می شود که برای پیشی گرفتن از باب آرمسترانگ دست به هر کاری می زند، نشان می دهد که او بالاتر و فراتر از همه، پدری دوست داشتنی است که هر کاری برای ماگنولیا انجام می دهد. رفاه.
هیچ کس در این نمایش کامل نیست، اما مطمئناً ما را وادار کرده اند که برای آنها گریه کنیم یا آنها را تشویق کنیم.
مرتبط: آنچه همه منتقدان درباره سیری ناپذیر نتفلیکس اشتباه میفهمند
پتی بلدل «راوی غیرقابل اعتماد»
آخرین اما نه کم اهمیت: پتی بلدل.
پتی بلدل از نوجوان خانگی و نامحبوب گرفته تا شرکت کننده مسابقه زیبایی یک شبه، بینندگان را در لبه صندلی نگه می دارد، ناخن هایشان را می جود در حالی که فکر می کنند بعداً چه خواهد کرد.
سپس… پتی وقتی به زندگی اولین دوست پسرش، کریستین پایان می دهد، ما را به مکانی تاریک می برد. همه چیز فقط به سمت پایین کشیده شده است زیرا پتی به ناچار (و ظاهراً تصادفی) به زندگی سرسخت ترین دشمنانش پایان می دهد. سپس در پایان فصل دوم، او با درک تاریکی روبرو میشود که… هیچ چیز به خوبی… روایت غیرقابل اعتماد در بهترین حالتش.