کدام بازیگران از «Twentysomethings: Austin» می خواستند بیشتر از دوستان باشند؟

فهرست مطالب:

کدام بازیگران از «Twentysomethings: Austin» می خواستند بیشتر از دوستان باشند؟
کدام بازیگران از «Twentysomethings: Austin» می خواستند بیشتر از دوستان باشند؟
Anonim

بیست و چند سالگی: آستین چهار پسر و چهار دختر را دنبال می کند که در خانه های مجزای همسایه یکدیگر در آستین زندگی می کنند. آن‌ها از نقاط مختلف در سراسر آمریکا گرد هم می‌آیند تا شهری را که به‌خاطر مکان‌های موسیقی، فرهنگ، مردم محلی صمیمی، و به‌طور کلی عجیب‌وغریب شهرت دارد، کشف کنند. هر یک از بازیگران جاه طلبی ها و انگیزه های خود را برای شرکت در سریال دارند.

بیشتر آنها به دنبال این هستند که مشاغل خود را منشعب کنند یا زندگی را در خارج از شهر خود به بهترین شکل زندگی کنند. هدف آنها یافتن مسیری معنادار است که آنها را به سفری برای کشف خود و خوشبختی سوق می دهد. در طول راه، به عنوان جوان و گرسنه بیست و چند ساله، دوستی و روابط تبدیل به برجسته از تجربه.در ابتدا، برخی به این نتیجه رسیدند، علاقه‌ای عاشقانه به همبازی‌های خود پیدا کردند و می‌خواستند چیزی بیش از یک دوست باشند.

هشدار اسپویل: بقیه این مقاله حاوی اسپویلرهایی از فصل اول «Twentysomethings: Austin» است.

8 ابی و ایشا فقط دوستان هستند

ابی در مورد طلاق و دوجنسه بودنش صریح و صادق بود. در اپیزود اول، او لحظات معاشقه‌ای با ایشا و اسلحه‌ای دارد. کیونو گفت: «ابی یک لاس زدن طبیعی است. او بسیار کاریزماتیک است و به راحتی با بروس و ایشا گفتگو کرد. زمانی که ایشا و بروس شروع به معاشقه کردند، ابی حسادت کرد. او ایشا را از او دور می کند و به شوخی می گوید: "سعی نکن بین ما بیایی."

7 ناتالی و آدام جایی نمی رفتند

ناتالی و آدام هرگز به هم نرسیدند، اما او عاشق هیپستر سلتزر بود و او را "یک لیوان آب بلند" خطاب کرد. شلیک اواو از او خواست که با او والیبال بازی کند، و بعداً گفت: "الان ما والیبال را می شناسیم، نه آنقدرها سکسی." او پس از معاشقه با ابی با آدام روبرو می‌شود و می‌گوید: «تو واقعاً مثل حمایت از من نبودی. شما می دانید که من مثل اینجا هستم که او را له می کنم.»

6 راکل (راکسی) و مایکل در حال معاشقه بودند

ارتباط غیرمنتظره ای بود که راکل در اولین روز حضور در خانه با مایکل دلبسته شد. او گیج شده بود و از ظاهر خنده دار "ناز" و حس شوخ طبعی او سرگرم شده بود. وقتی راکل برای اولین بار با او آشنا شد، گفت: «ما عاشق پسرهای بامزه هستیم. این یک پرچم سبز است.» او می گوید: «راکسی قطعاً از لیگ من خارج شده است. اما فکر می‌کنم او چیزی در من می‌بیند که بیشتر دخترها نمی‌بینند.» او گفت که سعی می‌کرد شرایط را احساس کند، اما از این که او متقابل نکرد، گیج شد. عاشقانه‌ای که وجود نداشت آن‌ها به همان سرعتی که بعد از اینکه مایکل اعتراف کرد که باکره است، از بین رفت. راکل قضاوت نکرد، اما به این نتیجه رسید که اولین بار بودن او چیزی نیست که او به آن علاقه دارد.

5 ایشا و بروس خیلی متفاوت هستند

ایشا و بروس از اولین شب در خانه شروع به معاشقه کردند و علاقه عاشقانه ای به یکدیگر پیدا کردند. مکالمه آنها به آرامی جریان داشت و بعداً بروس با تماس با او در هینگ نشان داد که او را دوست دارد. در استخر، آن دو از طریق یک چت کوتاه با یکدیگر آشنا می شدند. ایشا گفت: «فقط فکر می‌کنم او دوستانه است و به راحتی می‌توان با او صحبت کرد، و اوه خدای من، او خیلی گرم است.» مدت زیادی طول نکشید زیرا هر دو نگران آمدن از مناطق مختلف کشور بودند. ایشا یک دختر کالیفرنیای جنوبی با حال و هوای مد است و بروس یک پسر روستایی از کارولینای شمالی است که "چکمه های گاوچران می پوشد، و نه از قضا." بروس به او می‌گوید: «نمی‌خواهم از من کلیشه‌ای بسازی.» این پایان بروس و ایشا بود، و تا بعد از ظهر روز بعد، او در حال له کردن مایکل بود.

4 Abbey And Kamari's Drama Zone

ابی و کاماری زوج جالبی در خانه بودند و بیشترین درام را داشتند.کاماری گفت: «او بسیار قاطع است. او این چشمان آبی زیبا را دارد. او کمی در مورد خودش فحاشی می کند. او باحال است او اعتماد به نفس دارد.» آنها بعداً در فصل با هم می خوابیدند و آن را به عنوان دوستان با مزایا می نامیدند. این خیلی طول نکشید، زیرا ابی زمانی که کاماری دختری را در بار بوسید حسادت کرد. حسادت او پس از خوابیدن با راکل و مقابله با او ادامه یافت. او مشتاق چت کردن نبود اما فهمیده و مؤدب بود. او گفت: "او می توانست بیشتر مراقب احساسات من باشد." این پایان آنها و چراغ سبز او برای قرار ملاقات با راکل بود.

3 ابی و آدام در حال آزمایش آب

ابی بزرگترین لاس زدن در سریال بود و به دلیل نیازش به "اعتبار مرد" اجازه داد تا قبل از دوستی هایش پیش بیاید. آدام از همان لحظه ای که ابی وارد خانه شد، از ابی خوشش آمد و در مزرعه اسب گفت: «می توانم بگویم ابی ناراحت بود و شاید نمی خواست زیاد روی اسب باشد، اما دروغ نمی گفت، به نظر خوب می آید. آی تی." او با ارسال پیامک به او، درخواست خروج از خانه و بوسیدن او قصد خود را روشن کرد.آنها یک زوج بالقوه بامزه بودند، اما ابی بعد از اینکه احساسات ناتالی را جریحه دار کرد، متوجه شد که به جای جلب توجه، باید روی خودش کار کند.

2 راکل و کارماری راه خود را پیدا کردند

راکل و کاماری شروع به گذراندن زمان بیشتری با هم کردند و در پایان فصل به هم نزدیک‌تر شدند. او اعتراف کرد که با راکل شیمی داشته است، و او گفت: "من همیشه جذب کارماری بودم، اما او آنقدر سریع با ابی ارتباط برقرار کرد که نمی‌توانستم این حرکات را روی او بگذارم." صبح روز بعد، راکل به وضوح مورد ضرب و شتم قرار گرفت و گفت: "الان احساس کمی نسبت به او دارم." کرماری او را "قطره شکلات کوچک من" نامید و اذعان کرد که هر دو دوست دارند آشپزی کنند. در پایان نمایش، آنها تصمیم گرفتند در آستین بمانند و رابطه خود را بیشتر دنبال کنند.

1 ایشا و مایکل با هم در آستین

ایشا و مایکل معامله واقعی هستند و لحظات شخصی زیادی را به اشتراک می گذارند. آنها در چندین قرار ملاقات رفتند، و اگرچه مایکل معتقد بود که او از لیگ خود خارج شده است، اما او جذب شخصیت عجیب و غریب و راحت او شد.او تجربه کمی در رابطه داشت و ایشا باید رهبری را بر عهده می گرفت، اما در نهایت، او بوسه و دوست دختر گرفت. او در برنامه فوق العاده عاشقانه بود. او برای او گل خرید، تقریباً 500 دلار برای طراحی او در یک بوتیک پرداخت، شام او را خرید، و دوباره به خانه رفت و گفت: «من نمی‌روم. اگر می‌خواهی در آستین بمانی، من با تو در آستین می‌مانم."

توصیه شده: