وقتی مردم به دهه 1980 نگاه می کنند، فوراً مشخص می شود که از بسیاری جهات یک دهه وحشی بوده است. برای اثبات این واقعیت، تنها کاری که باید انجام دهید این است که به مد و مدل موی دیوانهوار دهه 80 نگاه کنید و متوجه شوید که بیشتر ظاهرهای آن دوران چقدر ضعیف شدهاند. علاوه بر این، فرهنگ پاپ از دهه 80 نیز بسیار زیبا بود. با وجود این، به نظر می رسد مردم بسیاری از چیزهای دهه ها را فراموش کرده اند. به عنوان مثال، تعداد زیادی از ستاره های دهه 80 فراموش شده وجود دارد و به نظر می رسد بسیاری از افراد از چندین زوج مشهور دهه 80 نیز خاطره ای ندارند.
اگرچه بسیاری از چیزهای دهه 80 ثابت شده که فراموش شدنی هستند، تقریباً همه کسانی که در این دهه زندگی کردهاند، باید بوی جورج را به یاد بیاورند.از این گذشته، جورج یک خواننده با استعداد است که صدای خود را به یکی از بزرگترین موفقیت های دهه 80 قرض داد و در طول یک دهه مملو از مد دیوانه کننده، بسیار متمایز به نظر می رسید. با این حال، این بدان معنا نیست که همه کسانی که از کارهای جورج از دهه 80 لذت می بردند، در سال های پس از آن به دنبال زندگی و حرفه او بوده اند. در نتیجه، بسیاری از مردم نمیدانند چرا جورج پسر به زندان رفت و چرا زودتر آزاد شد.
چرا جورج پسر به زندان رفت
در آوریل 2007، یک اسکورت مرد و مدل نروژی به نام آدون کارلسن با داستانی باورنکردنی درباره جورج پسر به پلیس رفت. بر اساس آنچه کارلسن به پلیس گفت، او ابتدا با جورج آشنا شد که خواننده مشهور او را استخدام کرد تا برای عکس گرفتن عکس بگیرد. در اولین ملاقات آنها، همه چیز بدون مشکل پیش رفت. با این حال، متأسفانه، زمانی که جورج برای بار دوم کارلسن را استخدام کرد، دست کم همه چیز به طرز وحشتناکی به هم ریخت.
طبق آنچه آدون کارلسن به پلیس گفت، بوی جورج به طور ناگهانی مدل و اسکورت را به سرقت عکسهای لپتاپ ستاره پاپ متهم کرد.جورج که آشکارا متقاعد شده بود که کارلسن آن تخلف را علیه او مرتکب شده است، مدل را دستبند زد و تا یک دیواری اسکورت کرد. در حالی که این قبلاً بسیار ظالمانه بود، کارلسن ادعا کرد که جروژ و مرد دیگری نیز او را مشت کرده و کتک زده اند. در نهایت، کارلسن توانست از این وضعیت فرار کند، اما او آنقدر ناامید بود که از آن خارج شود که چیزی جز لباس زیر به تن نداشت.
البته، پسر جورج از اولین سلبریتی دور است که خود را در معرض خطر جدی قانونی می بیند. با این حال، با توجه به تمام جزئیات ضعیف جنایاتی که جورج به آنها متهم شد، جای تعجب نیست که وقتی خواننده به اتهام حمله و اتهامات کاذب زندان دستگیر شد، مطبوعات بسیار علاقه مند شدند. در نهایت جورج به خاطر جنایات سنگینی که به آنها متهم شده بود محاکمه خواهد شد.
با توجه به ماهیت ظالمانه جنایاتی که او به آنها متهم شده بود، بیشتر مردم احتمالاً انتظار داشتند که بوی جورج در دادگاه ادعا کند که او به دروغ متهم شده است. در عوض، وکیل خواننده صرفاً استدلال کرد که سالها اعتیاد جورج به مواد غیرقانونی باید عامل تخفیف در جنایات او در نظر گرفته شود.با توجه به اینکه هیچ کس استدلال نمی کرد که جورج یک مرد بی گناه است، تنها سوالی که باقی می ماند این بود که خواننده چه عواقبی را متحمل می شود. در طول صدور حکم، قاضی اظهار داشت که جورج قربانی خود را از "آزادی و حیثیت انسانی خود بدون اخطار یا توضیح مناسب در مورد هدف، طولانی بودن یا توجیه ظاهری آن" محروم کرده است. در نتیجه، جورج به خاطر جنایات خود به 11 ماه زندان محکوم شد.
چه اتفاقی افتاد وقتی پسر جورج زودتر از موعد از زندان آزاد شد
هنگامی که یک محاکمه پرمخاطب با محکومیت حبس به پایان می رسد، بیشتر سرفصل های حاصل بر روی مدت زمانی که شخص قرار است پشت میله های زندان سپری کند تمرکز می کند. با این حال، در واقعیت، بسیاری از افرادی که به زندان محکوم می شوند، به دلایلی زودتر از موعد خارج می شوند. در نتیجه، تعجب آور نبود که بوی جورج به دلیل رفتار خوب پس از گذراندن چهار ماه از محکومیت 15 ماهه خود از زندان آزاد شد. البته، برخی افراد تصور میکردند که حکم مشهور جورج با توجه به ماهیت خشونتآمیز جنایات او، نقش مهمی در آزادی زودهنگام او داشته است.با این حال، هیچ نشانه ای وجود ندارد که این مورد است.
در حالی که به نظر می رسد بسیار مطمئن است که فرض کنیم پسر جورج دوران پشت میله های زندان را دوست ندارد، از برخی جهات به نظر می رسد که رفتن به زندان بهترین اتفاق برای خواننده بوده است. از این گذشته، جورج در سال 2011 در حین صحبت با ووگ فرانسوی فاش کرد که دوران زندان او را بزرگ کرده است.
«در زندان، من اینطور فکر می کردم: «این تقصیر من است که الان اینجا هستم.» در نیویورک، وقتی در طول دوران آزمایشی ام خیابان های محله چینی ها را جارو می کردم، به یاد دارم که می گفتم: «این هرگز نخواهد بود.» برای [دیوید] بووی اتفاق افتاده است… همیشه فکر می کردم در 40 سالگی معقول باشم. هفت سال دیگر از من گذشت، اما اکنون زندگی ام را کنترل می کنم. مهمترین چیز برای من در طول پنج سال گذشته این است که بزرگ شدم. اعترافی که هرگز تصورش را نمی کردم. این ایده شبیه یک کاپیتولاسیون بود. من از آن متنفر بودم. من می خواهم برای همیشه نابالغ بمانم. وقتی بزرگ شدی یک قدرت واقعی وجود دارد و برای من مثل یک مکاشفه بود.»
اگرچه بسیار خوب است که هر نشانه ای به پسر جورج نشان می دهد که زندگی خود را پس از زندان تغییر می دهد، بسیار مهم است که چیز دیگری را در ذهن داشته باشید. به هر حال، جورج یک قربانی داشت و به نظر می رسد کاملاً مسلم است که آدون کارلسن از اتفاقی که برای او افتاد آسیب دید.