به عنوان یک بازیگر، ویل اسمیت چیزی برای اثبات ندارد. او ممکن است برای سالهای حضورش در این صنعت جایزه اسکار نداشته باشد، اما او برای صنعت فیلمبرداری همان چیزی است که جی زی در حوزه موسیقی دارد. فیلم های او گاهی اوقات متوالی میلیون ها در سراسر جهان فروش داشته اند. او بیش از هر بازیگر دیگری رتبه اول را در گیشه دارد.
اگر موفقیت او در دنیای فیلمسازی و تسلط در گیشه قابل قبول باشد، واضح است که اسمیت کار را درست انجام می دهد. در اینجا نگاهی به توانایی اسمیت برای «مردن روی تردمیل» آنطور که دوست دارد می پردازیم.
7 شروع با جازی جف
ملاقات بین ویل اسمیت و جازی جف کاملاً تصادفی بود و بر اساس آن چیزی بود که اسمیت دوست دارد بهترین کار را انجام دهد: کار.جاز در یک مهمانی خانگی اجرا می کرد و مرد تبلیغاتی او ظاهر نشد. اسمیت جای مرد هیپ را گرفت و فوراً ارتباط قوی بین این دو ایجاد شد. شیمی بین اسمیت و جاز آنقدر قوی بود که این زوج تصمیم گرفتند با هم کار کنند. هر دوی آنها در آن زمان ناشناخته بودند، موفقیت در آینده چندان دور نبود.
6 داشتن رویاهای بزرگ و تعقیب آنها
وقتی مسیرهای ویل و جازی جف با هم برخورد کردند، این زوج چیزی را داشتند که جاز آن را «جلسه رویایی» مینامد. به گفته جاز، ویل می خواست فیلم بسازد. از طرف دیگر جاز می خواست موسیقی بسازد. وفادار به سخنان خود، این دو در هر دو صنعت موفق شدند.
5 تکان سر از سوی عمو فیل
اسمیت در نهایت با استفاده از نام هنری خود، شاهزاده تازه، به عنوان نقش اصلی در شاهزاده تازه بل-ایر، وارد بازیگری شد. یکی از بزرگترین تکانهای او بهعنوان بازیگر در اوایل کارش زمانی بود که صحنه «چطور او من را نمیخواهد؟» اجرا کرد. جیمز اوری (در آرامش، عمو فیل)، اسمیت را تحت فشار قرار داد تا بازیگری خود را ارتقا دهد.«ببین کجایی. ببین چه نعمتی داری من جز کمال مطلق و متعهد از شما چیزی نمی پذیرم.» اوری به اسمیت گفت. اگرچه اسمیت در ابتدا برای درست کردن آن مشکل داشت، اما در پایان آرام شد و یک اجرای نمادین ارائه کرد. "این f است که همان جا بازی می کند." عمو فیل وقتی اسمیت را در پایان صحنه در آغوش گرفت گفت.
4 رویکرد عاطفی به بازیگری
از آن زمان، اسمیت با بازی در فیلمهای پرفروش از جمله The Pursuit of Happyness و Ali که هر دو نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را برای او به ارمغان آوردند، بازی خود را به سطح جدیدی رسانده است. ویل می گوید سبک بازیگری او تکامل یافته است. برای شش درجه جدایی، اسمیت روش بازیگری را تمرین کرد، جایی که یک بازیگر کاملاً هویت شخصیت را میپذیرد. رویکرد او به بازیگری امروز، با این حال، استفاده از تجربیات شخصی خود برای ایجاد احساسات مشابه است. او آنها را در جعبه ابزار نگه می دارد - مجموعه ای از ادراکات عاطفی که در هر شرایطی می توان به آنها اشاره کرد.
3 نوع آموزش نظامی
ویل اسمیت بارها و بارها موفقیت خود در دنیای مادی را مدیون تربیت سختگیرانه خود دانسته است. پدر اسمیت در نیروی هوایی بود. ما همیشه مجبور بودیم گوشه های بیمارستان را روی تخت خود بگذاریم.» اسمیت در مصاحبه با 60 Minutes گفت. "من احساس می کنم خود انضباطی مرکز همه چیز است." اسمیت اضافه کرد و همه اینها را با کلمات حکمت آمیز نهایی آلبومش تکمیل کرد: «وقتی مثل یک دعوای بزرگ به سمت صحنه می روم. همه تشویق ها، بدون شوخی، سال هاست که دارم لگد می زنم. درست او در مقابل شما هر کاری میخوای بکن گانی، من مثل سون تزو هستم، تو می دانی که کار را چگونه انجام می دهم. جنگ یک هنر است، من علیه من. ذهن من تنها مرز چیزی است که می خواهم باشم. کلید زندگی روی تردمیل است، من فقط تماشا می کنم و در حالی که سینه می سوزم یاد می گیرم. چون اگر بگویید سه مایل بدوید و دو مایل بدوید، من هرگز نگران از دست دادن هیچ چیز برای شما نیستم.»
2 ساخت فیلم 24/7
علاوه بر برداشتن احساسات از جعبه ابزارش، وقتی ویل اسمیت در حال ساختن فیلمی است، نهایت توجه خود را به آن معطوف می کند.او این را در قسمتی از گفتگوی میز قرمز جادا پینکت اسمیت فاش کرد. صحبت از Red Table Talk، اسمیت در حال ساختن دو فیلم بود که برگشت و متوجه شد که خانهاش به یک ایستگاه کاری تبدیل شده است، همراه با یک خدمه و همه. جادا پینکت اسمیت با نمایش برنده جایزه امی خود اینگونه جدی است. روحیه شلوغ او بخشی از برنامه تجاری بزرگ ازدواج این زوج است.
1 مشارکت دادن بچه ها
اخلاق کاری باورنکردنی ویل اسمیت نه تنها از طریق او و جادا مشهود است. Jaden و Willow نیز در تجارت خانوادگی هستند. جیدن نه تنها موسیقی میسازد، بلکه در چند فیلم در کنار پدرش بازی کرده است و به خاطر کاراته کید شهرت دارد، فیلمی که در آن ویل میگوید میدانست که جدن قرار است مانند پدرش روی تردمیل بمیرد. برخلاف جیدن، ویلو در برابر سبک نظامی والدین اسمیت مقاومت کرد. او چندین شاهکار خودش را به دست آورده است که بزرگترین آنها موفقیت شماره یک او «شلاق موهام» بود، اما وقتی نوبت به کار می رسد، ویلو با حرکت دادن کره روح به دنبال مادرش می رود.